کتاب تهوع
معرفی کتاب تهوع
تهوع رمانی فلسفی نوشته ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی است. این رمان فلسفی که در سال ۱۹۳۸ منتشر شد تا حدی بازتاب دهنده زندگی خود سارتر است.
درباره کتاب تهوع
سارتر در این کتاب از خلال خاطرات شخصیت اصلی داستان، که آنتوان روکانتن نام دارد، با تأکید بر تاریخ و پژوهش در آن به بیان اندیشهٔ وجودگرایی میپردازد. این جوان حدوداً سیساله پس از سالها گشتوگذار در کشورهای دورونزدیک و خسته از ماجرا و ماجراجویی، به شهرِ کوچک بوویل پناه میبرد تا به کمک اسناد موجود در بایگانی کتابخانهٔ شهر کتابی در مورد یک مارکی فرانسوی به نام موسیو دو رولبون بنویسد که در قرن هجدهم زندگی میکرده است. اما یک روز به طور ناگهانی احساس عجیبی به او دست میدهد و خودش را در دنیایی که زندگی میکند غریبه مییابد. رفتهرفته همهچیز را به شکل تازهای میبیند، با تمام چیزهای پیرامونش احساس بیگانگی میکند و بنابراین با نگارش دفتر خاطراتش با راویِ اولشخص، در مورد این حالت غریبی که اسمش را «تهوع» میگذارد مطالبی مینویسد و در واقع تاروپود رمان را میبافد.
برخی روزنامههای مذهبگرا در آن زمان به شخصیت مأیوس و «تهوعآورِ» کتاب و تصویر سیاهی که او از پیکر انسان ارائه میدهد انتقادهای تند و گزندهای کردند، ولی درعینحال منکر استعداد نویسندهٔ جوانش نشدند و آیندهٔ او را درخشان دیدند.
خواندن کتاب تهوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای فلسفی و انتقادی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم
درباره ژان پل سارتر
ادبیات فرانسه در قرن بیستم متأثر از دو جنگ جهانی، تجربهٔ فاشیسم و کمونیسم، استعمارزدایی و نیز ظهور و گسترش کتابهای جیبی، سینما، تلویزیون و رسانههای خبری بوده است. ژانپل سارتر، نویسنده و فیلسوف، در چنین فضایی سال ۱۹۰۵ در پاریس به دنیا آمد و سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت. او که با تأکید بر اگزیستانسیالیسم یا وجودگرایی (با این اصل که انسان آزاد و مسئول اعمال خویش است) هم تحسین میشد و هم طرد، چندین رساله از جمله هستی و نیستی (۱۹۴۳) و اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر (۱۹۴۵) را نوشت بهعلاوهٔ داستانها و نمایشنامههایی مانند تهوع، مگسها و درِ بسته که در آنها فلسفه و نگرش ادبیاش را نشان داد. سارتر با فعالیتهای ادبی و نیز گرایش سیاسیاش به چپهای افراطی بر ذهنهای بسیاری تأثیر گذاشت.
بخشی از کتاب تهوع
یک چیزیام شده، دیگر شکی ندارم. مثل یک بیماری آمد، نه مثل یک باور معمولی یا امری بدیهی. یواشکی و ذرهذره جا خوش کرد. حس عجیبی داشتم، کمی ناراحت، همین. تا لنگر انداخت و جایش را محکم کرد، آرام گرفت و من به این نتیجه رسیدم که آن حس فقط یک زنگ خطرِ دروغین بوده و چیزیام نیست. ولی حالا دارد شکوفا میشود.
گمان نمیکنم شغلِ تاریخنگاری بتواند کسی را آمادهٔ تجزیهوتحلیل مسائل روانی کند. در حرفهٔ ما آدم فقط با احساسهایی کلی سروکار دارد که رویشان اسمهایی عامی مانند «بلندپروازی» و «منفعت» میگذارد. بااینحال، اگر سرِ سوزنی از خودم شناخت داشته باشم، الان باید ازش استفاده کنم.
مثلاً در دستهایم چیز تازهای هست، طرز خاص گرفتن پیپ یا چنگالم. شاید هم چنگال است که حالا جور خاصی در دستم جا خوش کرده، نمیدانم. چند لحظه پیش که میخواستم وارد اتاقم شوم، خشکم زد، چون شی سردی را در دستم حس کردم که برای خودش یکجور تشخص داشت و توجهم را جلب میکرد. دستم را باز و نگاه کردم: دستگیرهٔ در توی دستم بود. امروز صبح در کتابخانه، وقتی «خودآموز»۸ آمد تا به من سلام کند، ده ثانیه طول کشید تا شناختمش. چهرهٔ ناشناسی میدیدم، چهره هم نه. و بعد، دستش مثل کرمِ چاقِ سفیدی توی دستم بود. بلافاصله رهایش کردم و دست بهنرمی پایین افتاد.
حجم
۲۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه
حجم
۲۵۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه
نظرات کاربران
قسمتی از یادداشت کامو بر رمان "تهوع" : در حقیقت نیز کتاب به خودی خود سیمای رمان ندارد بلکه بیشتر منولوگ قهرمان کتاب است؛ قهرمانی که قاضی زندگی خویش است و درنتیجه "خود" را قضاوت می کند. منظورم این است که
ترجمه بسیار خوبی داره، هر چند بعلت سبک نگارش خاص کتاب خواندنش تا حد زیادی دشواره. همچنین روایت کتاب چون از طریق بیان یک سری خاطرات پیش میره داستان چندان قابل لمسی نداره و فقط در اواخر کتاب میشه متوجه
من کتاب تهوع ژان پل سارتر خریداری دانلود کرده بودم. امروز میخواستم مطالعه کنم صفحه باز نمیشد و باید دوباره خریداری کنم. چرا؟؟؟ کتاب مورد پسند من بوده که خریداری کردم