
کتاب انیما
معرفی کتاب انیما
کتاب انیما (جهان نو) نوشتهی وجدی معوض و با ترجمهی سوگل فراهانی، اثری است که نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی متفاوت و چندلایه از رنج، سوگواری و جستوجوی هویت را در بستری گروتسک و شاعرانه ارائه میدهد. وجدی معوض، نویسنده و نمایشنامهنویس لبنانیتبار، با بهرهگیری از تجربههای زیسته در لبنان، فرانسه و کانادا، اثری خلق کرده که مرزهای جغرافیایی و زبانی را درمینوردد. انیما داستان مردی است که پس از قتل همسرش، در سفری درونی و بیرونی، به دنبال کشف حقیقت و مواجهه با زخمهای گذشته و حال خود میرود. روایت این سفر نه از زبان انسانها، بلکه از دیدگاه بیش از پنجاه حیوان و پرنده و حشره بیان میشود؛ روایتی که بهواسطهی آن، جهان انسانی و حیوانی در هم میآمیزد و مرز میان واقعیت و خیال، خاطره و اکنون، فرو میریزد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب انیما
کتاب انیما نوشتهی وجدی معوض، اثری است که در مرز میان رمان و روایتهای چندصدایی حرکت میکند. این کتاب با الهام از کهنالگوهای یونگی، بهویژه مفهوم انیما و انیموس، به کاوش در ناخودآگاه فردی و جمعی میپردازد. داستان حول محور مردی به نام وحش دبش شکل میگیرد که پس از قتل همسرش، درگیر سوگواری و جستوجوی حقیقت میشود. اما آنچه این کتاب را متمایز میکند، زاویهی دید روایت است: هر فصل یا بخش از زبان یک حیوان، پرنده یا حشره روایت میشود. این راویان غیرانسانی، با نگاهی غریزی و شهودی، وقایع، احساسات و خاطرات شخصیت اصلی را بازتاب میدهند و بهنوعی پلی میان جهان انسانی و حیوانی میسازند. وجدی معوض با بهرهگیری از زبان چندلایه و شاعرانه، و با استفاده از عناصر اسطورهای و روانشناختی، اثری خلق کرده که همزمان به رنج فردی، خشونت، سوگواری، مهاجرت و بحران هویت میپردازد. ساختار کتاب، تکهتکه و پازلوار است و با هر راوی، لایهای تازه به روایت افزوده میشود. این اثر، تجربهای متفاوت از روایت و مواجهه با سوگ و زخمهای تاریخی و شخصی را پیش روی مخاطب میگذارد.
خلاصه داستان انیما
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! انیما با صحنهای تکاندهنده آغاز میشود: مردی به نام وحش دبش، شبهنگام به خانه بازمیگردد و با پیکر غرق در خون همسرش، لئونی، روبهرو میشود. این واقعهی هولناک، نقطهی آغاز سفری درونی و بیرونی برای وحش است؛ سفری که در آن، او نهتنها با غم و اندوه فقدان، بلکه با خاطرات مدفون، رنجهای گذشته و پرسشهای بیپاسخ مواجه میشود. روایت داستان از زبان حیوانات و پرندگان و حشرات مختلف بیان میشود: گربهی خانگی، پرندگان پشت پنجره، ماهی آکواریوم، سگ، کلاغ، سنجاب، موش و حتی عنکبوت. هرکدام از این راویان، با زاویهی دید و درک خاص خود، بخشی از واقعیت، احساسات و خاطرات وحش را بازتاب میدهند. در طول داستان، وحش درگیر فرایند سوگواری، مواجهه با پلیس و تحقیقات قتل، مراسم خاکسپاری، و تلاش برای یافتن قاتل همسرش میشود. او در این مسیر، با خانواده، دوستان و حتی غریبهها روبهرو میشود و بهتدریج، مرز میان واقعیت و توهم، گذشته و حال، انسان و حیوان برایش کمرنگ میشود. روایتهای حیوانات، نهتنها شاهدان خاموش وقایعاند، بلکه گاه همدرد، گاه قاضی و گاه راهنمای او در سفر به اعماق ناخودآگاه و مواجهه با زخمهای کهنه میشوند. در نهایت، انیما سفری است به درون تاریکی، جایی که وحش باید با حقیقت، فقدان و هویت خود روبهرو شود.
چرا باید کتاب انیما را بخوانیم؟
انیما تجربهای متفاوت از روایت و مواجهه با سوگ و رنج را پیش روی مخاطب میگذارد. روایت چندصدایی و انتخاب راویان غیرانسانی، زاویهی دید تازهای به وقایع و احساسات انسانی میبخشد و امکان همدلی و درک عمیقتری از رنج، فقدان و جستوجوی هویت را فراهم میکند. زبان شاعرانه و ساختار پازلوار کتاب، خواننده را به مشارکت فعال در بازسازی روایت و کشف لایههای پنهان داستان دعوت میکند. این کتاب برای کسانی که به روایتهای نوآورانه، روانشناسی عمقی، اسطورهشناسی و تجربهی ادبیات متفاوت علاقه دارند، فرصتی است برای مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهی مرگ، سوگواری، خشونت و معنای زندگی. همچنین، انیما با پرداختن به مهاجرت، بحران هویت و پیوند انسان و طبیعت، دغدغههای معاصر را در قالبی بدیع و تأثیرگذار بازتاب میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان روایتهای چندصدایی، دوستداران ادبیات روانشناختی و اسطورهای، کسانی که با سوگ و فقدان دستوپنجه نرم میکنند، و افرادی که به تجربهی فرمهای نوین داستاننویسی علاقه دارند پیشنهاد میشود. همچنین، برای کسانی که دغدغهی مهاجرت، بحران هویت یا پیوند انسان و طبیعت را دارند، این کتاب میتواند الهامبخش باشد.
بخشی از کتاب انیما
«آنقدر ادای مردن در آغوش یکدیگر را درآورده بودند که وقتی زن را غرق خون وسط سالن پیدا کرد غشغش خندید؛ شک نداشت که صحنهسازی است، چیزی باشکوه که اینبار غافلگیرش کند، زمینش بزند، شگفتزدهاش کند، هوش از سرش بپراند، فریبش دهد. کیسهٔ زرد پلاستیکی که از دستش افتاد یادش آمد همان روز صبح زن با صدای شاداب به او گفته بود «ماهی تُن بخر، آخه ماهی تُن خوشمزهست.» فهمید که زن مرده است، چرا که چشمانش باز بود و نگاهش خیره، و دستانش را گرفته بود به زخمش و چاقویی که در بدنش فرورفته بود. دلش خواست درست مثل آن روز در گذشتهها که چند نفر زندهبهگورش کرده بودند فریاد بزند مرا از زیر خاک بیرون بیاورید. با خود تکرار کرده بود نباید گریه کنم. اگر گریه کنم، اگر فریاد بزنم، آنها از نو شروع خواهند کرد، از گور بیرونم میکشند، مرا میکُشند و دوباره خاکم میکنند. آن لحظه هم وسط راهروِ ورودی ایستاده بود و زمان از دستش دررفته بود. تکان نخورد، نفس نکشید، مبادا همهچیز از نو شروع شود، که زن دوباره بمیرد، که البته بیمعنی بود، چرا که زن بهوضوح مرده بود، با دستانی گرهکرده دور تیغهٔ چاقو، درست مثل دستهگلی روی شکم تکهپارهاش. شاید در حال احتضار سعی کرده بود چاقو را بیرون بکشد، نمیدانم، اما در این صورت قبل از آنکه موفق شود مرده، چون تقلایش باعث شده خون زیادی از دست بدهد. مطمئنم که مرد آخرین تپشهای قلب زن را تصور کرد، چون گربهماهیای میان سینهاش که به حال خود رها شده و به سمت اعماق کشیده میشود. مطمئنم خونی را که برای آخرینبار در پیچوخمِ رگهای او دویده تصور میکرد، افسارگسیخته و گمراه، که همچون قهقههای از زخم باز زن بیرون جهیده بود، آنجای بدنش که چاقو آن را شکافته بود و باز هم شکافته بود و باز هم.»
حجم
۳۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۶ صفحه
حجم
۳۹۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۶ صفحه
