دانلود و خرید کتاب گذرنامه هرتا مولر ترجمه مهرداد وثوقی
تصویر جلد کتاب گذرنامه

کتاب گذرنامه

نویسنده:هرتا مولر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گذرنامه

کتاب گذرنامه نوشتهٔ هرتا مولر با ترجمهٔ مهرداد وثوقی در انتشارات مروارید به چاپ رسیده است. هرتا مولر در رمان «گذرنامه» که ارتباط مستقیمی با دغدغه‌ها و مشکلات زندگی خود دارد، تلاش‌های مردی را به تصویر می‌کشد که در آرزوی دریافت گذرنامه و رهایی از محدودیت‌های کشورش است. مولر در این كتاب به تاریخ معاصر و گذشته دو كشور آلمان و رومانی نگاه می‌اندازد و شرایط سختی را به تصویر می‌کشد که شخصیت‌های داستانی‌اش در آن گرفتار شده‌اند و در جست‌وجوی روزنه‌ای برای فرار هستند. این رمان در کنار به تصویرکشیدن آرزوی یک مرد روستایی، ظلم و ستم حکومتی را نشان می‌دهد که نیكولای چائوشسكو رهبر آن بود. این موضوع در بسیاری از آثار مولر نیز دیده می‌شود و او داستان‌هایش را اغلب از زاویه دید اقلیتی آلمانی‌زبان روایت می‌کند که در کشور رومانی زندگی کرده‌اند و مولر این‌گونه از حكومت كمونیست‌ها در رومانی سخن می‌گوید.

درباره کتاب گذرنامه

 «گذرنامه» عنوانی است كه مترجم این كتاب از روی عنوان انگلیسی آن (Passport) برگزیده، در حالی كه عنوان اصلی رمان گذرنامه، ضرب المثلی رومانیایی است به این معنی: «انسان چیزی جز یک قرقاول در این دنیا نیست». این ضرب المثل به خوبی نشان دهندهٔ چندرنگ بودن انسان و استفادهٔ او از ماسک‌های مختلف در موقعیت‌های مختلف است. نثر گذرنامه با شعر آمیخته است و از تلمیحات بسیاری در آن استفاده شده است ـ هر یک از رنگ‌ها و نام گل‌ها نوعی تلمیح است ـ و از ویژگی‌های آن می‌توان به جملات کوتاه برای ایجاد ضرب‌آهنگ‌های تند اشاره کرد که “هرتا مولر”، محتوای آن را با الهام گرفتن از زندگی واقعی و تجربیات شخصی خویش به نگارش در آورده است.

 شخصیت اصلی قصه، “ویندیش”، آسیابانی است آلمانی تبار که همراه با همسرش، “کاتارینا” و تنها فرزندش، “آمالیه”، در یکی از روستاهای کشور رومانی زندگی یکنواخت و غم انگیزی را سپری کرده، از طریق شغل آسیابانی، هزینه های روزمرهٔ خود و خانواده اش را تامین می کند. ویندیش، که سال ها پیش به دلیل وقوع جنگ و به وجود آمدن شرایط سخت زندگی، کشور خود یعنی، آلمان را ترک کرده، و به رومانی پناه آورده، همواره کعبه‌ٔ آمالش را در آلمان می‌بیند و آرزو می‌کند بتواند به کشورش بازگردد؛ اما برای دریافت گذرنامه و نیل به این مقصود باید علاوه بر پرداخت رشوه، از خیلی چیزها بگذرد.

 در این هنگام، “نیکولای چائوشسکو”، که یکی از سرسخت ترین و خشن ترین سیاست مداران کمونیست رومانیایی می باشد، حکومت رومانی را در دست دارد، و با وضع قوانین و اقدامات ظالمانه و دیکتاتوری خویش، شرایط سخت و اسف باری را برای شهروندان این سرزمین به وجود آورده است. روستای ویندیش به تصویری قرون وسطایی از فقر، ناامیدی، خرافات و خشونت های گاه و بی گاه می ماند.

ویندیش و خانواده‌اش در پشت دیوار برلین زندگی می‌کنند، گویی جهان غرب آن‌ها را نمی‌بیند و این موضوع برای قهرمان داستان و بسیاری از اطرافیانش سخت و غیرقابل تحمل است. آن‌ها شهروندانی حقیقی به شمار نمی‌آیند و صدایشان در هیچ‌کجای جهان شنیده نمی‌شود، گویی دیوار بلند برلین زندانی را دور آن‌ها کشیده و آن‌ها را در تنهایی خودشان محبوس کرده است.

درباره هرتا مولر

مولر، که نویسنده و شاعری رومانیایی‌الاصل آلمانی است، در هفدهم اوت ۱۹۵۳ در خانواده‌ای کشاورز در روستای آلمانی‌زبان نیچیدورف، واقع در غرب رومانی، به دنیا آمد. خانواده‌اش از اقلیت‌های آلمانی‌تبار قلمداد می‌شدند

مولر زبان رومانیایی را در دبیرستان فراگرفت و در دانشگاه تیمیشوئارا در رشتهٔ مطالعات زبان آلمانی و ادبیات رومانی تحصیل کرد. در سال ۱۹۷۰، به‌علت امتناع از همکاری با پلیس‌مخفی حکومت نیکلای چائوشسکو شغل معلمی را از دست داد و به همین علت بارها به مرگ تهدید شد. در سال ۱۹۷۶ در کارخانه‌ای صنعتی به سمت مترجم گماشته شد، اما سه سال بعد، دوباره به‌علت امتناع از همکاری با پلیس‌مخفی، از آنجا اخراج شد. پس از آن، معلم کودکستان شد و به تدریس خصوصی زبان آلمانی پرداخت.

اولین کتابش به نام حضیض را که مجموعهٔ داستان کوتاه بود، در سال ۱۹۸۲ نوشت و با سانسور در بخارست رومانی به چاپ رساند. سپس در سال ۱۹۸۷، دو سال پیش از فروپاشی دیوار برلین، به همراه همسرش، ریچارد واگنر، به آلمان مهاجرت کرد و در سال ۱۹۹۷ به عضویت آکادمی زبان آلمانی درآمد.

او در دوره‌ای که در رومانی زندگی می‌کرد با محدودیت‌های بسیاری برای چاپ کتاب‌هایش روبه‌رو شد، اما پس از مهاجرت به آلمان با آزادی بیشتری آثارش را منتشر کرد و تا سال ۲۰۰۹ بیش از بیست جایزه از نهادهای ادبی دریافت کرد.

هرتا مولر در سال ۲۰۰۹ موفق به دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شد و دوازدهمین زنی است که معتبرترین جایزهٔ ادبیات جهان را به نام خود کرده است. کمیتهٔ نوبل ادبیات علت اهدای جایزه را به او این‌گونه شرح داد: کسی که با تمرکز بر شعر و صداقت در نثر، دورنمای زندگی محرومان را به تصویر کشیده است.

مولر، پس از هانریش بُل، دومین آلمانی‌زبانی است که مشکلات بازماندگان پس از جنگ جهانی دوم را تشریح و در آثارش پسماندهای جنگ را در روان انسان‌ها بیان می‌کند..

آثار هرتا مولر در رومانی و آلمان بارها به چاپ رسیده و ترجمه‌های آن، مخصوصاً پس از دریافت جایزهٔ نوبل، در بسیاری از کشورهای اروپا و آمریکا منتشر شده است. برخی از آثار او عبارت‌اند از:

حضیض (۱۹۸۲)، تانگوی ناراحت‌کننده (۱۹۸۴)، فوریهٔ پابرهنه (۱۹۸۷)، انسان قرقاول بزرگ هستی است (گذرنامه) (۱۹۸۹)، مسافرت روی یک پا (۱۹۸۹)، شیطان در آیینه نشسته (۱۹۹۱)، حتی در گذشته‌ها، روباه شکارچی بود (۱۹۹۲)، نگهبان شانه‌اش را می‌ستاند (۱۹۹۳)، رسید، ولی انگار نه به آنجا (۱۹۹۴)، گرسنه و ابریشم (۱۹۹۵)، سرزمین گوجه‌های سبز (۱۹۹۶)، گرفتار دام (۱۹۹۶)، قرار ملاقات (۲۰۰۱)، عالی‌جنابان رنگ‌باخته با فنجان‌های اسپرسو در دست (۲۰۰۵)، نوسان تنفس (هرچه دارم با خود برداشته‌ام) (۲۰۰۹).

کتاب گذرنامه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به افرادی که مایل هستند در حین خواندن رمانی جذاب، درباره تاریخ معاصر و گذشتهٔ دو کشور آلمان و رومانی هم اطلاعات بیشتری کسب کنند، پیشنهاد می‌کنیم گذرنامه را بخوانند.

بخشی از کتاب گذرنامه

چراغ خانهٔ نجار هنوز روشن است. ویندیش توقف می‌کند. از شیشهٔ پنجره نور می‌تابد. عکس خیابان تویش افتاده. عکس درخت‌ها تویش افتاده. این تصاویر از پردهٔ توری رد می‌شوند. در آن‌سویش، دسته‌گل‌های درون اتاق به رقص افتاده‌اند. درِ تابوتی کنار بخاری سفالی به دیوار تکیه داده شده است. انتظار مرگ بیوه کرونر را می‌کشد. نامش روی در نوشته شده. با وجود مبلمان، اتاق از بس روشن است، خالی به‌نظر می‌رسد.

نجار روی صندلی نشسته و پشتش را به میز کرده. همسرش جلویش ایستاده. لباس‌خواب راه‌راه پوشیده. سوزنی به دست دارد. یک رشته نخ خاکستری از سوزن آویخته است. نجار انگشت نشانه‌اش را رو به همسرش گرفته. زن خرده‌چوبی را با نوک سوزن از توی دست نجار بیرون می‌کشد. از انگشت خون می‌آید. نجار انگشتش را عقب می‌کشد. زن سوزن را می‌اندازد. چشم‌هایش را پایین می‌آورد و می‌خندد. نجار با انگشت خون‌آلودش زنش را نیشگون می‌گیرد. نخ خاکستری روی پایهٔ صندلی آویزان است. سوزن در هوا معلق مانده و نوکش رو به پایین است.

تخت کنار در تابوت است. رویهٔ بالش از حریر گلدار است. لکه‌هایی روی آن دیده می‌شود، بعضی‌ها بزرگ‌اند و بعضی‌ها کوچک. ملافه سفید است و رویهٔ تخت سفید.

جغد از جلوی پنجره می‌گذرد. با یک بار بال‌زدن به آن‌سوی شیشه می‌رسد. ناگهان در حین پرواز به لرزه می‌افتد. زاویهٔ نور تغییر می‌کند و جغد دوتا می‌شود.

زن جلوی میز، به این سو و آن سو می‌دود. نجار هم به دنبالش است. زن سوزن آویخته را می‌بیند. دستش را دراز می‌کند و آن را می‌گیرد. نخ در هوا تکان می‌خورد. نجار مچ دست او را می‌گیرد و می‌کشدش به سمت تخت.

تابلویی با قاب مشکی بالای تخت آویزان است. روسری مادر نجار جلوی لبهٔ کلاه شوهرش را گرفته. لکه‌ای روی شیشهٔ قاب است. لکه روی چانهٔ پیرزن افتاده. لبخندی به لب دارد. پای گور لبخند می‌زند؛ به یک سال نمی‌کشد. از روی دیوار به اتاق لبخند می‌زند.

چرخ چاه در چرخش است، چون ماه بزرگ است و آب را می‌نوشد. چون باد به پره‌هایش می‌خورد. کیسهٔ گونی نمناک است. روی چرخ عقب، مثل آدم‌های خفته، آویخته است. ویندیش با خود می‌گوید: «کیسه مثل مُرده پشتم آویزان است.»

احساس خاصی به ویندیش دست می‌دهد.

با خود می‌گوید: «مادر نجار آرام گرفته.»

بیخیال
۱۴۰۰/۰۸/۰۵

سخنرانی نویسنده برای جایزه گرفتنش از خود کتاب بیشتر برام جذابیت داشت!

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

حجم

۱۰۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۱۷ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان