کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول
معرفی کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول
کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول نوشته آگوتا کریستوف داستانی خواندنی است که به تبعات ناشی از جنگ جهانی دوم میپردازد و از دو برادر میگوید که مسیرهای متفاوتی را برای زندگیشان انتخاب میکنند.
کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول را با ترجمهی روان اصغر نوری بخوانید.
درباره کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول
آگوتا کریستوف در کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها، کتاب اول داستانی دربارهی تبعات جنگ جهانی دوم نوشته است. کلاوس و لوکاس به روستایی مرزی مهاجرت میکنند و مردم آن روستا مادربزرگشان را جادوگر خطاب میکنند. این دو برادر در شهر زندگی راحتی داشتند اما حالا باید در محیطی کثیف و پر از دروغ و اتهام با پیرزنی نه چندان دوست داشتنی زندگی کنند. نویسنده شرایط سخت کودکان و آسیبهای روحی و جسمی آنها در طول جنگ را به تصویر میکشد، مانند اتفاقی که برای این دو رخ میدهد. از آنجایی که کتاب دفتر بزرگ از زبان دو کودک روایت میشود، زبان و ادبیاتی ساده دارد.
کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمان و ادبیات داستانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره آگوتا کریستوف
آگوتا کریستف نویسنده مجاریالاصل سوئیسیست که از بزرگترین نویسندگان معاصر سوئیس بهشمار میرود. او در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۵ در مجارستان به دنیا آمد و در ۱۹۵۶ در پی انقلابهای ضدکمونیستی در بیست و یک سالگی با شوهر و فرزند چهارماهه اش از کشورش گریخت و در نوشاتل سوئیس ساکن شد. او مدتی را گرفتار افسردگی، تنهایی و کار سخت بود و همینها باعث شد تا از همسرش جدا شود. او بعد از آن به مطالعه زبان فرانسوی پرداخت و آثارش را به زبان فرانسه مینوشت. از میان آثار آگوتا کریستوف میتوان به داستانهایی چون «زبان مادری»، «دفتر بزرگ»، «مدرک»، «دروغ سوم» «فرقی نمیکند» و «جان و جو» اشاره کرد.
آگوتا کریستف در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
بخشی از کتاب دفتر بزرگ، سهگانهی دوقلوها؛ کتاب اول
از آخرین خانهٔ شهرِ کوچک تا خانهٔ مادربزرگ، پنج دقیقه پیاده راه است. بعد از آن، دیگر چیزی نیست جز جادهای خاکی که چند قدم آنطرفتر یک مانع آن را قطع میکند. گذشتن از مانع ممنوع است، یک سرباز آنجا کشیک میدهد. او یک مسلسل دستی و یک دوربین چشمی دارد. وقتی باران میبارد، به اتاقک نگهبانی پناه میبرد. ما میدانیم که آنطرفِ مانع، یک پایگاه نظامی سرّی وجود دارد که پشت درختان پنهان شده است، و پشت آن پایگاه، مرز هست و کشوری دیگر.
یک باغ خانهٔ مادربزرگ را احاطه کرده که در انتهای آن، رودی جاری است، از آنجا به بعد جنگل شروع میشود.
همه نوع سبزی و درخت میوه در باغ کاشته شدهاند. در گوشهای، یک لانهٔ خرگوش وجود دارد با یک مرغدانی و آلونک برای بزها. سعی کردیم پشتِ بزرگترین خوک سوار شویم، اما ماندن روی آن غیرممکن است.
مادربزرگ سبزیها، میوهها، خرگوشها، اردکها و مرغها را در بازار میفروشد، همینطور تخممرغها و تخم اردکها و پنیر بزها را. خوکها به قصاب فروخته میشوند که بهایشان را با پول پرداخت میکند، و همینطور با ژامبونو کالباس دودی.
یک سگ هم هست برای شکارِ دزدها و یک گربه برای شکار موشها. نباید چیزی برای خوردن به او بدهیم، طوری که همیشه گرسنه باشد.
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
جلد اول از تریلوژی دو قلوها. داستان سالهای کودکی دو برادره که تا پایان این جلد حتی متوجه نامشون هم نمیشیم. داستان با این جملات شروع میشه: از شهر بزرگ میرسیم. همهی شب در سفر بودیم. چشمان مادرمان قرمز است.
کارهای خانم آگوتا کریستوف بشدت مینی مالیستی هست.کارهاش و خیلی دوست دارم وقتی می خونمشون رنج های خودمون یادمون میره و هیچ رنجط بالاتر از رنج های در حین جنگ نیست انجاست که همه ی ادم ها تغییر می کنن
(۸-۵-[۱۸۲]) داستان در حاشیه ی جنگ جهانی دوم اتفاق میوفته و به نوعی بیانگر آسیب ها و رنج هاییه که جنگ برای انسان به ارمغان میاره؛ نویسنده با نثری ساده و جذاب در مقام سوژه و ابژه روایتگر این دیالکتیکه.
این کتاب واقعا کتاب جذاب و خوبیه. توو یک جلسه میشه خوندش. من کاغذی شو چند سال پیش خوندم، هنوز تصویراش توو ذهنمه. کتاب عجیب و غریب در مورد دو برادرِ دو قلو که اومدن پیش مادربزرگشون زندگی کنن. خودشون خیلی
به نام خدا خداوندا!!!! طاقچه عجب کتابی اورده!!!! این کتابو چهار سال پیش خوندم و به معنای واقعی کلمه منو میخکوب کرد. شاید طی زمان کوتاهی سه جلدو خوندم و این در حالی بود که در یک حالت ساکن نبودم، یعنی در
جلد اول رو خیلی دوست داشتم و حین خوندنش گمون میکردم با یه شاهکار قراره طرف باشم اما در جلدهای بعدی ناامید شدم. ازونجایی که نویسنده مجارستانی به زبان فرانسوی مینویسه، کتاب اول نثر سادهای داره و خشونت هم عنصر
ترجمه واقعا بد بود. البته نه اینکه عبارات بد باشه بلکه به شدت سانسور شده بود و در انتها هم خود مترجم تصریح کرده که برای قابل چاپ شدن اینکار رو کرده که به سلیقه و علاقه من نمی خورد.
خیلی گیرایی داشت و سریع پیش میرفت همیشه چند قدم از من و پیش بینیم جلوتر بود و شگفت زدهام میکرد. شاید یک دلیلش این بود که کتاب فارغ از توضیحات و توصیفات و پر بال دادن بود و تمرکز
متن روان، ترجمهی خوب، نوع قلم نویسنده، داستان پردازی عالی. کتاب جذاب و جالبیه که داستان دو پسر دوقلویی که بخاطر جنگ به روستا و پیش مادربزرگشون رفتهند رو تعریف میکنه و سنگدل شدن آدمها تو دوران جنگ رو به خوبی
عالی