کتاب نشانه ای برای رهایی
معرفی کتاب نشانه ای برای رهایی
کتاب نشانه ای برای رهایی نوشتهٔ والتر بنیامین و ترجمهٔ بابک احمدی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. گزیده مقالههای بنیامین در این کتاب آمده است.
درباره کتاب نشانه ای برای رهایی
والتر بنیامین یکی از بزرگترین ناقدان هنری سدهٔ بیستم بود، این گفتهٔ هانا آرنت است. تئودور آدورنو کار بنیامین را چنین ستود: «راز روش نبوغآمیز او کشف ناسازگاریها بود. او در دل هـر متن عناصر ناهمخوان با یکدیگر را مییافت.» برتولت برشت مرگ او را بزرگتـرین ضایعهٔ جبرانناپذیری دانست که نازیسم بر پیکر فرهنگ آلمان وارد کرد. ارنست بلوخ او را فیلسوف بیهمتای روزگار ما خواند و هربرت مارکوزه نوشت بدون توجه به آثار او نمیتوان بحران فکری روزگار معاصر را شناخت.
در کتاب نشانه ای برای رهایی شش مقاله از مهمترین آثار بنیامین دربارهٔ مارسل پروست، فـرانتـس کـافـکا، نیـکلای لسکوف، فئـودور داستـایفسکی، جنـبش سوررئالیستها و وضعیت هنر در دوران بازتولیدپذیری ماشینی آن ترجمه شدهاند.
خواندن کتاب نشانه ای برای رهایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای نقد ادبی و فلسفه پیشنهاد میکنیم.
درباره والتر بنیامین
«والتر بندیس شونفلایز بنجامین» در ۱۵ ژوئیهٔ ۱۸۹۲ در خانوادهای ثروتمند از یهودیان آشکنازی در برلن به دنیا آمد. او در ۱۹۱۲ در ۲۰سالگی وارد دانشگاه آلبرت لودویگ فرایبورگ شد و سپس به دانشگاه برلن رفت تا فلسفه بخواند. در ۱۹۱۹ تز دکترای خود را به نام «مفهوم نقد هنری در رمانتیسیسم آلمانی» به دانشگاه برن سوئیس ارائه داد که موردستایش قرار گرفت. او پس از گذراندن یک دورهٔ بیکاری، نگارش کتاب و ماجراهای عاشقانه، در سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۳ خرج زندگی خود را از راه نقد ادبی، ترجمه و مقالهنویسی برای مجلات درمیآورد که باعث شد با شماری از روشنفکران چپ از جمله «برتولت برشت» آشنا شود. با روی کارآمدن نازیها در ۱۹۳۳ والتر بنیامین و بهدنبالش «تئودور آدورنو»، «برشت» و بسیاری از دوستان یهودی دیگرشان آلمان نازیها را برای همیشه ترک کردند. در همین سالها بنیامین شروع به کار برای مرکز پژوهشهای اجتماعی، حال با مدیریت «مکس هورکهایمر» کرد و در همین دوره بود که برخی از تأثیرگذارترین مقالههای خود را برای مجلههای ادبی نوشت؛ از جمله خوانش جاهطلبانه (و درنتیجه ناتمام) «گذرگاههای طاقی بودلر در چارچوب سرمایهداری سدهٔ نوزدهم» و «کار هنری در دوران بازتولید مکانیکی» را.
با شروع جنگ جهانی دوم والتر بنیامین برای مدتی زودگذر در «اردوگاه کار» که برای شهروندان آلمانی در ۱۹۳۹ برپا شده بود، زندانی شد. چند ماه بعد که آزاد شد به پاریس بازگشت و به کارش روی پروژهٔ گذرگاههای طاقی در کتابخانهٔ ملی ادامه داد. با پیشروی نازیها در تابستان ۱۹۴۰ و گریختن بنیامین از پاریس، یادداشتهایش برای این پژوهش ناتمام در دستان امن دوست کتابدار و نویسندهاش «جورج باتای» ماند. بنجامین به شهر مو رفت که دستههای بزرگی از نازیها در آن اقامت داشتند و شاید خطرناکترین جا در فرانسه در دوران نخست اشغالش بود؛ برای همین ناگزیر شد به فرار ادامه دهد و از گذرگاه نامداری میان فرانسه و اسپانیا بگذرد تا سپس با کشتی به امریکا برود. بهدلیل شرایط قلبی، گذر از این گذرگاه کوهستانی برایش گران تمام شد. هنگامی که دریافت برای ترک فرانسه نیاز به ویزا دارد، بهشدت ناامید شد. او در ۴۸سالگی خودش را کُشت.
میراث والتر بنیامین در اصل در دستان «تئودور آدورنو» و «گرشوم شولم» بود که پس از جنگ توانستند علاقه به کارهای او را زنده کنند. «روشنگریها» (۱۹۶۳)، «سرآغازهای درام تراژیک آلمان» (۱۹۷۷)، «بازاندیشیها» (۱۹۷۸)، «خاطرات مسکو» (۱۹۸۶) و «گذرگاههای طاقی» (۱۹۹۹) از جمله کارهای اوست که به چاپ رسیده است. تأکید غیرعادی او بر «مارکس» (بهدلیل دوری از دیالکتیک مارکس)، برداشتهای یهودی او از زمان مسیحایی همراه با تلاشهایش برای دورشدن از متافیزیک، ربط او را با اندیشهٔ امروز ماندگار کرده است.
بخشی از کتاب نشانه ای برای رهایی
«رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست [در ۳۱ جلد، نخستین چاپ آن در فرانسه] نتیجهٔ ترکیبی تصورناپذیر است که در آن تعمقِ عارف، هنرِ نثرنویس، ذوقِ هجونویس، دانشِ دانشمند و ترس و خجالتِ مفتون در زندگینامهای خودنوشته با یکدیگر جمع شدهاند. بهراستی گفتهاند که تمامی آثار بزرگ ادبیات سبکی را بنیان میگذارند یا سبکی را از بین میبرند، به بیانی دیگر موردی استثنایی هستند، و از میان چنین آثاری، اثر پروست یکی از باورنکردنیترین و غیرقابلدرکترینها محسوب میشود. از ساختار آن که شعر، خاطرهنگاری و تفسیر است تا جملههای بیپایان آن (نیلِ زبان که اینجا باروَر به وسعت حقیقت طغیان میکند) همه خارج از معیار رایج هستند. این نمونهٔ منحصربهفرد ادبی، همزمان بزرگترین دستاورد این عرصه در دهههای اخیر محسوب میشود، و این نخستین بینش روشنگرانهای است که در اختیار مخاطبین قرار میگیرد. شرایطی که این اثر بر پایهٔ آنها قرار گرفته سخت ناسالم و نامساعد بودند. بیماری عجیبوغریب، ثروتی فراوان، استعدادی نامتعارف. همهٔ جنبههای این زندگی الگو نیست، اما همهٔ آن سرمشق است. دستاورد فوقالعادهٔ نویسندگی این روزها، در قلب ناممکنها و البته همزمان در عین بیاعتنایی در مرکز همهٔ مخاطرات جایگاهی به خود اختصاص داده است و این واقعیتبخشی بزرگ به «اثر عُمر» (Lebenswerk) همچون عنوان آخرین کار عمری طولانی جلوه میکند. تصویر پروست، بالاترین بیان چهرهشناسانهای است که تمایز توقفناپذیر میان ادبیات و زندگی توانسته است به آن برسد. این اصلی اخلاقی است که تلاش برای کشف چنین تصویری را توجیه میکند.
میدانیم که پروست یک زندگی را نه آنطور که بوده، بلکه آنطور که کسی تجربهاش کرده و یا در خاطرش مانده، توصیف کرده است. بااینحال، این گفته چندان دقیق نیست و حتی بیشازحد خام و خشن بهنظر میرسد. چراکه اینجا برای نویسندهٔ بهیادآورنده، نقش اصلی را نه آنچه او تجربه کرده، بلکه بافتن خاطرهاش، کار پنلوپهوارِ یادآوری بازی میکند. آیا بهتر نیست در مورد کار پنلوپهوار فراموشی صحبت شود؟ آیا بهیادآوری ناخواستهٔ پروست به فراموشی نزدیکتر نیست تا به آنچه اغلب خاطره نامیده میشود؟ و آیا این نتیجهٔ یادآوری خودانگیخته که در آن فراموشی تار است و خاطره پود، بیشتر در نقطهٔ مقابل کار پنلوپه نیست تا همانند آن؟ چون اینجا روز هرچه را شب بافته از هم میگشاید. هر روز صبح ما بیدار، بیشتر سُست و بیحال فقط حاشیههای قالی هستی زندگیشدهای را که فراموشی آن را درون ما بافته، بهدست میگیریم. اما هرروز، با کنشهای هدفدار و حتی بیشتر با یادآوردنِ هدفمند، بافته، آرایههای فراموشی را از هم میگشاید. به همین دلیل پروست سرانجام روزهایش را به شب رساند تا در اتاق تاریکشده زیر نور مصنوعی همهٔ ساعتهایش را بیوقفه به این اثر اختصاص دهد تا هیچیک از ریزهکاریهای بههمپیچیده از دستاش درنرود.»
حجم
۲۰۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲۰۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه