کتاب وقت سکوت
معرفی کتاب وقت سکوت
کتاب وقت سکوت نوشته لوئیس مارتین سانتوس است که نشر چشمه با ترجمه ونداد جلیلی منتشر کرده است. این کتاب اولین بار سال ۱۹۶۲ منتشر شد و توانست ادبیات اسپانیا را متحول کند این کتاب خوانندگان تنبل اسپانیایی که به نثرهای ساده سروانتس عادت کرده بودند را با زبان و داستانی رو به رو کرد که فقط با آثار جیمز جویس قابل مقایسه بود. این کتاب را «بزرگترین دستآورد اجتماعی رمان اسپانیا» و «رمانی تکرار نشدنی» نامیدهاند. این کتاب فضایی جدید برای خواننده میسازد و با توضیحات و فضاسازی خاص خودش خواننده را تا انتها با خودش همراه میکند. نویسنده در زندگی خودش چهار بار زندان را تجربه کرده بود و از همین تجربه در کتاب هم استفاده میکند و فضاهای مربوط به زندان را بسیار خوب بازسازی میکند.
خواندن کتاب وقت سکوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب وقت سکوت
صبح دلچسبی بود، دقیقاً مثل خیلی صبحهای شهر مادرید که سادگی ظنبرانگیز آسمان انسان را به نادیده انگاشتن زخمهای آشکار زمین اغوا میکند. جمعیت انبوهِ افرادی از راستههای گوناگون شغلی، همه بد لباس و اغلب بیآنکه ریششان را تراشیده باشند، در خیابانهایی که رفتگران تازه شسته بودندشان، بر درخشش سنگهای گرانیتیِ آورده از کوهستانِ دور سرگردان بودند که انبوه سنگتراشانِ خستگیناپذیر به تکههای چارگوش بریده بودندشان تا بعداً به روشی بغرنج و با به کار بردنِ آب و ماسه و میلگرد بر زمین بچینندشان (و این پیشه مدتی بعد با باب شدنِ ریختنِ دوغاب سیمان در درزِ بین سنگها به زوال رفت). لباسهای جمعیت، به رنگهای مبهمی بین بنفش رنگباخته، قهوهای زردفام و خاکستری سبزگون، در این شهر نزار و ملالزده چنان است که نمیتوان نمود بیفروغشان را فقط به فقر ساکنان شهر ربط داد که بهندرت رختشان را آن هم تکهتکه و در فواصل طولانی نو میکنند و باید علاوهبرآن، کارکرد یکدستکنندهٔ ماهیتِ شیمیاییِ هوایی سرشار از اوزون و نیز ماهیتِ فیزیکیِ درخششِ کمنظیر و ساعتها پایدارِ آفتابی را مؤثر برشمرد که هر کس از نژاد سیاهان نباشد بهسختی میتواند تحملش کند. واقعاً لازم است شهروندانِ مهم از پارچههای کتان مِید این منچستر به رنگهای سرخ یاقوتی، آبی فیروزهای و زردِ گلخیری با نقشهای درشت و طرحهای گواشی لباس بدوزند تا اندامهای زنان بومی بهتر بنماید و پوست زرد و بیمارگونهٔ مردان در زمینهٔ متضاد این لباسها به بهترین رنگمایهٔ ممکن به چشم بیاید. دون پدرو غرقِ این تعمقات میرفت بیآنکه با آمادور در میانشان بگذارد که احتمالاً در سرش ملاحظهٔ چنان اصولِ رنگیجغرافیایی درنمیگرفت، بلکه حتا بعید نبود پیشنهاد بکند به یکی از میخانههای پُرشمار در پسزمینهٔ منظرهٔ شهر بروند که درهاشان مهماننوازانه باز میشد، و مایعاتی خستگیبر و متناسب با حالشان مصرف کنند.
اما هنوز خیلی زود بود که چنان فکری به جمجمهٔ عالمانهٔ آقای محقق برسد و آمادور تصمیم گرفت این پیشنهاد را تا لحظهٔ مناسبی به تعویق بیندازد که با نمودار شدن قطرههای ریزِ عرق بر پیشانی مرد دانشمند یا کشیدن آهی عمیق لابهلای نفسهایش فرا میرسید، نفسهایی که هنوز بیصدا فرو میرفت و برمیآمد.
حجم
۴۲۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۴۲۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
نظرات کاربران
قبل از هرچیز باید بگم که نویسنده در تلاش بود با استفاده از نثر غنی و پیچیده و استفاده از ارجاعات فراوان به ادبیات کهن و اسطورهای لاتین، به سنت ادبیات سطحی و تکراریِ هم عصرانش دهن کجی کند. پس