کتاب کودکی و تاریخ
معرفی کتاب کودکی و تاریخ
کتاب کودکی و تاریخ نوشتهٔ جورجو آگامبن با ترجمهٔ پویا ایمانی در نشر مرکز چاپ شده است. کودکی و تاریخ سومین کتاب آگامبن، فیلسوف و نظریهپرداز مشهور ایتالیایی، است. از دیگر کتابهای او میتوان به آتش و قصه، اجتماع آینده، وسایل بیهدف و انسان بیمحتوا اشاره کرد.
درباره کتاب کودکی و تاریخ
کتاب از جستارهایی مستقل تشکیل شده که ارتباطی درونی و تنگاتنگ با هم دارند:
در جستار نخست، «کودکی و تاریخ: جستاری دربارهٔ ویرانی تجربه»، که طولانیترین فصل کتاب هم هست، آگامبن به دلایل و ریشههای ویرانی تجربهٔ انسانی میپردازد و تلاش میکند توضیحی برای فروپاشی تجربه بیابد.
جستار دوم، «در سرزمین بازی: تأملاتی درباب تاریخ و بازی»، تحلیل درخشانی است از رابطهٔ آیین و بازی و به بررسی رابطهٔ هریک از این دو مقوله با زمان و تاریخ میپردازد.
جستار سوم کتاب کودکی و تاریخ، «زمان و تاریخ: نقد مفاهیم "آن" و پیوستار»، دربردارندهٔ نقدی رادیکال از مفهوم متافیزیکی زمان گاهشمارانه با نگاهی گذرا اما دقیق به تاریخ فلسفهٔ زمان در غرب است.
در جستار چهارم، «شاهزاده و قورباغه: مسئلهٔ روش در کار آدورنو و بنیامین»، آگامبن به نقد آدورنو بر مقالهٔ «بودلر» بنیامین، پاسخ بنیامین به این نقد در پرتو «روش فیلولوژیک» اش، مسألهٔ رابطهٔ مارکسیسم و ماتریالیسم تاریخی با «دیالکتیک»، و مفهوم هگلی «وساطت»، میپردازد.
در جستار پنجم، «افسانه و تاریخ: ملاحظاتی پیرامون شبیهسازی زایش مسیح»، آگامبن با نگاهی دقیقتر به شمایلنگاریها و شبیهسازیهای میلاد مسیح از سدههای میانه تا امروز، به دغدغهٔ دیرینهاش، مناسبت انسان با تاریخ، باز میگردد.
در پایان کتاب هم ۲ یادداشت آمده: یکی دربارهٔ مفهوم «ژست» و رابطهٔ آن با سینما، سیاست و تاریخ، و دیگری طرح استلزامات «بازنگری» یا نقدی فیلولوژیک، که ساحت علوم انسانی را به قلمروی شعر پیوند میزند و با شعر و «اسطورهشناسی انتقادی» یکی میشود.
کتاب کودکی و تاریخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران فلسفه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب کودکی و تاریخ
«همین ترجمهناپذیری (رویدادها) به تجربه است که زندگی هرروزه را در دوران ما ــ بیش از هر زمان دیگر ــ تحملناپذیر ساخته و نه، چنانکه میگویند، سطح نازل زندگی یا بیمعنایی آن در مقایسه با گذشته (برعکس، چهبسا زندگی هرروزه هیچگاه چنین مملو از رویدادهای بامعنا نبوده است). تازه در سدهٔ نوزدهم است که به نخستین اشارات ادبی مربوط به این توانفرسایی و تحملناپذیری زندگی هرروزه بر میخوریم، و حتا بعضی صفحات مشهور هستی و زمان دربارهٔ «پیشپاافتادگی» امر روزمره (که جامعهٔ اروپای بین دو جنگ سخت مایل بود خود را در دل آن باز شناسد) هم یک سده پیش از آن هیچ معنایی نداشتند، اما این دقیقاً از آنروست که این امرِ روزمره بود ــ و نه امر غیرمعمول ــ که مادهٔ خام تجربهای را که هر نسل به نسل پس از خود منتقل میکند فراهم میآورْد. غیرقابلاعتماد بودن حکایات مسافران و جانورنامههای قرونوسطایی هم به همین خاطر است؛ این حکایات، که به هیچ رو «خیالی» نبودند، تنها نشان میدادند که امر شگفت و غیرمعمول بههیچوجه نمیتواند به تجربه ترجمه شود. اینچنین، هر رویداد، هرچند پیشپاافتاده و بیاهمیت، بدل به لکهٔ کوچک آلودهای میشود که تجربه اقتدارش را بهدورِ آن گرد میآورد، درست مثل یک مروارید. زیرا تجربه نه با دانش بل با اقتدار ــ یعنی با قدرت واژهها و روایت ــ همبستگی تام و ضروری دارد؛ و به نظر نمیرسد که امروزه کسی از اقتدار کافی برای تضمین حقیقت یک تجربه برخوردار باشد، و اگر هم کسی چنین اقتداری داشته باشد، به هیچوجه از خاطرش هم نمیگذرد که اقتدارش ریشه در تجربه دارد. برخلاف، این ماهیت روزگار ماست که هرنوع اقتداری بر پایهٔ آنچه به تجربه در نمیآید استوار شده است، و هیچکس حاضر نیست صحت و اعتبار اقتداری را که ادعای مشروعیتاش تنها برآمد تجربه است بپذیرد. (انکار محسنات تجربه از سوی جنبشهای جوانان گواه روشنی بر همین مدعاست.)
از میان رفتن اقوال حکیمانه و مَثلها، که قالبهایی بودند که در آنها تجربه همچون اقتدار وجود داشت، هم به همین دلیل است. شعار، که جایگزین آنها شده، همان مَثل است اما نزد انسانهایی که تجربه را گم کردهاند. این البته بدان معنا نیست که امروزه دیگر تجربهای وجود ندارد، بل به این معناست که تجربهها بیرون از فرد شکل میگیرند. و جالب اینکه فرد، با خیال راحت، تنها نظارهگر آنها است. از این منظر، بازدید از یک موزه یا مکانی با جاذبههای سیاحتی و زیارتی بهخصوص آموزنده خواهد بود. هنگامی که به دیدن یکی از بزرگترین عجایب جهان میرویم (برای مثال، تالار شیرها در کاخ الحمرا)، تودهٔ مردمی را میبینیم که گویی اکثرشان میلی به تجربهٔ آنچه در برابرشان حاضر است ندارند، و در عوض ترجیح میدهند دوربین بهجایشان تجربه کند. البته منظور نه اظهار تأسف از وضع موجود، بل دقت و توجه به آن است. چهبسا در پسِ این انکار بیهودهٔ تجربه) خُردک حکمتی نهفته باشد که در پرتو آن بتوانیم نگاهی گذرا به بذرِ بالندهٔ تجربهٔ آینده بیافکنیم. تکلیفی که این جستار پیش روی خود مینهد برگرفتن میراث بنیامین، یعنی پروژهٔ «فلسفهٔ آینده» ی او، و آماده ساختن خاک مستعدی است که این بذر بتواند در آن ببالد و به بار بنشیند.»
حجم
۶۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۶۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه