کتاب فانی و باقی
معرفی کتاب فانی و باقی
کتاب فانی و باقی نوشتهٔ مجید اخگر است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. این کتاب درآمدی انتقادی بر مطالعهٔ نقاشی ایرانی است.
درباره کتاب فانی و باقی
کتاب فانی و باقی بررسی تفصیلیِ نقاشی ایرانی نیست. نقاشی ایرانی در این کتاب نوعی موردپژوهی یا بررسی موردیِ بسطیافته است. در این کتاب، با تکیه بر بصیرتهایی که بهلحاظ تکوینی بیشتر به حوزههای علوم انسانی و فلسفه تعلق دارند، نظریهای طرح میشود که از نظر مجید اخگر میتواند برای رسیدن به درکی جامعتر از برخی صورتهای فرهنگی ایرانِ سدههای بهتقریب هشت تا دوازده هجری قمری (بهویژه نقاشی ایرانی، ادبیات تغزلی، و متون سنّت حکمت اشراقی و عرفان نظری) مورد استفاده قرار گیرد و بحث نقاشی ایرانی عمدتاً در دو فصل آخر و بهعنوان کانون تمرکزی مطرح میشود که نظریهٔ طرحشدهْ در آن به شکلی انضمامیتر برای تحلیل یکی از این صورتهای فرهنگی به کار گرفته میشود. اما استفاده از ابزارهای نظری در این کتاب نباید بدان معنا تلقی شود که در اینجا از موضعی «خاص» به نقاشی یا هنرهای ایرانی پرداخته میشود؛ موضعی که بدون تداخل با بررسیهای رسمیترِ مستقر در دلِ حوزههای تفسیری و زیباییشناختیِ متناظر با هر حوزه به کار خود ادامه میدهد.
هر فرم یا مدیوم هنری تا آنجا که از منظر ویژگیهای عینی و سبکشناختی خود مورد بررسی قرار گیرد موضوعِ زیباییشناسی و نقد هنری محسوب میشود و تا آنجا که بهعنوان صورتی فرهنگی مدنظر قرار گیرد که تجارب فردی و جمعیِ شماری از انسانها در یک برههٔ تاریخی و یک موقعیت جغرافیایی خاص را در خود گرد میآورد و نمادین میکند، میتواند بهحق موضوع بررسیهایی گستردهتر قرار گیرد.
عنوان فرعی کتاب «درآمدی انتقادی بر مطالعه نقاشی ایرانی» است، زیرا درواقع متن حاضر در حکم مقدمهای طولانی یا نوعی ایجاد «تأخیر» در پرداختن به خود موضوع است. مطلوب این متن آن است که راههای کوتاه به مطالعه و بررسی سنّت فرهنگی ایران و نقاشی ایرانی را بلند و طولانی کند.
در فصل اول خواهیم دید، پذیرش بیقیدوشرط این پیشفرضها ما را به مسیرهای دوگانه و میانجیناپذیرِپژوهش/تفسیر، تاریخ/فلسفه، جزءنگری/کلنگری و عینینگری/شیفتگی میکشاند؛ مسیرهایی که هرگونه مجرای ارتباط میان متن و مفسر و گذشته و حال را مسدود میکنند: ویژگی مشترک هردو سویِ این جفتها یکپارچهسازی، بیمنفذسازی، کلیتبخشی و «دور و سرد» کردن چیزی است که پرداختن به آن ظاهراً قرار است برای هویت تاریخی ما نقش نوعی تأمل در نفس را ایفا کند.
کتاب ساختار پیوستهای دارد و ممکن است فهرست مطالب یا پیوندهای درونی و ارجاعات آن در برخی موارد تصور متنی عبوس یا حتی آکادمیک را به ذهن خواننده متبادر کنند. مطلوب نگارنده آن بوده است که در عین مستند و مستدلساختن زنجیرهٔ بحثْ روح مقالهنویسی بر کار حاکم باشد.
خواندن کتاب فانی و باقی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ هنر و نقاشی پیشنهاد میکنیم.
درباره مجید اخگر
مجید اخگر در سال ۱۳۵۸ در کرمانشاه متولد شد. اخگر لیسانس تئاتر و فوقلیسانس سینما را از دانشکدۀ سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران گرفت. او کتابهای متعددی در زمینۀ فلسفۀ هنر و نقد و نظریۀ هنر ترجمه کرده است و تاکنون دو بار برندۀ جایزۀ کتاب فصل شده و یک بار کتابش در فهرست کتابهای شایستۀ تقدیر کتاب سال قرار گرفته است. بازیابی امر محسوس و فانی و باقی دو اثر تألیفی اخگر است و از جمله ترجمههای او میتوان به علیه تفسیر، دربارۀ عکاسی، آموزش و پرورش بازیگر در قرن بیستم، نظریۀ هنر آوانگارد، هنر و ادراک بصری و آنچه سینما هست! اشاره کرد.
بخشی از کتاب فانی و باقی
«یکی از پیشفرضهای رسالهٔ حاضر آن است که رابطهٔ ما بهعنوان ایرانی با گذشتهٔ تاریخیتمدنیمان غالباً به درون یکی از شقوق دوگانهٔ فوقو البته بیشتر ترکیب پیچیدهای از هردوی آنها درغلتیده است. البته باید متذکر شویم که این سخن به معنای نفی گوناگونیهای واقعی دیدگاهها در این زمینه، چه در بردار زمانی و چه در هر برههٔ تاریخیِ مفروض، نیست. بهعنوان مثال، میتوان استدلال کرد که نسل روشنفکران دوران مشروطه و پس از آن بیشتر به موضعی سراپا منفی نسبتبه گذشتهٔ ایران گرایش داشتند، درحالیکه جریان روشنفکری دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی سرگرم ترسیم مختصاتی برای فرهنگ ایرانی بود که تصویری درخور ستایش از آن ارائه میداد و زمینههای گفتمان «بازگشت به خویشتن» را فراهم میساخت که هنوز در اشکالی کمرمقتر یا در ترکیباتی تازهتر به حیات خود ادامه میدهد. (طبیعتاً این حکم را صرفاً باید بهعنوان مثالی در نظر گرفت که بهتفصیلرساندن آن در گرو کار پژوهشی دقیقتر است). اما این نوع دوگانگیها بیشتر از پویاییشناسیِ فرهنگی واحدی حکایت میکنند که تأمل در گذشته را به قالبهایی از این دست محدود میسازد. از یک سو چنان با دیدی همدلانه به محتویات گذشتهٔ فرهنگیمان مینگریم که گویی با همان چیزهایی سروکار داریم که از پیش بهخوبی با آنها آشنا هستیم و چهبسا بخشی از پشتوانههای زیست روزانهٔ کنونیمان را تشکیل میدهند؛ و از سوی دیگر، چنان با چشمانی حیرتزده به «فجایع» تاریخی گذشته خیره میمانیم که گویی با پدیدههایی کاملاً دیگرگونه و بیارتباط با زمان حال یا سایر حوزهها و شئون اجتماعی آن زمان روبهرو هستیم. و مهمتر از همه اینکه میان این دو شیوهٔ برخورد ـکه البته عموماً هر کدام حوزههای موضوعی خاصی را تحت پوشش قرار میدهند هیچ گفتوگو و پیوندی را قابلتصور نمیبینیم. ما حوزهٔ «نرم» فرهنگ و هنرو «تمدن» را به شیوهٔ نخست مینگریم، که ظاهراً با دستیافتن به جوهر یا «روح» یک موضوع تناسب دارد، و حوزهٔ «سخت» تاریخ و اجتماع و سیاست را به شیوهٔ دوم مینگریم، چرا که به نظر میرسد با طبیعت عینی این قلمرو تناسب بیشتری دارد. بدین ترتیب هر چیز را بنابه داعیه و جلوهٔ ظاهری خود آن میپذیریم: اموری را که از جنس ایده و اندیشه هستند بهشیوهای ایدهآلیستی بررسی میکنیم، و (اگر خیلی رادیکال باشیم) امور سخت و مادی را بهشیوهای ماتریالیستی. در یکی از آنها به چنان ساختههای نظری خیالانگیزی میرسیم که «خرابکردن» تمامیت زیبا و بینقص آنها با هرگونه ورودیِ مواد تاریخی «بیربط» را مخالف ذوق و سلیقه مییابیم، و در دیگری چنان در جزئیات مستندات تاریخی و تهیهٔ مقدمه و مؤخره برای آنها غرقه میشویم که فراموش میکنیم این مستندات با مستنداتی دیگر در ارتباطاند و تمامی آنها نیز بهنوبهیخود در پیکربندیهایی خاص با اقلام و محتویات سایر حوزههای اجتماعی و تاریخی قرار میگیرند که معنایی انسانی را به ما منتقل میکنند.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
نظرات کاربران
لطفا به طاقچه بی نهایت اضافه کنید