کتاب درباره ترجمه
معرفی کتاب درباره ترجمه
کتاب الکترونیکی «درباره ترجمه» نوشتهٔ رومن اینگاردن با ترجمهٔ وحید غلامیپور فرد در نشر بیدگل چاپ شده است. نظر اینگاردن دربارهٔ ترجمه بر کار او دربارهٔ هستیشناسی آثار نوشتاری یا ادبی، چه آثار هنری چه آثار علمی یا دانشپژوهانه استوار است.
درباره کتاب درباره ترجمه
آنچه رومن اینگاردن دربارهٔ ترجمهٔ متون یا آثارِ نوشتاری میگوید به گونهای هستیشناسی مرتبط است که شرحش در دیگر آثار او آمده است.
در بخشِ نخست، او ساختارِ آثارِ ادبی را کنارِ کارکردهای زبان میگذارد و نشان میدهد که در آثارِ هنریِ ادبی و آثارِ علمی، که هدفهایی ناهمسان دارند، کدامیک از لایهها و کدامیک از کارکردهای لایهها و رویهمرفته زبان برجستهاند. سپس میکوشد تا نشان دهد که، بر پایهٔ این امور، در ترجمهٔ وفادارانهٔ این آثار چه باید کرد و چه میتوان کرد.
در بخشِ دوم نیز بر پایهٔ رأی اصلیاش دربارهٔ ساختار و کارکردِ آثارِ علمی، از اموری سخن به میان میآوَرَد که وفاداریِ ترجمهٔ آثارِ کلاسیکِ فلسفه را سخت میکنند. پس، رویهمرفته برای فهمِ نوشتهٔ اینگاردن باید دو چیز را پیشِ چشم داشت: یکی ساختارِ آثارِ ادبی و دیگری کارکردهای آثارِ ادبی. با بررسیِ این دوست که میتوان از اینهمانیِ اصل و ترجمه یا وفاداریِ ترجمه و مرزهایش فهمی به دست آورد
در ترجمهٔ آثارِ هنری ادبی باید کوشید تا متن ترجمه نیز دارای همان کارکردهای متنِ اصلی باشد. مثلاً باید کوشید تا ویژگیهای عاطفی یا موسیقایی لایهٔ آوایی و غنای معناها در لایهٔ معنایی و واقعنماییِ نماهای طرحبندیشده و رویهمرفته هماهنگیِ چندآوایی لایهها بر جا بمانند.
در ترجمهٔ آثار علمی و بهویژه آثار کلاسیک فلسفه نیز گرفتاریها کم نیستند. آثارِ کلاسیک به روزگاری دور بازمیگردند و همین دوری مایهٔ سختیهایی است. گاه آنها را به زبانی که اکنون مرده است نگاشتهاند و با نثری که امروز رایج نیست. گاه گویای مفهومهاییاند که زبانِ ترجمه از بازگویی آنها ناتوان است.
کتاب درباره ترجمه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به افراد فعال در حوزهٔ ترجمه و علاقهمندان به زبانشناسی، فلسفهٔ هنر و هستیشناسی پیشنهاد میشود.
درباره رومن اینگاردن
رومن ویتولد اینگاردن متولد ۵ فوریه ۱۸۹۳، فیلسوف لهستانی بود که در زمینهٔ زیباییشناسی، هستیشناسی و پدیدارشناسی فعالیت میکرد. پیش از جنگ جهانی دوم، اینگاردن اکثر آثار خود را به زبان آلمانی منتشر میكرد. در طول جنگ، وی پس از حملهٔ آلمان از همبستگی با میهن خود به لهستان روی آورد و در نتیجه، کارهای عمده او در هستیشناسی تا حد زیادی مورد توجه جامعهٔ فلسفی جهان قرار نگرفت. او در ۱۴ ژوئن ۱۹۷۰ درگذشت.
بخشی از کتاب درباره ترجمه
«رویهمرفته آثارِ ادبی، که فراوردهٔ صورتهای خاصی از کار و کوششِ آدمیاند، برآورندهٔ پارهای از نیازهای روانِ اویند و، برای برخی از خوانندگان، در خدمتِ هدفهایی گوناگوناند که این آثار طراحی شدهاند تا آنها را از رهگذرِ کیفیتها و ساختارشان بیش یا کم برآورند. [نیازها که فرق داشته باشند، آثارِ ادبی هم فرق خواهند داشت.] پارهای از آثارِ ادبی، در معنای خاصِ واژهٔ علمی، آثاری علمیاند و پارهٔ دیگر هنری. جدا از اینها آثارِ ادبی گونههای بسیار دارند از جمله آثارِ آگاهیبخش (که واقعیتهایی را که خواننده نمیداند برایش فراهم میآورند) و سندهای سیاسی (سخنرانیهای پارلمانی و نوشتههای تبلیغاتی و مقالههای جدلگرانه) و آثاری که بیانگر تصمیمها (فرمانها ) هستند یا بیانگر پیماننامههایی میانِ کسان (سندهای حقوقی و دیپلماتیک) و چه و چه. در اینجا تنها و تنها با متنهای دانشپژوهانه و آثارِ هنریِ ادبی سروکار خواهم داشت. در برخی از نمونههای مرزی چهبسا اثری، از آنجاکه هم دانشپژوهانه است هم هنری، برآورندهٔ دو هدفِ ناهمسان اما سازگار باشد (نمونهاش گفتوگوها ی افلاطون است یا طرحهای تاریخیِ لودویک کوبالا ).
آثارِ دانشپژوهانه فراوردهٔ [آن پارهای از ] روندهای کاری و قصدهای شناختیِ مؤلفشاناند که در گامی از زندگیاش برترین دلبستگیهای اویند و در کانونِ همهٔ کارهایش. بااینهمه، چهبسا مؤلف دلبستگیهایی دیگر (مانندِ دلبستگیِ هنری) هم داشته باشد و درگیرِ چندین کار و کوشش باشد، از جمله آنهایی که اثرِ دانشپژوهانه را دارای پارهای از خصلتهای اثرِ هنری کنند. با وجودِ این، برای اینکه دانشپژوهانگیِ اثر بر جای بماند باید این خصلتها در نسبت با آن خصلتهایی که دانشپژوهانگیِ اثر را بنیاد میکنند عَرَضی یا فرعی باشند. آثارِ دانشپژوهانه که از دلبستگیهای شناختیِ مؤلف برمیآیند در خدمتِ این هدفهایند: (۱) نتیجههای فرایندِ شناختی را ثبت کنند، یعنی حکمهای بهزباندرآمده و صورتبندیهای منطقیِ مرتبهبالاتر را، از جمله نتیجهها و دستهنتیجهها و نظامهای عقاید و نظریههای کامل؛ (۲) این نتیجهها را در دسترسِ کسانی دیگر بگذارند؛ (۳) آن کسان کارکردهای شناختی را به فعل درآورند و اینچنین در شناختِ ابژههایی که جملههای اثرِ دانشپژوهانه به آنها راجعاند مساهمت کنند. پس چنین آثاری بهگونهای نامستقیم دستاوردهای شناختیِ تازه پدید میآورند یا دستکم چنین دستاوردهایی را شدنی میسازند، زیرا دربارهٔ نتیجههای دستاوردهای پیشین تأملی فراهم میآورند یا به همنهادهای تازه میانجامند و چه و چه. پس آنها گامها و نیز ابزارهای فرایندِ تاریخیای بسیار پیچیدهاند، فرایندِ شناختِ آدمی از واقعیتهای گوناگون (واقعیت در گستردهترین معنای آن).»
حجم
۳۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۳۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب در مورد نقد و تحلیل ترجمه های آثار هنری و پژوهشی نوشته شده ولی خودش ترجمه بسیار فاجعه باری داره متاسفانه