کتاب حرمت شکنی ها
معرفی کتاب حرمت شکنی ها
کتاب حرمت شکنی ها نوشتهٔ جورجو آگامبن و ترجمهٔ صالح نجفی و مراد فرهاد پور است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب حرمت شکنی ها
جورجو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، همواره خوانندهٔ نکتهسنج و خلاق متنهای گوناگون بوده است. همواره درصدد فهم معانی و تأثیرات غنی و کثیرِ تاریخی و زیباشناختی و سیاسی آنها بوده است. در حرمتشکنیها، آگامبن برای نخستین بار بعضی از اساسیترین جستارهایش را دربارهٔ عکاسی و رمان و فیلم در یک مجلد گرد آورده است. حرمتشکنیها تعمقی است دربارهٔ خاطره و فراموشی، دربارهٔ آنچه از دست رفته و آنچه برجای میماند و بار دیگر ثابت میکند. آگامبن یکی از بحثبرانگیزترین نویسندگان زمانهٔ ماست.
گسترهٔ موضوعها و مضمونهایی که در این کتاب بررسی شدهاند خود گواه خلاقیت وجه تفکر بیهمتای آگامبن و کوشش پیگیر اوست.
خواندن کتاب حرمت شکنی ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفهٔٔ هنر و نقد هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حرمت شکنی ها
«واژهٔ گنیوس (Genius) در زبان لاتین نام خدایی بود که درلحظهٔ تولد هر انسانی نگهبانش میشود. این ریشهشناسی روشن است و به لحاظ زبانشناختی هنوز میتوان آن را در همان قرابتی مشاهده کرد که میان ژِنی و ژِنِراسیون ظاهر میشود: بین واژهٔ genius (نبوغ) و generation (تولید مثل یا زایش). نسبت داشتن گنیوس و ژنراسیون به هر تقدیر مبرهن است چراکه در زبان لاتین نمونهٔ کامل شیء «ژِنی» یا کامبخش تختخواب بود، لِکتوس گنیالیس [=بستر زفاف]، زیرا در تختخواب است که عمل تولید مثل به انجام میرسد. روزهای تولد به یاد گنیوس [خدای نگهبان نوزادان] گرامی داشته میشوند و به همین علت است که ما در زبان ایتالیایی هنوز که هنوز است از صفت جنتلیاکو (genetliaco) به معنای زادروز استفاده میکنیم. بهرغم ترجیعبندِ نفرتانگیز و امروزه ناگزیرِ انگلیسی [یعنی Happy Birthday to You]، هدیهها و مهمانیهایی که به یاریشان جشن تولد میگیریم تجدید خاطرهٔ جشنها و قربانیهایی است که خانوادههای روم قدیم در روزهای تولد برای گنیوس برپا میکردند و به او تقدیم میکردند. هوراس از شراب ناب و خوکبچهٔ دوماهه و برهٔ «قربانی» سخن میگوید، برهای که به قصد قربانیکردن کمی شراب به رویش ریختهاند. البته به نظر میرسد این مراسم در اصل فقط شامل عود و کُندر، شراب، و کیک عسل لذیذ بوده، زیرا گنیوس، خدایی که متولی تولد کودکان بود، ریختن خون حیوانهای قربانی را دوست نمیداشت.
«او گنیوس من خوانده میشود زیرا او مرا به وجود آورد» (به لاتینی Genius meus nominatur, quia me genuit) ولی این همهٔ ماجرا نیست. گنیوس تنها مظهر و تجسم انرژی جنسی نبود. بیگمان هر مردی گنیوس خودش را داشت و هر زنی یونو (Juno) ی خود را: و این هر دو خدا تجلی باروری بودند، نیروی زایشی که مایهٔ ایجاد و بقای حیات است. اما همانطورکه واژهٔ ingenium ــ یعنی حاصلجمع ویژگیهای جسمانی و اخلاقی مادرزاد فردی که به دنیا میآید ــ نشان میدهد، گنیوس، به یک لحاظ، اثر لطف و فیض الاهی در زندگی شخص بود، اصلی که بر کل هستی و حیات او حکمفرما بود و تجلی آن به شمار میآمد. به همین علت، نه استخوان شرمگاه بلکه پیشانی بود که با گنیوس پیوند داشت. ژستِ نهادنِ دست بر پیشانی ــ که آدمها در لحظههای پریشانخاطری و سردرگمی تقریباً ناخودآگاه انجام میدهند، هنگامی که به نظر میرسد خبر از حال خویش ندارند و خود را از یاد بردهاند ــ یادآور ژست آیینی کیشِ گنیوس است: unde venerantes deum tangimus frontem [= به تکریم خداوند دست بر پیشانی میساییم]. و از آنجا که این خدا به یک معنی صمیمیترین خداست و از رگ گردن به ما نزدیکتر است، باید در هر لحظه و هر ساعت و در هر جنبهٔ زندگی در جهت خشنودیاش بکوشیم و دلش را به دست آوریم.»
حجم
۱۹۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۹۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه