کتاب چنین گفت زرتشت اثر فردریش نیچه + نمونه pdf رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

نویسنده:فردریش نیچه
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۳از ۹۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

چنین گفت زرتشت با عنوان اصلی Also sprach Zarathustra و عنوان انگلیسی Thus Spoke Zarathustra یک کتاب فلسفی با نثری شاعرانه و نمادین از فیلسوف مشهور آلمانی، فردریش نیچه است. نویسنده تحت تأثیر اندیشه‌ی بازگشت جاودانه دست به نوشتن کتاب چنین گفت زرتشت می‌زند. او اندیشه‌ی خود را از زبان زرتشت پیامبر بیان می‌کند. دو بخش نخستین کتاب در سال ۱۸۸۳ و بخش سوم در ۱۸۸۴ و بخش چهارم در سال ۱۸۸۵ منتشر شدند. نیچه در این کتاب به تبیین نظریه‌ی انسان برتر یا همان ابَر انسان دست می‌زند و دیدگاه خود را درباره‌ی بازگشت جاودانه بیان می‌کند. همه‌ی آرمان‌های زرتشت در انسان برتر و سرانجام در اندیشه‌ی بازگشت تکرارپذیر و جاودانه فراهم می‌آیند، کسی که مردانه جرئت زیستن دارد. شما می‌توانید نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب چنین گفت زرتشت نیچه

نیچه در کتاب خود شعر و فلسفه را در هم می‌آمیزد، فیلسوف آینده جست‌وجوکننده‌ی جهان‌های قدیم قله‌ها و غارهاست و فقط به کمک چیزی که به فراموشی سپرده شده است دست به آفرینش می‌زند؛ این چیز در نظر نیچه وحدت اندیشه و زندگی است.

نمادهای بسیاری در کتاب چنین گفت زرتشت به کار رفته است. نیچه از مار و عقاب سخن می‌گوید نماد بازگشت ابدی، حیوانات اصلی زرتشت هستند. هرچند از بازگشت ابدی یقینی طبیعی می‌سازند که بیان‌کننده‌ی نگه‌داشتن این اندیشه در ساحت حیوانی است. شیر برای نیچه در دگردیسی روح مرحله‌ی دوم است، شیر نماینده‌ی کسی است که با نیروی اراده، فرمان‌های قدیمی را رد می‌کند و در مقابل آن شتر قرار دارد که نماد بر دوش کشیدن بار ارزش‌های سنتی‌ است و در تعارض با این دو کودک آمده است که نماد خلق ارزش‌های جدید است و شاید از همه مهم‌تر انسان آخر است نمادی از بی‌هدفی، راحت‌طلبی، بی‌خطری و پوچ‌گرایی و به‌عبارتی دیگر نمایشی از انسان امروز.

اندیشه‌ی بازگشت ابدی هرچند ریشه در تاریخ دارد، در اندیشه‌ی نیچه، بازگشت ابدی گزینش‌گر است، به دو علت گزینش‌گر است: نخست مانند اندیشه زیرا نیچه قاعده‌ای برای خودمختاری خواست به دست می‌دهد که از اخلاق رها شده باشد، یعنی فرد باید هر آنچه می‌خواهد را آن‌گونه بخواهد که در بازگشت ابدی در یک تکرار بی‌پایان آن را خواهد خواست. دوم هستی گزینش‌گر است فقط آنچه می‌تواند اثبات شود بازمی‌گردد.

خلاصه کتاب چنین گفت زرتشت

زرتشت در سی‌سالگی محل تولد خود را ترک می‌کند و به کوهستان می‌رود و پس از ده سال حضور در کوهستان و خلوت‌گزینی، تصمیم می‌گیرد نزد مردم بازگردد تا حکمت خود را با آنان در میان بگذارد. مانند جامی که لبریز شده است و نیاز به خالی‌شدن دارد، زرتشت دیگر بار باید انسان شود. در مسیر خود با اتفاقات بسیاری رو در رو می‌شود. او از مرگ خدا، ابَر انسان و انسان واپسین سخن می‌گوید و مسخره می‌شود و در نهایت بر آن می‌شود تا یارانی برای خود دست و پا کند و برای دل آن کسانی که هنوز گوشی برای شنیدن دارند از ناشنیده‌ها سخن بگوید. او برای آن گوش‌های شنوا و دل‌های بیدار از سه دگردیسی حرف می‌زند که در روح آدمی باید رخ دهد. او به ایشان می‌آموزد که چگونه جان شتر می‌شود و شتر، شیر و شیر کودک. او با یاران خود از بسیاری چیزها سخن می‌گوید و راه این سه دگردیسی را به ایشان نشان می‌دهد.

چرا باید کتاب چنین گفت زرتشت را بخوانیم؟

کتاب چنین گفت زرتشت نیچه حاوی نگاه ژرف یکی از روشن‌ترین روان‌های بشری به جهانی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و تلاش وی را برای تبیین و تعریف هستی انسان در بر دارد، فیلسوفی که بنای اندیشه‌ی خود را بر هستی آدمی قرار داد و بر فردیت انسان تأکید داشت و بر آن بود که هر انسانی به‌عنوان یک واحد انسانی از دیگران متمایز و مجزاست و نمی‌توان برای این موجود گسترده حکمی کلی صادر کرد. نیچه بر آن بود که ارزش‌های حاکم بر جهان رنگ باخته است و زمانه‌‌ی ظهور نظام اخلاقی نوینی است که بتواند ارزش‌های نوینی را پایه‌گذاری کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

چنین گفت زرتشت را شاید بتوان مهم‌ترین اثر نیچه دانست و خواندن آن برای تمام افرادی که دل در گرو فلسفه دارند واجب است. چرا که عصاره‌ی اندیشه‌ی یکی از تأثیرگذارترین افراد بشر در دویست سال اخیر در آن آمده است. فردی که آینده‌ای را پیش‌بینی کرد که اکنونِ ماست و هشدارهایی داد که اکنون ما در میانه‌ی آن‌ها زندگی می‌کنیم. فروپاشی نظام اخلاقی حاکم و نیاز به آفرینش نظام اخلاقی نوین. هرچند باید در نظر داشت، از آن‌جایی‌که کتاب نثری شاعرانه، فلسفی و پیچیده دارد، ابتدا باید مقدمات خواندن و فهمیدن آن را ایجاد کرد و سپس به درون کتاب شگفت‌انگیز نیچه قدم گذاشت.

درباره‌ی فردریش نیچه

پاییز تازه آغاز شده بود، گرمای تابستان آهسته‌آهسته جای خودش را به خنکای پاییزی می‌داد، برگ‌ها آرام‌آرام دست شاخه‌ها را رها می‌کردند و بر زمین منطقه‌ی کوچکی به نام روکن در شهر لوتسن می‌ریختند که در پادشاهی تازه تأسیس پروس واقع شده بود. پادشاهی تازه‌کاری که آرزوهای بزرگ در سر داشت و تحت هدایت فردریش ویلهلم چهارم آماده‌ی تحولات گسترده‌ای بود که در نهایت منجر به انقلاب ۱۸۴۸ شد و گام‌های ابتدایی اتحاد آلمان برداشته شد. در میانه‌ی ماه اکتبر یعنی روز پانزدهم که مصادف با سالروز تولد پادشاه نیز بوده است، پسری پا به جهان گذاشت که مقرر بود چون پیامبری برای آیندگان عمل کند. او را به‌خاطر همزمانی تولدش و تولد ویلهلم چهارم فردریش ویلهلم نام نهادند؛ هرچند بعدها او با نام خانوادگی‌اش شناخته شد. نیچه فرزند نخست زوجی جوان بود، پدر کشیشی لوتری بود که به شغل آموزگاری اشتغال داشت و مادر در خانه در کنار فرزندان خود می‌ماند. پدر در سال ۱۸۴۹ در اثر یک ناخوشی مزمن مغزی درگذشت و تنها شش ماه پس از آن برادر کوچک نیچه نیز جان باخت و خانواده‌ی پنج‌نفره‌ی آن‌ها کوچک‌تر شد. نیچه بسیار مستعد و از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بود. در دانشگاه لغت‌شناسی خواند و در ۲۴ سالگی به استادی دانشگاه بازل سوئیس انتخاب شد . در سال ۱۸۶۷ به دیدار واگنر رفت و ارتباط عمیقی بین آن دو شکل گرفت که تا مدتی طولانی ادامه داشت. همان زمان ارتباط نزدیکی نیز با همسر واگنر برقرار ساخت. در همین دوران تحت نفوذ فکری فیلسوف بزرگ معاصر خود شوپنهاور نیز بود. نیچه درست در زمانه‌ای می‌زیست که آلمان در شکوفایی فکری و فلسفی قرار داشت. از مرگ هگل چند سالی بیشتر نگذشته بود، اما مارکس و شوپنهاور همچنان زنده و برقرار بودند و جهان آبستن حوادثی بزرگ بود. نیچه در سال ۱۸۷۲ زایش تراژدی را منتشر کرد و در آن درباره‌ی هنر دیونوسی و آپولونی سخن گفت، پس از آن در سال ۱۸۷۳ تا ۱۸۷۶ چهار مقاله با عنوان تأملات نابهنگام را نوشت و دست به انتقاد از واگنر و شوپنهاور زد، دو سال بعد انسان، زیادی انسانی را تألیف کرد که به‌عبارتی نخستین اثر فلسفی او به شمار می‌آمد سپس در ۱۸۸۱ سپیده‌دم و ۱۸۸۲ حکمت شادان را روانه‌ی بازار کرد. سال ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ زمان انتشار چنین گفت زرتشت بود و بعد در سال‌های ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۹ به‌ترتیب فراسوی نیک و بد، تبارشناسی اخلاق، مورد واگنر، غروب بت‌ها، دجال و نیچه علیه واگنر را منتشر ساخت. در همین سال‌ها دلباخته‌ی دختری به نام لو آندرئاس سالومه شد، هرچند این عشق فرجامی نداشت. نیچه بنا به قولی معروف در سال ۱۸۸۹ پس از دیدن تازیانه‌خوردن یک اسب به دست یک کالسکه‌چی و وقوع یک انقلاب درونی نشانه‌های جنونش آشکار شد. ابتدا شروع به فرستادن نامه‌هایی عجیب برای دوستانش کرد. ارسال نامه‌ها با حضور خواهر و مراقبت او از نیچه متوقف شد و در نهایت نیچه را به آسایشگاه منتقل کردند. نیچه روح عصیان‌گر زمان و منادی آغاز عصر نیهیلیسم در بیست‌وپنجم ماه اوت سال ۱۹۰۰ چشمان بی‌قرار خود را بر جهان بست و برای همیشه خاموش شد. پس از مرگش خواهرش که جذب اندیشه‌های ناسیونالیستی شده بود سعی کرد نیچه را فیلسوف اندیشه‌ی اقتدارگرایانه‌ی عصر معرفی کند؛ در همین راستا آثاری از نیچه را منتشر ساخت که فیلسوف خود در زمان حیاتش منتشر نساخته یا تکمیل نکرده بود.

بهترین ترجمه چنین گفت زرتشت

کتاب چنین گفت زرتشت اثر نیچه را افراد بسیاری ترجمه کرده‌اند. هرچند همچنان بهترین ترجمه‌ی کتاب همان است که داریوش آشوری ابتدا در سال‌های پیش از انقلاب و بعدها با تجدید نظر در سال ۱۳۷۵ و توسط انتشارات آگه منتشر ساخت، متنی که شاعرانگی قلم نیچه را تا جای ممکن حفظ کرد و به مفهوم مد نظر نویسنده‌ی کتاب وفادار مانده است. پس از او به‌ترتیب سال انتشار مسعود انصاری سال ۱۳۷۷ (نشر جامی)، شهلا المعی سال ۱۳۸۱ (نشر المعی)، فهیمه رحمتی سال ۱۳۸۷ (نشر بهزاد)، مهرداد شاهین سال ۱۳۸۹ (نشر نگارستان کتاب)، رحیم غلامی سال ۱۳۸۹ (نشر زرین)، قلی خیاط سال ۱۳۹۲ (نشر نگاه)، منوچهر اسدی سال ۱۳۹۳ (نشر پرسش)، مهرداد یوسفی سال ۱۳۹۸ (نشر نیک‌فرجام) و فرزام حبیبی اصفهانی سال ۱۳۹۹ (نشر آتیسا) نیز دست به ترجمه و انتشار این اثر زده‌اند.

بخشی از متن کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

«آن جوان چون سخن می‌گفت اشک از گونه‌هایش فرو می‌ریخت. امّا زرتشت او را در آغوش گرفت و با خود بُرد. و چون اندکی پیش رفتند زرتشت گفت: بسیار بی‌قرارم. چشمانت در بیان خطری که در کمینِ تو نشسته روشنتر از زبانت سخن می‌گوید. ای برادر، تو هنوز نرسته‌ای. بلکه همواره برای رسیدن به رهایی در تلاشی و در این جستجو احساساتت ـ چون کسی که در خواب راه برود ـ هر چه رقیق‌تر شده است.

تو می‌خواهی رها از هر بندی به سوی قلّه‌ها اوج گیری. روحت مشتاقِ جولانگاه ستارگان است. ولی غرایزِ نفسانی‌ات هم مشتاقِ رهایی‌اند. سگانِ شرزه‌ات نیز خواهان آزادی خویش‌اند و هنگامی که جانت آرزو داشت که زنجیرها را همه بشکند و بندها را بگسلد، آنان در لانه‌های خویش شادمانه زوزه می‌کشیدند و من اینک تو را رسته از بند نمی‌بینم و تو هنوز دربندی و مشتاقِ آزادی. جانهای چنین زندانی را به زیرکی وصف می‌کنند، امّا قرین نیرنگ و تباهکاری.

آزاد اندیشان باید خود را از عاداتی که در آنان بر جای مانده ـ چون عواطف و آلودگیها ـ پاک دارند تا چشمانشان رخشان و شفّاف گردد. من از خطری که در کمینِ تو نشسته است، بی‌خبر نیستم. لذا تو را به عشق و امیدت سوگند می‌دهم که مبادا عشق و امیدت را وانهی.

هنوز احساسی از بزرگواری در تو هست، و مردم هنوز به رغم آنکه تو را خوش ندارند و بدخواهِ تو هستند، نکویت می‌دارند. مردم چون در خیابان بر کریمان می‌گذرند، احترامی برای آنان قایل نمی‌شوند، امّا شایستگان به آنان اهتمام می‌ورزند و چون از کسی کرامت ببینند او را شایسته می‌شمارند تا این بار بتوانند او را برده سازند.

کریم می‌خواهد که چیزی و فضیلتی نوین بیافریند. حال آنکه شایستگان تنها به کهنه می‌اندیشند و بسیار می‌خواهند و می‌کوشند تا آن را پایدار نگاه دارند. اگر کریمان شایسته شوند، دیگر خطری متوجّه آنان نیست، بلکه وقتی خطر در کمینِ اوست که گستاخ و ویرانگر باشد.

بخشندگانی را می‌شناسم که سرآغازشان از رسیدن به آرزوهایی بس بلند نشانه داشت، امّا دیری نپایید که همه آرزوهای بلند را به ریشخند گرفتند و چنان زیستند که وقاحت فرا رویشان در گذر بود و آرزوهاشان پیش از آنکه در میان آید، از میان می‌رفت و بامدادان هر هدفی را که دنبال می‌کردند، شامگاهان به سستی آن گواهی می‌دادند.» 

معرفی نویسنده
عکس فردریش نیچه
فردریش نیچه
آلمانی | تولد ۱۸۴۴ - درگذشت ۱۹۰۰

فردریش نیچه فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم میلادی و خالق آثاری مانند فراسوی نیک و بد است که اثری ویژه در تکوین اندیشه و روشنفکری روزگار نو در غرب گذاشت. او که ابتدا به لغت‌شناسی تمایل نشان داد، خیلی زود و در آغاز جوانی کرسی استادی دانشگاه بازل را در این رشته به خود اختصاص داد. او در همان سنین جوانی به فلسفه اشتغال یافت و آثار سترگ فلسفی خویش را برای اندیشه‌ی تشنه‌ی بشر در روزگار پسامدرنیته به ارمغان آورد. همچون شکوفایی‌اش، زوال عقل و خاموشی او نیز خیلی زود و در سن ۴۵ سالگی آغاز شد.

نظرات کاربران

arman eghbali
۱۳۹۸/۰۵/۲۷

اسم این کتاب باید اینگونه می‌بود: "چنین گفت انصاری" در مقدمه توضیحی درباره ترجمه داده نشده، ذکر نشده که از چه زبانی ترجمه کرده، سراسر کتاب مملو از جمله ها و کلماتیه که اصلا در کتاب نیچه موجود نیست. و مترجم

- بیشتر
Omid r kh
۱۳۹۶/۰۱/۰۹

متاسفانه طاقچه بهترین های جهان رو با بدترین کیفیت ها قرار میده، مثلا این ترجمه واقعا افتضاحه در صورتی که ترجمه ی داریوش آشوری از نشر آگه واقعا شاهکاره.

Mohamad zamani
۱۳۹۶/۰۴/۲۳

خاصیت فلسفه این است که انسان را دلسرد و سپس دلگرم کند به اوج برساند ،زمین بزند،پوچ کند،به خدا برساند، گمراه کند و به راه بیاورد.....من این را می دانم که زندگی بدون فلسفه هیچ خواهد بود....واین هیچ بودن از

- بیشتر
سروش
۱۳۹۵/۰۹/۰۶

ترجمه داریوش آشوری رو بذارین

Hemmat
۱۳۹۵/۰۹/۱۱

« چنین گفت زرتشت » نیچه کتابی است که به گفته ی « سوفرن » خواننده را غافلگیر و اغلب دلسرد می کند. چرا که جدا از شکل شاعرانه ی خاص آن ، معلوم نیست که منظور از ماجراهای این

- بیشتر
reza13and1
۱۴۰۰/۰۵/۱۱

سلام دوستان انتقاد دارن که چرا ترجمه ی آقای آشوری قرار داده نشده من خودم کاربر یک اپلیکیشن کتابخوان دیگه هستم دوستان خوب طاقچه منت سرم گذاشتن و یه کد تخفیف یک ماهه نامحدود بهم دادن همیشه برام سوال بود که چرا تو اون

- بیشتر
Ali Bagheri
۱۳۹۵/۰۹/۰۵

آخه این چه نمونه ایه گذاشتید، ۵۹ صفحه نظرات مترجمه، یه دو خط هم از خود خدا بیامرز میذاشتبن

Borna
۱۳۹۵/۰۹/۰۴

ترجمه آقای آشوری رو بذارید لطفا!

AmirGeek
۱۳۹۵/۰۹/۲۴

از اضافات و پرگویی مترجم که بگذریم من نتیجه هایی جالب گرفتم - من نمیفهمم وقتی کتاب هایی مثل «وقتی نیچه گریست ، درمان شوپنهاور» رو میخونی فکر میکنی خب نیچه هم همینه ولی وقتی میخوای خود نیچه رو بخونی کتابیه

- بیشتر
Travis
۱۳۹۹/۱۲/۰۳

داستانی که به شکلی ادبی، اندیشه‌های نیچه را از زبان شخصی به نام زرتشت بیان می‌دارد. متن کتاب کمی سنگین است و جملات تأمل‌برانگیزند.

بریده‌هایی از کتاب

من خواهان شکوه بسیار و ثروت فراوان نیستم، هر دوی اینها اضطراب آورند. امّا اگر شخصی از شهرتی و مالی برخوردار نباشد به خواب خوش نمی‌رود.
P.H
کسی که می‌خواهد روزی پرواز بیاموزد باید نخست ایستادن و دویدن و جهش و بالا رفتن و پایکوبی را به تمرین بگذارد. پرواز را با پرواز نتوان آموخت.
Travis
«برای جویای حقیقت نیت راستین کافی نیست، بلکه همواره باید اخلاص و نیت خود را بپاید و به آن از دیده شک بنگرد. زیرا دلداده حقیقت، حقیقت را به خاطر هماهنگیِ آن با امیالِ خویش نمی‌خواهد، بلکه حقیقت را تنها به خاطر حقیقت بودن دوست می‌دارد، حتّی اگر مخالف باور و عقیده‌اش باشد.
mohsen
هر کسی از ظنّ خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من
rezghkhah
انسانی با اندک مایه‌ای از خِرَد هرگز نمی‌تواند ماهیت انسانی را، بما هو انسانٌ تطوّرپذیر بداند
Zeitung
در جستجوی زاد و بومِ خویش بیهوده از قلّه‌ها بالا می‌روم. در شهرها سرگشته‌ام، از دروازه‌ها بگذشته‌ام، امّا هنوز در آغازِ راهم.
saeed
بسا کارها که در سرزمینی ننگ است و در سرزمینی دیگر مایه شرف. هیچ همسایه‌ای را ندیده‌ام که بتواند حقیقت همسایه‌اش را دریابد و هر یک از دیوانگی و شرارت دیگری در شگفت است.
پویا پانا
ای والاترین انسانها، به پیش. هنگام دردِ زایمان کوهِ آینده انسانی فرارسیده است. خدا مرده است و ما اینک می‌خواهیم انسانِ برتر زنده باشد.
hamed kianfar
بیدار باشید تا خوش بخوابید.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
«چنان برای دنیای خویش تلاش کن که گویی تا ابد زندگی خواهی کرد و چنان برای آخرتِ خویش تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد» .
AS4438

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان