دانلود و خرید کتاب صوتی همنام
معرفی کتاب صوتی همنام
کتاب صوتی همنام نوشتهٔ جومپا لاهیری و ترجمهٔ امیرمهدی حقیقت است. فرهاد اتقیایی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ یک رمان معاصر و هندی.
درباره کتاب صوتی همنام
کتاب صوتی همنام دربردارندهٔ یک رمان معاصر و هندی است که نخستینبار در سال ۲۰۰۳ میلادی منتشر شد. این رمان دغدغههای مختلف یک مهاجر را روایت کرده است که قلبش برای همیشه در سرزمین خودش مانده است. «آشوک» و «آشیما» از کلکتهٔ هند به آمریکا رفتهاند. قلب آشوک برای همیشه در سرزمین خودش باقی مانده است. در یک حادثه ناگوار آشوک با کمک کتابی از «گوگول»، نویسنده روسی نجات پیدا میکند. او اسم پسرش را برای ادای دین به این نویسنده گوگول میگذارد. ما در این داستان هم روایت خود آشوک را میشنویم و هم روایت پسرش گوگول را که کمکم بزرگ میشود و در فرهنگ آمریکایی رشد میکند. او با نام گوگول غریبه است و نمیتواند اسمش را بپذیرد، اما چیزی که در این داستان در لایههای بعدی روایت میشود هویتی است که گوگول بهدنبال آن است. با این خانواده هعمراه شوید در اثری به قلم جومپا لاهیری؛ نویسندهٔ داستان مشهور «ترجمان دردها».
شنیدن کتاب صوتی همنام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر هند و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره جومپا لاهیری
جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) با نام اصلی «نیلانجانا سودشنا» ۱۱ ژوئیهٔ ۱۹۶۷ در لندن از پدر و مادری هندی متولد شد. او نویسندهٔ برندهٔ جایزهٔ ادبی پولتیزر در سال ۲۰۰۰ است. خانوادهٔ او زمانی که دخترشان ۳ساله بود، به آمریکا مهاجرت کردند. پدرش کتابدار دانشگاه بود و مادرش هم علاقهٔ بسیاری به این داشت که بچههایش با فرهنگ بنگالی آشنا شوند. این است که زندگی او در دوران کودکی با سفرهایی به هند پر شده است. این خصیصه در داستانهایش نیز بازتاب پیدا کرده است. جومپا لاهیری در کالج برنارد، مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت و در دانشگاه بوستون در رشتههای زبان انگلیسی، ادبیات خلاق و ادبیات تطبیقی فوقلیسانس گرفت. بعد هم در رشتهٔ مطالعات رنسانس مدرک دکترا گرفت. او در سال ۲۰۰۱ با آلبرتو ووروولیاس - بوش روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها ۲ فرزند به نامهای «اکتاویو» و «نور» دارند. باراک اوباما در دوران ریاستجمهوریاش در آمریکا، جومپا لاهیری و ۵ نفر دیگر را به عضویت كميتهٔ هنری و علوم انسانی درآورد و کار و فعالیت در زمینههای فرهنگی و اجتماعی را بر عهدهٔ آنان سپرد.
از میان کتابهای جومپا لاهیری میتوان به مجموعه داستان «مترجم دردها» اشاره کرد که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و سال بعد، جایزهٔ ادبی پولیتزر را از آن خودش کرد. «خاک غریب» (مجموعه داستان)، «همنام» (رمان)، «پاتوقها» (رمان) و «گودی» (رمان) هم از جمله کتابهای پرفروش او هستند. «همنام» در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و چند سال بعد در ساخت فیلمی به همین نام مورداقتباس قرار گرفت. کتاب «به عبارت دیگر» نیز مجموعهای از نوشتهها و یادداشتهای لاهیری دربارهٔ یادگرفتن زبان جدید است. او که تصمیم گرفته بود زبان ایتالیایی بخواند، در این کتاب از تجربهٔ غرقشدن در یک زبان و فرهنگ و دنیای جدید و لذت آموختن آن نوشته است. عموم موضوعاتی که لاهیری در داستانهایش به آنها میپردازد، مهاجرت است. خانوادههایی که از هند به لندن و آمریکا مهاجرت کردهاند و این مهاجرت، تفاوت فرهنگی، دغدغههای والدین، مسائلی که با آن روبهرو میشوند، اهمیت فرهنگ کشور مبدأ و تأثیر آن در زندگی فرزندانشان و... در کتابها و آثار او بازتابی گسترده دارند.
درباره امیرمهدی حقیقت
امیرمهدی حقیقت ۲۷ شهریور ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. او از سال ۱۳۸۰ با ترجمهٔ کتاب «مترجم دردها» نوشتهٔ «جومپا لاهیری» وارد عرصهٔ حرفهای ترجمهٔ ادبی شد. تمرکز اصلی او بر ادبیات آمریکای شمالی، بهخصوص داستان کوتاه است و آثاری را در حوزههای بزرگسال و کودک و نوجوان ترجمه کرده است. امیرمهدی حقیقت تابهحال آثار نویسندگان بسیاری مانند جومپا لاهیری، «سام شپارد»، «گی دو ماپاسان»، «هاروکی موراکامی» و «کازئو ایشی گورو» را به پارسی برگردانده است.
بخشی از کتاب صوتی همنام
«حالا دیگر آشیما تنهاست. پردهٔ دور تخت، او را از سه زن دیگر توی اتاق جدا کرده. کمکم از لابهلای حرفهاشان اسمشان را میفهمد. یکی بِوِرلی است. یکی لوییس، سمت چپی هم کارول. آشیما میشنود که یکی از آنها یکهو هوار میکشد: «وای! مردهشورش را ببرد. جانم دارد بالا میآید!» بعد صدای مردی میآید: «عزیزم، دوستت دارم. واقعآ دوستت دارم.» آشیما این جمله را هیچ وقت از شوهر خودش نشنیده. توقعش را هم نداشته. آنها اصولا اینجوری نیستند. اولین بار است که بین چند تا غریبه تنها افتاده. همیشه یا در یک اتاق پیش پدر و مادرش خوابیده یا آشوک پهلوش بوده. پیش خودش میگوید کاش پردهها را کنار میزدند تا میشد با این زنهای امریکایی حرف بزنم، بلکه یکی از آنها قبلا بچه زاییده باشد بتواند بگوید باید منتظر چی باشم. ولی خیلی وقت است دستش آمده امریکاییها با وجودی که جلوی چشمِ این وآن مدام قربانصدقهٔ هم میروند و زنهاشان راه به راه بیکینی و مینیژوپ میپوشند، و با وجودی که توی کوچه و خیابان بازو در بازوی هم میاندازند یا در پارک کمبریج توی بغل هم میخوابند، با همهٔ اینها اصولا تنهایی را ترجیح میدهند. دست میکشد روی شکمش که حالا عین بشکه سفت و قلنبه شده. فکری است که الان دست و پای بچه کجاست. این چند روز آخر، بچه دیگر از تک وتا افتاده و آشیما غیر از پرشهای گاه و بیگاه روی دندههاش، مشت و لگد و فشاری حس نکرده. از خودش میپرسد یعنی من تنها هندی این بیمارستانام. ولی موقعی که بچه توی شکمش میجنبد، میبیند که نه، تنها نیست. پیش خودش فکر میکند چقدر عجیب غریب است که بچه بناست جایی به دنیا بیاید که بیشتر مردم در آنجا درد میکشند یا جان میدهند. کاشیهای شیری کف اتاق، قابهای شیری سقف و ملافههای سفیدی که سفت روی تختش کشیده شده، چیزی ندارند که به آشیما قوت قلب بدهند. یادش میآید که در هند، زن حامله برای وضع حمل میرود خانهٔ پدر و مادرش؛ هم از شوهر و قوم شوهر دور میشود، هم از تمام گرفتاریهای خانه. انگار تا چند وقت بعد از تولد بچه، مادر هم به دوران بچگیاش برمیگردد.»
زمان
۱۳ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۵۱۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۳ ساعت و ۵۹ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۵۱۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
عالی بود.