کتاب فراسوی نیک و بد
معرفی کتاب فراسوی نیک و بد
کتاب فراسوی نیک و بد با عنوان فرعی «درآمدیی بر فلسفهی آینده» یکی از آخرین و مهمترین آثار فردریش نیچه لغتشناس و فیلسوف برجستهی آلمانی است. نیچه در این کتاب بر بنیادهای اخلاقی موجود شوریده و افقی تازه در این عرصه گشوده است. نقد همهجانبهی نیچه از مدرنیسم و علوم مدرن گرفته تا اخلاق مسیحی، این کتاب را به اثری چالشبرانگیز بدل کرده است.
این کتاب با ترجمه سعید فیروزآبادی توسط انتشارات جامی منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.
درباره کتاب فراسوی نیک و بد
کتاب «فراسوی نیک و بد، درآمدی بر فلسفهی آینده» اثری از فردریش نیچه، فیلسوف بزرگ قرن نوزدهمی آلمان است. فراسوی نیک و بد یکی از مهمترین کتابهای نیچه و در ادامهی دیگر آثار مهم او همچون «چنین گفت زرتشت» است و مفاهیم بنیادی فلسفی نیچه در این کتاب نیز به چشم میخورد. همانگونه که از عنوان فرعی کتاب پیداست، نگاه نیچه به آیندهی انسان است. هدف او تدوین مجموعهای از ایدههای نو برای تعالی اخلاقی و عبور انسان مدرن از گذرگاههای سخت زندگی مدرن است. نیچه درمان را در تفکر انتقادی و بازیابی فلسفی اخلاق میداند. او این روش انتقادی را بدون هیچ محدودیتی پیش گرفته و بنیادهای فکری بشر تا روزگار معاصر را همگی مشمول این نگاه انتقادی قرار داده است.
از دید نیچه فلسفه، علم، مذهب، فرهنگ و بنیادهایی که تابهامروز قطبنمای اخلاقی انسانها بودهاند، خود باید در ترازوی اخلاق جدید قرار بگیرند. «فراسوی نیک و بد» عنوانی است که گویای این عبور تاریخی از اخلاق، برای بازیابی آن است. نیچه نگارش این کتاب را در سال ۱۸۸۵ آغاز کرد و کتاب در سال ۱۸۸۶ منتشر شد.
کتاب فراسوی نیک و بد را «سعید فیروزآبادی» به فارسی برگردانده و حاصل کار او را «انتشارات جامی» منتشر کرده است.
خلاصه کتاب فراسوی نیک و بد
کتاب فراسوی نیک و بد شامل یک پیشگفتار، نه فصل و یک شعر پایانی است. نیچه کتاب را با نقد فلاسفه و پیشفرضهای معمول و متداول آنان آغاز کرده است. او مقدمات غلط را که با نمطی جزمگرایانه و حتا منفعلانه، بدیهی شمرده شده و نتایجی باطل به بار آوردهاند، بهتندی نقد کرده و دوباره به نقش بنیادی «ارادهی معطوف به قدرت» تاکید کرده است. نیچه از «جانهای آزاد» که عزمی راسخ برای دستیابی به اهداف خود دارند، سخن گفته تا افق نویی را که برای انسانها در نظر دارد، روشن کند. «فراسوی نیک و بد» مجموعهای از گزارههای فلسفی برآمده از دید انتقادی نسبت به منابع اخلاقی کهن و معاصر، با لحن منحصربهفرد نیچه است. از افلاطون گرفته تا بیکن و هابز و هیوم، فلاسفهی بزرگ انگلیسی و فلاسفهی فرانسوی و اخلاق کانتی هیچکدام از گزند تیغ برندهی نقد نیچه در امان نماندهاند.
خواندن کتاب فراسوی نیک و بد با ترجمه سعید فیروزآبادی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به علاقهمندان آثاری فلسفی، فلسفهی جدید و بهویژه فلسفهی اخلاق پیشنهاد میکنیم.
چرا باید کتاب فراسوی نیک و بد را بخوانیم؟
نیچه در این کتاب با نقد منابع اخلاقی سنتی و بنیادهای اخلاقی، راه جدیدی را باز کرده است. با خواندن این کتاب، عقاید و باورهای خواننده به چالش کشیده میشود و دریچهای نو به اخلاق و اندیشه، بر او گشوده خواهد شد.
درباره فردریش نیچه
فردریش نیچه، فیلسوف و لغتشناس بزرگ آلمانی است. او در پانزدهم اکتبر سال ۱۸۴۴ در شهر روکن در نزدیکی لایپزیگ به دنیا آمد. پدرش کارل، کشیش و معلم بود و مادرش نیز فرانزیسکا نام داشت. نیچه در کودکی پدرش را از دست داد تا بههمراه مادرش مجبور به ترک خانه و مهاجرت به ناومبرگ شود. او در همین شهر تحصیلات ابتدایی خود را آغاز کرد. شهری که باز هم با مادرش مجبور به ترک آن شد؛ دلیل این بار مرگ مادربزرگ بود.
نیچه در ابتدای جوانی با زبانهای فرانسوی، یونانی، عبری و لاتین آشنا شد تا نبوغ و علاقهی ویژهاش را به فراگیری زبانهای مختلف نشان دهد. او علاقهی دیگری نیز داشت؛ الهیات، حوزهی محبوب نیچه بود که باعث شد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در این رشته و در دانشگاه بن آغاز کند. او در کنار الهیات به تحصیل در رشتهی لغتشناسی پرداخت. چندی بعد در سال ۱۸۶۵ که دلش از الهیات سرد شد و اندیشهاش سودای دیگری پروراند، دانشگاه بن را به قصد دانشگاه لایپزیگ ترک کرد و تمرکز خود را بر «لغتشناسی» گذاشت. نیچه تنها ۲۴ سال داشت که بهعنوان استاد لغتشناسی دانشگاه بازل آغاز به کار کرد.
از نیچه آثار فلسفی ماندگاری همچون «زایش تراژدی»، «تأملات نابهنگام»، «سپیدهدمان»، «حکمت شادان»، «چنین گفت زرتشت» و «فراسوی نیک و بد» به یادگار مانده است. او به تاریخ ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ و در ۵۵سالگی پس از مدتها دستوپنجه نرم کردن با بیماری درگذشت.
نقد و تحلیل کوتاهی بر کتاب
کتاب فراسوی نیک وبد حاصل تاملات واپسین نیچه، در خزان عمر او است. عزم نیچه برای عبور از اخلاق، درانداختن طرحی نو و برساختن انسانی نو، با تکیه بر ایدههای بکر فلسفی، در این کتاب نیز نقش اصلی را ایفا کرده است. او بر اخلاق، علم، مسیحیت و میراث فلسفی، شوریده و مسیری را که در آثار پیشین خود، بهخصوص «چنین گفت زرتشت» پی گرفته بود، در این اثر دنبال کرده است. نیچه مانند همیشه مرزی برای خود نمیشناسد. او ویژگی «جانهای آزاد» را بیمرزی برای رسیدن به هدف میداند؛ با جاهطلبی مدام و بیپایان که سرحدی جز رسیدن به خواستهها ندارد.
خواندن «فراسوی نیک و بد» مانند دیگر آثار نیچه، فارغ از ارزش فلسفی، لذتبخش است، چالشبرانگیز است و میتواند پیشفرضهای اخلاقی ما را با سوالاتی جدی مواجه کند. پیشفرضهایی که نیچه مانع رسیدن به اخلاقی نو، متناسب با روزگار جدید میدانست. نیچه گاهی برای نیل بهتر به مقصود خود، از استعارات و تشبیهات بهره گرفته که بهتعبیری عناصری بیواسطهتر برای دریافت حقایق هستند.
مرور کوتاهی بر فصلهای کتاب فراسوی نیک و بد
فراسوی نیک و بد مجموعهای رنگارنگ است. هر بخشی هدفی را دنبال و درنهایت خواننده را به مسیری که نیچه در نظر دارد، هدایت میکند.
پس از پیشگفتار، فصل اول کتاب با عنوان «در باب پیشداوریهای فلسفی» آغاز میشود. همانگونه که از عنوان فصل پیداست، نیچه پیشفرضهای مسلط بر فلاسفه را نقد کرده است. پیشفرضهایی که باعث تکوین اخلاقی جزمگرایانه شده است. قواعد اخلاقی خشکی که امروزه با اصطلاح «سیاه و سفید» از آن یاد میشود و «خیر و شر» برساختهی آن است. نیچه نظامهای اخلاقی حاصل از ایمان کورکورانه را برنمیتابد و در پی جایگزینکردن اخلاقی جدید با آنهاست.
عنوان فصل دوم کتاب «جان آزاده» است. همانطور که پیش از این گفته شد، جانهای آزاد در برابر نظامهای اخلاقی کهنه و محدودکننده قیام میکنند و برای رسیدن به اهداف خود، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
فصل سوم کتاب «ماهیت دین» نام گرفته است. او در این بخش تحلیل خود از دین را ارائه داده است. نیچه تمایل انسانها به مذهب را در نیاز آنها به تبیین جهان میداند. فطرت، اخلاق و آیینهای اخلاقی در این فصل به بحث گذاشته شده است. اصولا نیچه به آن دسته از سیستمهای اخلاقی که انسان در آن به چیزی بالاتر از خود عقیدهمند است، نقد دارد.
«گزیدهگویی و میانپردهها» عنوان فصل چهارم است. ناگفته پیداست فصل چهارم از دو بخش تشکیل شده است. این فصل شامل جملات قصار و مقالات کوتاه با سبکی متفاوت از سایر بخشهای کتاب است.
فصل پنجم کتاب فراسوی نیک و بد «در باب تاریخ طبیعی اخلاق» عنوان دارد. نیچه در این فصل بهتفصیل بنیانهای اخلاقی را واکاوی کرده است. او ایدهی خیر و شر را برساختهای تحمیلی از جامعه بر فرد، برای تسلط بر او میداند.
عنوان فصل ششم کتاب «دانشمندان» است. دستهبندی دانشمندان به چهار گروه مختلف و تحلیل و برشمردن ویژگیهای هر گروه، هستهی اصلی این فصل را تشکیل داده است.
فصل هفتم، فصل «فضیلتهای ما» است. بازتعریف فضیلت اخلاقی و سخن از اهمیت تعادل اخلاقی در جامعه چکیدهی محتوای این فصل است.
فصل هشتم «اقوام و میهنها» نام دارد. نیچه در این فصل به تحلیل پدیدهای به نام «مردم» و منشأ ارزشها و ایدئالهای آنان پرداخته است.
فصل نهم «والا چیست» عنوان دارد. نیچه درنهایت به تعریف خود از «والایی» که پدیدهای ذاتی است، پرداخته است. والایی از نظر او در ذات انسان است و میتوان آن را در وجود انسان یافت.
نظرات افراد و مجلات مشهور درباره کتاب
«متیا ریکاردی» در مروری که «وبگاه دانشگاه نوتردام» آن را منتشر کرده است، کتاب «فراسوی نیک وبد» را داستانی دربارهی تقابل دو انگیزهی متضاد بشری یعنی «ارادهی قدرت» و «ارادهی ارزش» دانسته است؛ ارزش از نظر او همان هنجارهایی است که جامعه به فرد تحمیل میکند.
«کیت انسل-پیرسون» فیلسوف بریتانیایی و نیچهشناس، این کتاب را یکی از پرخوانندهترین متون نیچه میداند. انسل-پیرسون، «فراسوی نیک و بد» را شاهکار فلسفی نیچه و کار یک نابغهی انقلابی توصیف کرده است.
در مروری که در «وبگاه گودریدز» از این کتاب منتشر شده، «فراسوی نیک و بد» تثبیتکنندهی نیچه بهعنوان یک فیلسوف برجستهی اروپایی قلمداد شده است.
بهترین ترجمه فراسوی نیک و بد
کتاب فراسوی نیک و بد را داریوش آشوری، زبانشناس و یکی از برجستهترین مترجمان ایرانی در سال ۱۳۷۵ به فارسی ترجمه کرد. او این کتاب را از زبان آلمانی به فارسی برگرداند و حاصل کارش را انتشارات خوارزمی منتشر کرد. دیگر مترجم کتاب «فراسوی نیک و بد»، سعید فیروزآبادی، پژوهشگر و استاد دانشگاه، است. فیروزآبادی مدرک دکترای زبان آلمانی دارد و او نیز این اثر را از زبان آلمانی به فارسی ترجمه کرده است. این ترجمه در سال ۱۳۸۷ بههمت «انتشارات جامی» وارد بازار کتاب شد. هر دو ترجمهی مذکور، حاصل کار استادانی متخصص و توانا و درنتیجه، روان و دقیق و خوشخوان است.
بخشی از کتاب فراسوی نیک و بد
در مورد اتمباوری مادهگرایانه میتوان گفت که از جمله مردودترین اموری است که تاکنون وجود داشته است. شاید امروز در اروپا کسی در بین دانشمندان چنان بیبهره از دانش نباشد که از این مبحث جز برای مباحث پیشپاافتاده بهرهای ببرد (در واقع به مثابه بیان مختصر نظر خویش) و آنرا جدی بپندارد. این همه، بهخصوص مرهون بوسکوویچ لهستانی است که همگام با کوپرنیک لهستانی، تاکنون بزرگترین و موفقترین مخالفان امور ظاهری بودهاند. در حالی که کوپرنیک این باور را در وجود ما پدید آورده است که خلاف تمام حسها، زمین ثابت نیست، بوسکوویچ واپسین باور را میآموزاند و میگوید: باور به هر چه بر زمین ثابت بوده، باور به «ماده»، «جوهر مادی»، باور به اتم تشکیلدهندهٔ زمین و ذرههای آن نادرست بوده است. این کار بزرگترین پیروزی بر حواس بود که تاکنون در زمین به آن دست یافتهاند. اما ناگزیر باید به راه خویش ادامه داد و حتی آن «نیازهای اتمباورانه» را که هنوز هم به زندگی خطرناک خویش ادامه میدهد و هیچ کس از آنها به سان «نیازهای متافیزیکی» آگاه نیست، به جنگ فرا خواند، جنگی بیهیچ ترحم و با همهٔ جنگافزارها: باید ابتدا آن اتمباوری دیگر و ننگآوری را به خاک و خون کشید که مسیحیت به بهترین شیوه از دورترین زمانها به مردم آموزانده است، یعنی همان اتمباوری روان. از چنین اصطلاحی منظور ما همان باوری است که بر آن اساس روان را امری ثابت، جاودانه و تفکیکناپذیر و موناد و اتم میدانند و باید چنین باوری را از قلمرو علم بیرون انداخت! بین خودمان بماند، اصلاً ضرورتی ندارد که بخواهیم از شر «روان» خلاص شویم و از کهنترین و گرامیترین فرضیه بپرهیزیم، یعنی همان گونه که طبیعتگرایان نگونبخت عادت به انجام آن دارند و هنوز به «روان» دست نیافتهاند که این یک از چنگ آنان میگریزد. اما هنوز هم راه برای تعریف و نکتهپردازیهای ظریف این فرضیه روان باز است و مفاهیمی همانند «روان میرا» و «روان به مثابه تکثّر ذهنی» و «روان به مثابه مجموعهای از رانهها و عواطف» از این پس در علم نیز مطرح میشود. در حالی که روانشناس جدید میکوشد به خرافاتی پایان دهد که تاکنون در باب تصور روان به سان انبوهی از گیاهان استوایی روییده است، خویشتن را به واهه و وادی بدبینی میکشاند ـ شاید، روانشناسان گذشته روزگاری راحتتر و جالبتر داشتندـ ولی در نهایت خودش میداند که محکوم به خیالبافی است و چه کسی میداند، شاید به کشف همان خرافات...
حجم
۲۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۲۲۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه داریوش آشوری را قرار دهید تشکر
این کتاب کامل نیست نسخه بدون سانسورش که با ترجمه اقای اشوری میباشد ٣٠٠ صفحه است .درصورتی که این ١٢٥ صفحه بیشتر ندارد.
نکنید همه منتقدای ترجمه میگن این ترجمه مشکل اساسی داره ترجمه داریوش اشوری. من سه اثر نیچه رو از ترجمه اقای آشوری خواندم و عالی بود همه منتقدا هم همین رو میگن کار های فلسفی ادم دوس داره تو طاقچه همه اش
کتاب های تبارشناسی اخلاق، غروب بت ها، فراسوی نیک و بد و چنین گفت زرتشت از نیچه و کتاب شهریار نیکولو ماکیاولی و مکبث شکسپیر و تاریخ فلسفه کاپلستون رو استاد داریوش آشوری ترجمه کردند که از این بین طاقچه
من هنوز از خود نیچه کتابی نخوندم وقتی نیچه گریست رو خوندم و میخوام از خود ایشون کتاب بخونم پیشنهاد شما چیه اول کدوم کتابش رو بخونم فراسوی نیک و بد ترجمه داریوش اشوری دارم و کامل هست قسمتیاش رو خوندم بنظرم سنگین میاد پیشنهادی دارین
من فایل صوتی این کتابو میخاستم نه پی دی اف
برای کسی که نیچه را با داریوش آشوری شناخته، این کتاب شیوا نیست.
دوستان این کتاب با ترجمه ی "ورای خیر و شر" از محمد غلامی نیز در بازار موجوده، نشر علم اخیرا چاپ کرده.