کتاب دل مردگی
معرفی کتاب دل مردگی
کتاب دل مردگی نوشته ژان پل سارتر است که با ترجمه حسین سلیمانی نژاد منتشر شده است. ساتر به عنوان یکی از تاثیرگذارترین ادیبان و نظریهپردازان دنیای مدرن در این رمان دنیای متفاوتی از آثار گذشتهاش را ترسیم کرده است. این کتاب جلد سوم مجموعه راههای آزادی است.
درباره دل مردگی
مجموعه رمانهای راههای آزادی که توسط سارتر نوشته شده است، مانند قالی پرنقش و نگاری است که غرض آن طرح تصویری خلاصه و اجمالی از طرق متعددی است که مردم برای رسیدن به آزادی انتخاب میکنند. اما بافت آن به روش و اسلوبهای مختلف و گوناگونی است که سرانجام هم ناتمام مانده است. جلد اول این مجموعه سن عقل و جلد دوم آن تعلیق یا عفو نام دارد که هر دو در سال ۱۹۴۵ منتشر گردیدند. و جلد سوم این مجموعه دل مردگی نامیده میشود که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد. سرانجام در نوامبر و دسامبر همین سال سارتر دو فصل از جلد چهارم این مجموعه را به نام دوستی عجیب یا مسخره نگاشت که در مجله عصر جدید منتشر شد. ولی بعد اعلام کرد که دیگر قصد ادامه آن را ندارد و بدینگونه اتمام این مجموعه نافرجام ماند.
سارتر رمان دل مردگی خط داستانی قهرمانانش در دو اثر پیشین را ادامه میدهد و با پرداختن به وقایعی که منجر به سقوط فرانسه در سال ۱۹۴۰ شد، از دلهرهٔ کسانی میگوید که بیاعتناییشان به آغاز جنگ جای خود را به احساس مسئولیت و شرافت و مقاومت در برابرِ اشغالگری نازیها و همبستگی با مظلومان داده است.
خواندن کتاب دل مردگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به آثار و خط فکری سارتر پیشنهاد میکنیم.
درباره ژان پل سارتر
ژان-پل شارل ایمار سارْتْرْ در سال ۱۹۰۵ به دنیا آمد و در ۱۹۸۰ از دنیا رفت. او، فیلسوف و نویسنده فرانسوی و یکی از مهمترین فیلسوفان اگزیستانسیالیسم و یکی از رهبران اصلی فلسفه در قرن بیستم در فرانسه بود. سیمون دوبووار، فیلسوف، نویسنده و فمینیست فرانسوی همراه و همدم مادامالعمر سارتر بود. او پس از آشنایی با سارتر به شدت دلبستهاش شد و تا آخر عمر همراه وی میماند؛ هر چند این دو نفر هرگز ازدواج نکردند و این رابطه در سالهای پایانی عمر سارتر تا حدودی ضعیف شد.
سارتر علاقه فراوانی به نوشتن داشت، اما نوشتههایش را هیچ ناشری قبول نمیکرد. سرانجام با نوشتن کتاب «تهوع» در سال ۱۹۳۸، موفق شد به شهرتی فراگیر دست یابد. در این رمان تکان دهنده، از دلهره وجود و بیهودگی ذاتی هستی با جسارتی بیسابقه سخن گفته است. سارتر از طرفداران کمونیسم بود، هرچند هرگز بهطور رسمی به عضویت حزب کمونیست فرانسه درنیامد. وی بیشتر عمر خویش را صرف مطابقت دادن ایدههای اگزیستانسیالیستیاش کرد.
سارتر معتقد بود انسان باید خود سرنوشتش را تعیین کند. وی همچنین، مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی-اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند.
در ۱۹۶۴ جایزه ادبی نوبل به او تعلق گرفت، ولی از پذیرفتن این جایزه سر باز زد.
بخشی از کتاب دل مردگی
ریچی اضافه کرد "در خیابان چهلم است. باید سوار اتوبوس شویم."
مقابل تیرک زردرنگی ایستادند. زن جوانی منتظر بود. با نگاهی زبده و اندوهناک براندازشان کرد و بعد رو گرداند.
ریچی مانند بچههای دبیرستانی گفت "چه جگری!"
گومز با نفرت گفت "شبیه پتیارههاست."
خودش را در چشم آن زنْ عرقکرده و کثیف دید. زن عرق نمیکرد. همینطور ریچی: در آن پیراهن زیبای سفیدش ترگلوورگل بود و بینیِ سربالایش بفهمینفهمی برق میزد. گومز زیبا. ژنرال گومز زیبا. ژنرال توی نخ چشمهای آبی و مشکی و سبزی بود که زیر پردهٔ مژهها پنهان بودند؛ آن پتیاره فقط یک مرد جنوبیِ آسوپاس دیده بود با لباسی مزخرف. "از نظر او یک کلهسیاهم." بااینحال به پاهای کشیده و زیبای او نگاه کرد و تعرقش شدت گرفت. "چهار ماه است که عشقبازی نکردهام." قبلاً هوس مانند گلی بود که دمدستش میشکفت. حالا ژنرال گومزِ زیبا مانند چشمچرانها خواستههای شرمآور و پنهانی داشت.
ریچی گفت "سیگار؟"
"نه. گلویم دارد آتش میگیرد. ترجیح میدهم چیزی بنوشم."
"وقت نداریم."
با دستپاچگی ضربهٔ یواشی به شانهاش زد و گفت "سعی کن لبخند بزنی."
"چی؟"
"سعی کن لبخند بزنی. اگر رامون تو را با این قیافه ببیند وحشت میکند." گومز شکلکی درآورد و او با حرارت ادامه داد "نمیخواهم چاپلوسی کنی. فقط وقتی میروی تو لبخندی کاملاً ساختگی روی لب داشته باش و بعد فراموشش کن؛ در آن فاصله میتوانی به هر چیزی که دوست داری فکر کنی."
گومز گفت "لبخند میزنم."
ریچی با دلسوزی نگاهش کرد و گفت "نگران بچهات هستی؟"
"نه."
ریچی به مغزش فشار بیاندازهای آورد و پرسید "برای پاریس نگرانی؟"
گومز با خشونت گفت "من چهکار دارم به پاریس؟"
"بهتر است که آنها بدون درگیری اشغالش کنند، نه؟"
گومز با لحن خنثایی جواب داد "فرانسویها میتوانستند از شهر دفاع کنند."
حجم
۳۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه