
کتاب خوراک صدف
معرفی کتاب خوراک صدف
کتاب خوراک صدف نوشتهی بیرگیت فاندربکه با ترجمهی فرهاد بازیان، روایتی از زندگی خانوادگی در آلمان پس از جنگ است که نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این اثر در قالب داستانی بلند، با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به روابط خانوادگی، نقش پدر و مادر، و دغدغههای نسلهای مختلف میپردازد. فاندربکه با بهرهگیری از تجربهی زیستن در هر دو بخش آلمان شرقی و غربی، تصویری ملموس از انزوای فردی، فشارهای اجتماعی و تلاش برای حفظ ظاهر یک خانوادهی «درستودرمان» ارائه میدهد. روایت کتاب، با جزئیات دقیق و نگاهی روانشناسانه، لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار میسازد و خواننده را به سفری درونی میان خاطرات، اضطرابها و امیدهای اعضای یک خانواده میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خوراک صدف
کتاب خوراک صدف اثر بیرگیت فاندربکه، داستانی است که در بستر زندگی خانوادگی در آلمان غربی روایت میشود و با نگاهی موشکافانه به ساختار خانواده، نقشهای جنسیتی و تأثیرات اجتماعی دوران پساجنگ میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از تجربهی زیستن در هر دو بخش آلمان، فضایی خلق کرده است که در آن اعضای خانواده میان سنت و مدرنیته، منطق و احساس، و آرمانهای فردی و جمعی سرگرداناند. روایت کتاب از زبان دختری نوجوان بیان میشود که با نگاهی تیزبین و گاه طنزآمیز، مناسبات خانوادگی، انتظارات پدر و مادر، و تلاش برای حفظ ظاهر یک خانوادهی نمونه را به تصویر میکشد. ساختار داستان بر پایهی خاطرات، گفتوگوها و جزئیات روزمره شکل گرفته و بهتدریج لایههای عمیقتری از روابط و بحرانهای درونی خانواده را آشکار میکند. خوراک صدف با تمرکز بر یک شب خاص و وقفهای کوچک در روال معمول زندگی، نشان میدهد چگونه رخدادی به ظاهر ساده میتواند بنیانهای عاطفی و روانی خانواده را به چالش بکشد. فاندربکه در این اثر، با زبانی صریح و بیپرده، به نقد ارزشهای تثبیتشده و انتظارات اجتماعی میپردازد و تصویری چندوجهی از تنهایی، اضطراب و تلاش برای معنا یافتن در زندگی خانوادگی ارائه میدهد.
خلاصه داستان خوراک صدف
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! خوراک صدف داستان شبی از زندگی یک خانوادهی آلمانی است که قرار است بازگشت پدر از سفر کاری و ترفیع شغلیاش را با خوردن صدف جشن بگیرند. روایت از زاویهی دید دختر خانواده بیان میشود و با جزئیات دقیق به آمادهسازی شام، اضطراب انتظار و روابط میان اعضا میپردازد. مادر، با وجود بیمیلی به صدف، برای خوشایند پدر و حفظ رسم خانوادگی، چهار کیلو صدف تهیه میکند و در کنار آن سیبزمینی سرخکرده آماده میشود. اما تأخیر پدر و عدم بازگشت او، فضای خانه را به تدریج از حالت جشن و انتظار به اضطراب، دلخوری و بازنگری در نقشها و روابط خانوادگی میکشاند. گفتوگوهای میان مادر، دختر و پسر خانواده، خاطرات گذشته، دغدغههای تحصیلی، انتظارات پدر و تلاش برای حفظ ظاهر یک خانوادهی «درستودرمان» را بازتاب میدهد. روایت با طنز تلخ و نگاهی انتقادی، به تضاد میان منطق و احساس، آرمانگرایی پدر و واقعگرایی مادر، و تلاش فرزندان برای یافتن جایگاه خود در خانواده میپردازد. در نهایت، وقفهی کوچک در روال معمول زندگی، به فرصتی برای بازاندیشی در ارزشها و پیوندهای خانوادگی تبدیل میشود و نشان میدهد چگونه رخدادی ساده میتواند لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار کند.
چرا باید کتاب خوراک صدف را بخوانیم؟
خوراک صدف با نگاهی دقیق و بیپرده به زندگی روزمره و روابط خانوادگی، تجربهای متفاوت از خواندن داستانهای خانوادگی ارائه میدهد. نویسنده با ترکیب طنز و نقد اجتماعی، فضایی خلق کرده است که در آن دغدغههای نسلهای مختلف، فشارهای اجتماعی و تلاش برای حفظ ظاهر خانواده بهخوبی به تصویر کشیده شده است. روایت از زاویهی دید یک دختر نوجوان، امکان همذاتپنداری با احساسات، اضطرابها و امیدهای او را فراهم میکند. جزئینگری در توصیف مناسبات خانوادگی، خاطرات و جزئیات روزمره، خواننده را به عمق تجربهی زیستهی شخصیتها میبرد و فرصتی برای بازاندیشی در نقشها و انتظارات اجتماعی فراهم میسازد. این کتاب برای کسانی که به دنبال روایتی صادقانه و چندلایه از زندگی خانوادگی و تأثیرات اجتماعی آن هستند، تجربهای ارزشمند خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن خوراک صدف به کسانی پیشنهاد میشود که به موضوعات خانواده، روابط میاننسلی، نقد اجتماعی و روانشناسی علاقه دارند. همچنین به دانشجویان و علاقهمندان به ادبیات معاصر آلمان و کسانی که دغدغهی هویت، انزوا و نقشهای جنسیتی را دنبال میکنند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب خوراک صدف
«اینکه آن شب شام صدف داشتیم نه از سر تصادف بود نه نشانهٔ خاصی. بله، کمی عجیب بود و بعدها گاهی وقتها صدف را نشانه تلقی میکردیم، که قطعاً نبود، تازه میگفتیم نحس است، که حرف احمقانهای بود. ولی خب کاملاً هم بیمناسبت نبود. عدل آن شب تصمیم گرفتیم صدف بخوریم، ولی راستش اینجوری هم نبود؛ نمیشد گفت خیلی اتفاقی بوده. البته بعد از آن ماجرا بود که سعی کردیم تصمیممان را نشانهای، تصادفی، چیزی تفسیر کنیم، چون متعاقب ضیافت نافرجام ما اتفاقی افتاد که آنقدر ماندگار و سرنوشتساز بود که هنوز هیچکداممان نتوانستهایم دربارهٔ آن با خودمان کنار بیاییم. همیشه برای جشن گرفتنِ مناسبتهای خاص صدف میخوردیم و خب، مناسبت خاصی هم در کار بود و یک جورهایی با چیزی که تصورش را میکردیم فرق داشت. اساساً تصور ما موقع برنامهریزی این صدفخوری چیز دندانگیری نبود، خیلی ناچیزتر از عظمت و جذابیت چیزی بود که در عمل اتفاق افتاد. بااینحال، تصمیم آن شبِ ما برای درست کردن صدف نشانهای، تصادفی، چیزی نبود. صدف غذای موردعلاقهٔ پدرم بود، نه ما؛ برادرم هم صدف دوست داشت، درحالیکه چنگی به دل من و مادرم نمیزد. خیلی باب دل من نیست؛ مادرم همیشه این را موقعی میگفت که خم شده بود توی وان حمام و بین چاقوهای کوچک آشپزخانه و فرچهها در رفتوآمد بود و دستهایش هم از شستن صدفها زیر شیر آب سرد سرخ شده بود. باید چندبار میتراشیدشان، پاکشان میکرد و فرچهشان میکشید، چون پدرم از هیچچیز به اندازهٔ دانهٔ شنی که بین دندان خرد شود متنفر نبود. آن خرچخرچ دیوانهاش میکرد. من هم خیلی طرفدار صدف نبودم. مادرم هم آن شب، دستهای یخکردهاش را که ها میکرد، همین را گفت. ولی خب، مناسبت خاصی بود و برای همین رفت و چهار کیلو صدف خرید. مادرم فکر میکرد پدرم وقتی از سفرهای کاریاش به خانه برگردد، از خوردن خوراک صدف کِیف میکند، چون معمولاً آنقدر در این سفرها گوشت پخته و کبابی به خوردش میدهند که از مادرم میخواهد برایش یک غذای سالم، یک غذای خانگی، درست کند. میگفت چنین غذایی توی هتلهای کنفرانس گیرش نمیآید. از هتلهای کنفرانسها خسته شده بود؛ میگفت شاید راحت باشند، ولی مثل خانهٔ خود آدم نیستند. پدرم از رفتن به سفرهای کاری بیزار بود؛ ترجیح میداد در خانه کنار خانوادهاش بماند، برای همین برگشتن به خانه همیشه مناسبت خاصی به حساب میآمد.»
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
