دانلود و خرید کتاب صوتی دفتر بزرگ
معرفی کتاب صوتی دفتر بزرگ
کتاب صوتی «دفتر بزرگ» نوشتهٔ آگوتا کریستوف با ترجمهٔ اصغر نوری و گویندگی رضا عمرانی در انتشارات ماه آوا چاپ شده است. این کتاب به تبعات ناشی از جنگ جهانی دوم میپردازد و از دو برادر دوقلو میگوید که مسیرهای متفاوتی را برای زندگیشان انتخاب میکنند. از آنجایی که کتاب دفتر بزرگ از زبان دو کودک روایت میشود، زبان و ادبیاتی ساده دارد. در سال ۱۹۸۶ منتشر شد و در همان سال جایزهٔ ادبی کتاب اروپا را به دست آورد.
درباره کتاب دفتر بزرگ
کلاوس و لوکاس به روستایی مرزی مهاجرت میکنند و مردم آن روستا مادربزرگشان را جادوگر خطاب میکنند. این دو برادر در شهر زندگی راحتی داشتند اما حالا باید در محیطی کثیف و پر از دروغ و اتهام با مادربزرگ خود که پیرزنی نهچندان دوستداشتنی است زندگی کنند. نویسنده شرایط سخت کودکان و آسیبهای روحی و جسمی آنها در طول جنگ را به تصویر میکشد، مانند اتفاقی که برای این دو رخ میدهد.
کتاب دفتر بزرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمان و ادبیات داستانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
درباره آگوتا کریستوف
آگوتا کریستف نویسنده مجاریالاصل سوئیسی است که از بزرگترین نویسندگان معاصر سوئیس بهشمار میرود. او در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۵ در مجارستان به دنیا آمد. وی از همان ایام کودکی و نوجوانی به نوشتن روی آورد. کریستوف به دلیل ظهور کمونیسم در مجارستان و در ۱۹۵۶ در پی انقلابهای ضدکمونیستی در بیست و یک سالگی با شوهر و فرزند چهارماههاش از کشورش گریخت و در نوشاتل سوئیس ساکن شد و تا پایان عمر نیز در همان جا زندگی کرد. وی در سوئیس به مدت ۱۶ سال در کارخانه ساعتسازی کار کرد اما همواره رؤیای نویسندگی را در سر میپروراند و از سال ۱۹۷۰ بهصورت جدی نویسندگی را آغاز کرد. او مدتی را گرفتار افسردگی، تنهایی و کار سخت بود و همینها باعث شد تا از همسرش جدا شود. او بعد از آن به مطالعه زبان فرانسوی پرداخت و آثارش را به زبان فرانسه مینوشت. از میان آثار آگوتا کریستوف میتوان به داستانهایی چون «زبان مادری»، «دفتر بزرگ»، «مدرک»، «دروغ سوم» «فرقی نمیکند» و «جان و جو» اشاره کرد. آگوتا کریستف در ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
بخشی از کتاب دفتر بزرگ
مادربزرگ
مادربزرگِ ما، مادرِ مادرمان است. قبل از آمدن و ساکن شدن در خانهٔ او، نمیدانستیم که مادرمان هنوز یک مادر دارد.
ما او را مادربزرگ صدا میکنیم.
مردم او را جادوگر صدا میکنند.
او ما را «تولهسگها» صدا میکند.
مادربزرگ کوچک و لاغر است. روسری سیاهرنگی روی سر دارد. لباسهایش به رنگ خاکستری تیرهاند. کفشهای نظامی کهنه میپوشد. وقتی هوا خوب است، پابرهنه راه میرود. صورتش پوشیده شده از چینها، لکههای قهوهای و زگیلهایی که رویشان مو درمیآید. دیگر دندان ندارد، دستکم دندان قابل رویت ندارد.
مادربزرگ هیچوقت خودش را نمیشوید. وقتی چیزی میخورد یا مینوشد، دهانش را با گوشهٔ روسریاش پاک میکند. شورت نمیپوشد. وقتی احتیاج به شاشیدن دارد، هرجا که باشد میایستد، پاهایش را از هم باز میکند و از زیر دامنهایش روی زمین میشاشد. طبیعتاً، این کار را توی خانه نمیکند.
مادربزرگ هیچوقت لباسهایش را درنمیآورد. شب وقتی توی اتاقش بود، او را دید زدیم. یکی از دامنهایش را درمیآورد، دامن دیگری زیر آن هست. بلوزش را درمیآورد، بلوز دیگری زیر آن هست. همینطور میخوابد. روسریاش را برنمیدارد.
مادربزرگ کم حرف میزند. به جز شبها. شب، یک بطری از روی قفسه برمیدارد و آن را لاجرعه سر میکشد. بلافاصله بنا میگذارد به حرفزدن به زبانی که ما بلد نیستیم. زبانی نیست که نظامیهای خارجی حرف میزنند، زبان کاملاً متفاوتی است.
مادربزرگ با این زبان بیگانه، سؤالهایی میپرسد و خودش به آنها جواب میدهد. گاهی میخندد، یا اینکه عصبانی میشود و داد میزند. تقریباً همیشه، دستآخر میزند زیر گریه، تلوتلوخوران میرود طرف اتاقش، میافتد روی تختش و مدتی طولانی در طول شب، صدای هقهقاش را میشنویم.
زمان
۴ ساعت و ۱۰ دقیقه
حجم
۲۳۱٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۱۰ دقیقه
حجم
۲۳۱٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
سه تا از بهترین کتاب های صوتی سه گانه اگوتا کریستف( دفتر بزرگ مدرک دروغ سوم)
داستان، من رو یاد «زندگی در پیش رو» انداخت اگرچه کاملاً شبیه نیست؛ داستان خوبی است توصیه میکنم، صدای آقای عمرانی هم عالیه