دانلود و خرید کتاب فوکو را فراموش کن ژان بودریار ترجمه پیام یزدانجو
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فوکو را فراموش کن اثر ژان بودریار

کتاب فوکو را فراموش کن

معرفی کتاب فوکو را فراموش کن

کتاب فوکو را فراموش کن (بودریار را فراموش کن)؛ گفت و گوی سیلور لوترنژه با ژان بودریار ترجمهٔ پیام یزدانجو است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب فوکو را فراموش کن

ژان بودریار، نظریه‌پرداز بلندآوازه‌ٔ فرانسوی و سردمدار پسامدرنیسم، مهم‌ترین چرخش فکری خود را با حمله‌ای سنگین به آرای میشل فوکو به نمایش گذاشته است. بودریار در این کتاب اساس اندیشه‌ٔ فوکو را به چالش کشیده، نظام عالی و غول‌آسایش را از درون متلاشی می‌کند. او سخن‌پردازی فوکو در باب مقولات محوری آثارش یعنی قدرت و میل جنسی را به پرسش می‌کشد و دوران این سخن را سپری‌شده می‌داند.

هفت سال پس از فراموش‌کردن فوکو، بودریار در گفت‌وگویی با لوترنژه شرکت می‌کند تا این‌بار خود را به دست فراموشی بسپارد. آن متن و این مصاحبه در کنار هم، با ضرباهنگ شتاب‌ناک، سبک گزین‌گویه‌وار، و لحن جدل‌بار خود، معرف آرای اندیشه‌وری شده‌اند که غرابت و تازگی نوشتارش یادآور نیچه است.‌‎

«ویراست دوم» در واقع ترجمه‌ای تازه، به یاری تجربه‌ٔ حاصل از ترجمه و تالیف نوشته‌هایی دیگر از بودریار و درباره‌ٔ او، است.

خواندن کتاب فوکو را فراموش کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های فلسفه و جامعه‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فوکو را فراموش کن

«سیلور لوترنژه: بیایید از «پایان» آغاز کنیم، یا بل‌که از پایان‌ها: پایان فرآوری، پایان تاریخ، پایان امر سیاسی. تأملات شما با مجموعه‌یی از نابودی‌ها آغاز می‌شود. آیا زمان آن رسیده است که تمدن غرب را به موزهٔ مومیایی‌ها بسپاریم؟ آیا حالا دیگر همه‌چیز فروشی شده؟

ژان بودریار: من نمی‌دانم که این مسأله، مسألهٔ «پایان» است یا نه. به هر حال، این واژه احتمالا بی‌معنا است، چون ما دیگر چندان اطمینانی به وجود راستایی خطی نداریم. من ترجیح می‌دهم که بحث را با نقل‌قولی از کتاب تازهٔ الیاس کانِتتی به‌نام ایالت انسان (۱۹۷۳) آغاز کنم، حتا اگر که این گفته کمی به داستان‌های علمی ـ تخیلی شباهت داشته باشد. کانتتی می‌گوید ــ و این ایده را بسیار دردناک می‌یابد ــ که ممکن است نوع بشر در یک برههٔ زمانی خاص، از تاریخ بیرون افتاده باشد. ما، بی آن که حتا از این تحول آگاه باشیم، ناگهان واقعیت را پشت سر گذاشته‌ایم. او در ادامه می‌گوید، کاری که حال باید کرد یافتن آن نقطهٔ بحرانی، آن نقطهٔ کور زمانی است. وگرنه، فقط شیوه‌های خودمخرب خویش را پی خواهیم گرفت. این فرضیه برای من جالب است، چون کانتتی نه یک پایان بل‌که چیزی را مد نظر دارد که من آن را نشئگی (extase) می‌خوانم، نشئگی به‌معنی اصلی کلمه ــ گذری همزمان به اضمحلال و استعلای یک شکل.

س. ل: تاریخ از ناپدیدی نجات پیدا می‌کند، اما جایی روح خود را از دست می‌دهد ...

ژ. ب: تاریخ پایان نیافته، تاریخ در یک وضع وانمودی به سر می‌برد، مثل تنی که در خواب زمستانی نگاه‌اش داشته باشند. در این اغمای بازگشت ـ ناپذیر همه‌چیز با این حال به کارکرد خود ادامه می‌دهد، و سرانجام می‌تواند حتا به هیأت تاریخ در آید. و بعد، به‌گونه‌یی ناپیدا، (چنان که کانتتی می‌گوید)، ممکن است که هیچ‌چیزی واقعی یا حقیقی نباشد. به هر حال، ما دیگر در جایگاهی نیستیم که بتوانیم در این باره تصمیمی بگیریم.

س. ل: این «پایان» ی که از آن حرف می‌زنید پایان همهٔ مراحل پایانی است ــ همپای هجو حاد و توخالی رستاخیزشان.

ژ. ب: پایانی به این معنا که خدا مرده، یا تاریخ خاتمه پیدا کرده، وجود ندارد. من ترجیح می‌دهم نقش پیامبر ملول به‌کلی بی‌مصرفی را بازی نکنم. این رخداد تراژیکی خمیده از بار سنگین احساسات نیست، چیزی نیست که بتوان ماتم‌اش را گرفت ــ چون در آن صورت هنوز می‌شود چاره‌یی برای‌اش اندیشید. ناگهان پیچشی در مسیر، نقطهٔ عطفی پدیدار می‌شود. در جایی، صحنهٔ واقعی گم شده، صحنه‌یی که در آن قواعد بازی را می‌دانستید و شرایط مستحکمی وجود داشت که هرکس می‌توانست به آن‌ها اتکا کند.

س. ل: چه‌گونه چنین اتفاقی افتاد؟ آیا واقعاً چنین اتفاقی افتاده؟

ژ. ب: قصه همین است. تاریخ بی‌معنا شده، دیگر به هیچ‌چیزی ــ خواه فضای اجتماعی و خواه واقعیت ــ ارجاع ندارد. ما به نوعی حادواقعیت پا گذاشته‌ایم که در آن همه‌چیز تا بی‌نهایت در حال بازنمایش است.

س. ل: جوامع سنتی تاریخی نداشتند، آن‌چه داشتند اسطوره بود؛ حال، ما در حال کشف این نکته‌ایم که ممکن است این تاریخ همان اسطورهٔ ما بوده باشد. اگر بتوانیم از باور به تاریخ دست بکشیم شاید درک کنیم که تاریخ بیش‌تر با ایمان سروکار داشته تا با واقعیت.

ژ. ب: اما معنی این «باور» داشتن چیست؟ باور داشتن یعنی حفظ نوعی ذهنیت (سوبژکتیویته) به‌عنوان معیاری برای اعتبار امور. حال، اگر برخورداری از اعتبار تنها چیزی باشد که به امور معنا می‌دهد، آن‌گاه ناگزیر خواهیم بود که همچنان در دام تصورات گرفتار بمانیم.

آن‌چه در عوض برای من جالب است (اما آیا هنوز می‌شود این را تاریخ خواند؟) امکان یک رخداد محض است، رخدادی که دیگر نمی‌توان با هیچ‌گونه ذهنیت تاریخی در آن دست برد، تاویل‌اش کرد، یا آن را رمزگشایی کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۳۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان