دانلود و خرید کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن جورجو آگامبن
تصویر جلد کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن

کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن

«از مصائب معنا (جستارهایی در فیلولوژی، زمان و شعر)، به همراه ترجمه‌ی دو مقاله از جورجو آگامبن» به گردآوری امیر کمالی ( -۱۳۶۲) است. کتاب حاضر در پی کیمیاگری در عرصه‌ی شعر معاصر یا فلسفه‌ی زبان نیست. نمی‌تواند چنین مدعایی داشته باشد، کتابی که در دست است، ارائه‌ی تکه‌پاره‌هایی درباره‌ی شعر، به میانجی زمانِ رهایی‌بخش و ایده‌هایی در باب انقلاب و البته همه‌ی اینها در کنار دو ترجمه از متون متعلق به سنت چپ اروپایی است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: در زمانه‌ی ما دیگر کسی شعار نمی‌دهد، همه اهل عمل شده‌اند. تقابل میان شعارگرایی و عملگرایی مطلق و تغییرناپذیر به نظر می‌رسد. اما آیا می‌شود شعار را در مقام یک عمل نو بازشناخت؟ اهل شعار بودن دقیقاً برابر است با حرّافی و بلوف. با این حال شعارها همیشه دامنه‌ی گل و گشادی دارند و عموماً تعریف نشده باقی مانده‌اند. اکنون هم نمی‌توان با پی‌گرفتن مصادیق این مسئله به یک کلیّت مستقل و تعریف‌پذیر نائل شد، بلکه پرسش اینجاست که کارکرد شعارها در زمینه‌های سیاسی، انقلابی و ادبی چگونه از هم متمایز می‌شوند و اساساً چه وجه مشترکی سبب مسکوت نهادنِ تاریخی آنها شده‌است. این صورت‌بندیِ مجدّد نشان خواهد داد که ابهام در ماهیت این جملات یا هرگونه نوشتاری که با چسباندن پسوند شعاری، از حیطه‌ی ادبیات طرد شده‌اند بیشتر از وضعیت سرحدی آنها ناشی می‌شود. وضعیتی که آنها را در مرز میان کاربرد ارتباطی زبان و کاربرد ادبی - هنری آن در حالت تعلیق نگه می‌دارد. معلوم نیست که شعارها چه زمانی از جغرافیای ادبیات نفی‌بلد شده‌اند، ولی با این حال این مسئله مشخص است که شعارها آوارگانی‌اند که به تابعیت جغرافیای دیگری از زبان درنیامده‌اند. در این معنی شعارها هوموساکرهای زبان‌اند. قانون زبان یا همان دستور زبان، قِسمی از خِرد را بر اساس معناداری بنا می‌نهد و از سوی دیگر قانون ادبیات به لطف کوشش فرمالیست‌های روس در تقابل با مسئله‌ی ارتباط ابزاری زبان می‌ایستد. با این حال شعارها وضعیت معینی در مرز ادبیات و زبان معیار ندارند.
A & Y
۱۳۹۹/۱۱/۰۶

از همون ابتدا نمی‌تونین ازش چشم بردارین ، عالیه

یک فاشیسم‌ستیز درمیانِ فاشیست‌ها
۱۴۰۳/۰۱/۲۸

پیشِ-پا-افتاده، بی‌مایه، ناتوان از پیشبردِ برنامه‌ای روشن در سامان و سازمانِ سخن خود... همان بیماریِ تاریخی و همیشگیِ نتوانیِ انسانِ ایرانیِ مدرن در اندیشه‌ورزی… پیشنهاد می‌کنم به جای هَدر دادنِ توان و زمانِ خواندن، پایِ خواندنِ این کتاب، خودِ کتاب‌هایِ آگامبن را،

- بیشتر
ali abdi
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

وجدانا این مترجما رو از کدوم کوره دشتی پیدا میکنین ! کتاب به این خوبی رو لگد مال کرده !

در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد. عبارات و اصطلاحاتی مثل «حال نداشتن»، «خرد بودن اعصاب»، «میزان نبودن» و «اعصاب نداشتن» که تقریباً با یک مصداق و مفهوم مشابه هر روز هزاران بار تکرار می‌شوند، گویای یک واقعیتِ بیرونی است. این واقعیت که در اوضاع فعلی هیچ چیزی ارزش کشف و انکشاف را ندارد. تو گویی که در پسِ هیچ چیز حقیقتی نیست.
☆Nostalgia☆
تصویرِ خاطره (یا همان به قول بنیامین: تصویر دیالکتیکی)، ناب و یکه است. به همین دلیل تجربه‌ای که مازادِ آن است، فرادستِ تمام آزمایشگاه‌های جدید یا تعلقاتِ افسارگسیخته‌ی پوزیتیویستی می‌نشیند. پایبندیِ انسانِ با حوصله به تجربه و پافشاری بر آن تا آستانه‌ی تحقق، مازاد تاریخیِ تصاویری است که عرصه‌ی بلافصلِ ظهور آنها زبان است.
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
برای بودلر رسانه‌ی شعر منثور تنها ظرفیتی بود که می‌توانست گنجایشی برای مفهوم ملال باشد.»
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
زبان برای انسان صاحبِ حوصله، دلالت‌گرِ مفاهیمی است که از خاطرات او نشئت یافته‌اند. و در ادامه‌ی این روند تاریخی، زبان، آنجا که نفس خود را نشان می‌دهد، خود مسبّبِ خاطره‌ای نوین می‌شود،. کاربردِ زبان، وقتی را می‌طلبد که اگر حوصله‌ای باشد می‌توان آن را خاطره ساز کرد. و در لحظه لحظه‌ی زمان خطیِ خود، و در زبانی که به کار می‌بریم امیدی داشت به خروج از وضعیتِ ابزاریِ زبان، آن هم به لطف حوصله‌ای که یاری‌مان می‌دهد تا تاریخ خود را بنا کنیم. نور امیدی که در تمام لحظاتِ ما سوسو می‌زند، یا به قول بنیامین: «بسان ستاره‌ای بالای سر ما می‌درخشد» و یاری‌مان می‌دهد که معنای دلهره‌آور زمان را متحمل شویم و از سوی دیگر گذرندگیِ بی‌امان دقایق را همزمان هویت ببخشیم و غیرمعتبر کنیم
کاربر ۶۴۴۳۲۰۲
در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد. عبارات و اصطلاحاتی مثل «حال نداشتن»، «خرد بودن اعصاب»، «میزان نبودن» و «اعصاب نداشتن» که تقریباً با یک مصداق و مفهوم مشابه هر روز هزاران بار تکرار می‌شوند، گویای یک واقعیتِ بیرونی است. این واقعیت که در اوضاع فعلی هیچ چیزی ارزش کشف و انکشاف را ندارد. تو گویی که در پسِ هیچ چیز حقیقتی نیست.
محمد
در عصر ما، هنر و تفکر بیش از هر کار و هر چیز، نیازمند حوصله‌ی مواجه‌شونده‌ای است که گویا دیگر وجود ندارد.
محمد

حجم

۲۱۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۲۱۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان