دانلود و خرید کتاب در انتظار تاریکی، در انتظار نور ایوان کلیما ترجمه گلبرگ برزین
تصویر جلد کتاب در انتظار تاریکی، در انتظار نور

کتاب در انتظار تاریکی، در انتظار نور

نویسنده:ایوان کلیما
انتشارات:نشر افکار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در انتظار تاریکی، در انتظار نور

ایوان کلیما( - 1931) نویسنده اهل جمهوری چک است. در بخشی از این رمان که یکی از موفق‌ترین کتاب‌های این نویسنده است می‌خوانیم: «دیروز، وقتی جلسه با پیامد پیش‌بینی شده به پایان رسید منشی را به نوشیدنی دعوت کرد و پس از آن دختر او را به مهمانی در یک خانه‌ی بزرگ برد. بیرون، در کمال تعجب او، چند ماشین لوکس غربی پارک کرده بودند. داخل، صاحبانشان به افراط می‌نوشیدند. با اینکه او هم زیاد نوشیده بود، به اینکه تا چه حد این چهره‌ها که پیشانی نوشتشان زندگی پای آتشفشان بود، به چشم او بیگانه می‌آمدند آگاه بود. منشی از اینکه پاول مهمانش بود تو پوست خودش نمی‌گنجید و او را به اشخاصی که هیچ علاقه‌ای به آشنایی با او نداشتند معرفی می‌کرد؛ نیاز نبود نام و موقعیتشان را به خاطر بسپارد. زنانی هم بودند که لباس‌های چشمگیر به تن داشتند ولی ظاهراً همراه کسی بودند. به چند داستان زندگی که به استثنای چند انفجار اتفاقی یا مرگ زودرس کمابیش به زندگی که مردم در همه‌ی جای جهان دارند شبیه بود گوش داد. اینجا با وجود این خط میان بودن و نبودن نامشخص بود. هرجا که اینجوری باشد از خطوط دیگر به سادگی می‌توان رد شد: مرزی که طمع، ریاکاری، بی‌آبرویی و بی‌شرمی را مشخص می‌کند احتمالاً پشت این چیزها پنهان شده است. طمع چه بود؟ بی‌آبرویی چه؟ فلاکت چه؟ طمع انگشتی بود ته حلق آدم سیر، اتاق اضافه‌ای برای آت و آشغال‌های بی‌مصرف و یک معشوق بدون عشق. همچنان که شب پیش می‌رفت، قیدها برداشته شد و دوباره بدون دوربینش مرد جوانی را تماشا کرد که با دست‌های لرزان می‌کوشید تزریق کند و رگش را پیدا نمی‌کرد. زوجی را دید که گوشه‌ی اتاقی می‌رقصیدند و مردی که در یک گلدان بزرگ چینی میان گل‌های مینای قرمز استفراغ می‌کرد.»
نظری برای کتاب ثبت نشده است
گورستان برای ما یادآور بیهودگی تلاش‌های انسان است.
☆Nostalgia☆
بعضی گفت‌وگوها در ذهن می‌ماند. معمولاً اولین گفت‌وگو فراموش نشدنی‌ترین است و بعد، آخرین گفت‌وگو.
Moha
آزادی یعنی چه؟ یعنی داشتن حق آنکه فضایی برای اعمال خود تعیین کنی. چه کسی چنین حقی را اعطا می‌کند؟ ما با این حق به دنیا آمده‌ایم.
پویا پانا
آن‌ها که روزگاری نام عدالت را لوث می‌کردند چگونه عدالتی را برقرار می‌کنند؟ در جامعه‌ای که بیشتر عاملان جنایات در حکومت گذشته سر کار خود مانده‌اند چه اصلاحاتی می‌توان توقع داشت؟ انقلاب پایان نیافته، هنوز خیلی کار باقی است و تا روزی که جراحت‌هایی را که به فرسودن پیکر سیاست ادامه می‌دهند از میان برنداریم انقلاب تکمیل نخواهد شد.
پویا پانا
می‌تواند داد بزند ولی می‌داند کسی به فریادش نخواهد رسید. چه کند؟ چه باید بکند؟ التماس کند؟ به معاون، بخشی از اجرتش را پیشنهاد کند؟ بیرون برود و در را محکم پشت سرش ببندد؟ چگونه روزگار خود را بگذراند؟ برای چه زندگی کند؟ بلند می‌شوند و به زور لبخند می‌زند.
پویا پانا
«در زندگی پر حرص و آز امروزی که دیگر کسی فرصت نگاه کردن به اطراف خود ندارد، باید آنچه را که مردم هر روز از دست می‌دهند به آن‌ها نشان دهیم. این بدان معنی نیست که به سرعت از تصویری به تصویر دیگر برویم، بلکه تأملی است بر همه‌ی چیزهایی که شاید به نظر ما معمولی بیاید است.
پویا پانا
کاری که به قیمت از دست دادن استقلال تمام شود چه ارزشی می‌تواند داشته باشد؟
پویا پانا
چطور ممکن بود در کشوری که دورش را با سیم‌خاردار پوشانده‌اند تمام عمر زندگی کرد، آموخت یا به جایی رسید؟
پویا پانا
معمولاً یه عده می‌برن و یه عده می‌بازن. بعضی وقت‌ها این‌طور می‌شه اونایی که می‌بازن اونایی هستن که خیال می‌کردن بردن و برعکس.
پویا پانا
همه در این کشور زندگی می‌کنیم. در شرایط موجود، هر کدام از ما به نحوی مجروح از آن بیرون آمدیم. و چه کسی می‌تواند مرزی میان گناه و بیگناهی تعیین کند در شرایطی که این مرز جایی در عمق تک‌تک افراد وجود دارد؟ مردم به این امید حکومت گذشته را ساقط کردند که عدالت را ببینند.
پویا پانا

حجم

۲۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۳۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۶۷,۰۰۰
۲۰,۱۰۰
۷۰%
تومان