دانلود و خرید کتاب گهواره‌ی گربه کورت ونه‌گات ترجمه مهتاب کلانتری
تصویر جلد کتاب گهواره‌ی گربه

کتاب گهواره‌ی گربه

معرفی کتاب گهواره‌ی گربه

گهواره گربه کتابی از کورت ونه‌گات نویسنده شناخته‌شده آمریکایی است که با طنز سیاه و نگاه تند انتقادی‌اش به قول خودش کله‌گنده‌های دنیا را به تمسخر می‌گیرد. نوک تیز و سواننده قلم ونه‌گات همیشه به سمت نظام حکومتی امریکا است تا شرایط جامعه‌اش را به تصویر بکشد. ونه‌گات در مصاحبه‌هایش رسما اعلام کرده که انگیزه‌هایش از نوشتن کاملا سیاسی است و عقیده دارد نویسنده باید عامل تغییر باشد و هنرمندان باید نوعی سیستم هشداردهنده باشند.

 خلاصه کتاب گهواره گربه

ونه‌گات در کتاب گهواره گربه هم زبان به انتقاد از ظالم گشوده است و جامعه امریکا را ریشخند کرده است. گهواره گربه درواقع نقیضه‌ای بر داستان موبی‌دیک هرمان ملویل است. او در این اثر رویای امریکایی امثال ملویل و والت ویتمن و هم‌نسلان او را به تمسخر می‌گیرد. ونه‌گات در این کتاب با تمرکز بر فاجعه هیروشیما و جنایت امریکا در این کشور رویای آمریکایی را کابوسی می‌شمارد که پس از جنگ ذهن و زبان هر هنرمند و نویسنده ای را تسخیر کرد و بت آمریکا را شکست.

«... این جنگ ادامه همان کاری بود که در هیروشیما با خودمان کردیم؛ ادامه همان کار بود و بس: درک این‌که چقدر ظالم هستیم. این جنگ باعث شد این توهّم که ما بر دولتمان نظارت داریم، از بین برود. به نظر من ما حق نظارت بر دولت را از دست داده‌ایم. مسئله ویتنام به وضوح نشان داد مردم معمولی از هیچ راهی نمی‌توانند بر دولت تأثیر بگذارند، حتی از طریق مقاومت منفی یا تظاهرات اعتراض‌آمیز. مهم نبود مردم چه می‌کنند، اصلاً قرار نبود دولت جوابی بدهد...»

 کتاب گهواره گربه برای چه کسانی مناسب است

گهواره گربه یک طنز انتقادی اجتماعی در سطح بین المللی است که مخاطبان خاص خود را دارد. این اثر برای مخاطبی نوشته شده که دغدغه‌مند مسایل و فجایع اجتماعی در جهان معاصر است. 

درباره کورت ونه‌گات

کورت ونه‌گات از بازماندگان نسل طلایی نویسندگان معاصر آمریکایی و پرخواننده‌ترین نویسندگان دهه هفتاد امریکا است. او به خاطر آمیختن هجو و طنز سیاه و فضای علمی تخیلی در آثارش شهرت دارد.

مارک تواین و جورج اورول از الگوهای ونه‌گات در نویسندگی بودند و او خود بر نویسندگان سرشناسی چون پل آستر و جورج ساندرز تأثیر گذاشت.

ونه‌گات که در مارس ۱۹۴۳ به خدمت نظام رفت، در دسامبر ۱۹۴۴ در جبهه جنگ اسیر نازی‌ها شد و در انباری که محل نگاهداری لاشه‌های گوشت بود زندانی شد. او از بمباران شهر درسدن که در آن بیش از ۱۳۴ هزار نفر کشته شدند به شکل معجزه آسایی نجات پیدا کرد.

ونه‌گات در آثارش همواره برای مخاطب خود فضای فانتزی و علمی-تخیلی را می‎سازد که با هجو و طنزی سیاه و به عبارتی اجتماعی آمیخته شده و به نحوی که با وجود حال و هوای تراژدی که بر داستان حاکم است خواننده را به خنده وا می‌دارد.

از آثار اوست: خدا حفظتان کند آقای زوارتر، مردی بدون وطن، پسری که از دخترها فراری بود و صبحانه قهرمانان.

جملاتی از کتاب گهواره گربه

«وقتی روی هیروشیما بمب اتمی انداختند فقط شش سالم بود، به خاطر همین هر آنچه را از آن روز به یاد آورم از دیگران شنیده‌ام.

یادم می‌آید در ایلیومِ نیویورک بودیم و من داشتم روی فرش اتاق نشیمن، جلوی در اتاق مطالعه پدرم، بازی می‌کردم. در باز بود. پدرم را می‌دیدم. پیژامه و حوله حمام پوشیده بود. سیگار می‌کشید. با یک حلقه نخ بازی می‌کرد. آن روز پدر از آزمایشگاه که آمد تمام روز پیژامه به پا خانه ماند. او هر وقت می‌خواست خانه می‌ماند.»

Amin D
۱۳۹۸/۱۱/۳۰

بعد از مدتها داستان خوبی خواندم و از ذهن فعال وونه گات لذت بردم. به نظرم ترکیب جالبی از طنز تلخ و کنایه به پیشرفتهای معاصر بشر تا دین و سیاست را به هم آمیخته بود تا روایتی آخرالزمانی بیافریند

- بیشتر
ایمان
۱۴۰۰/۰۹/۱۱

این کتاب رو سالها پبش فیزیکیش رو خوندم. بی نظیره، یه رمان آخرالزمانی فوق العاده. از جمله کتابهایی که وقتی خوندم تا مدتی رمان دیگه ای نخوندم و فضای همین کار رو مدام مزمزه کردم. به کسانی که اولش رو

- بیشتر
کاربر بی نام
۱۴۰۰/۰۲/۲۰

من نسخه چاپی کتاب گهواره گربه رو خوندم ، واقعا پرکِشش بود و فضای کتابو نگم براتون چقد دوست داشتم اصن...البته انتخابِ این نوع کتاب ها خیلی سلیقه ای هست و نظرِ دوستان رو خوندم نظرهایِ منفیِ اونها هم کاملا

- بیشتر
مانا
۱۴۰۱/۰۳/۲۵

پست مدرن دوست دارید؟😉 قشنگ و دلچسب و جدید

سروش
۱۳۹۹/۱۲/۲۳

یک نفس خواندم

Siavash Nasseri
۱۴۰۰/۰۱/۱۲

عالی!

خوشی
۱۴۰۳/۰۳/۱۹

مناسب برای اهالی شبکه‌های اجتماعی: با فصل‌های کوتاه که قبل از این که حوصله‌شون سر بره تموم بشه. متن سبک، داستان سر راست، بدون پیچیدگی و با شخصیت‌های سطحی. جوری که موقع خوندن نیاز به هیچ فشار ذهنی‌ای نباشه. کنایه‌ها و طنز سرگرم

- بیشتر
ر.د.ب
۱۴۰۱/۰۳/۰۳

واقعا کار مترجمین این کتاب عالی بوده. خیلی خوب ترجمه شده بود. کتاب هم دارای نکته هایی هست که شاید هر کسی نفهمه.

الناز باقرزادگان
۱۳۹۹/۰۲/۲۷

کشش نداشت چندبار خواستم ادامه ندم....درتهایت ولش کردم

Ahmad
۱۳۹۹/۰۹/۰۴

اصلا پیوسته و منسجم نیست. خط مشخصی رو دنبال نمی‌کنه. فراز و نشیب نداره. در یک کلام خواب آور

«پفیوز کسی است که فکر می‌کند خیلی باهوش است، هیچ‌وقت نمی‌تواند جلوی دهانش را بگیرد. مهم نیست بقیه چه می‌گویند، او باید مخالفتش را بکند. تو می‌گویی از یک چیزی خوشت می‌آید اما او، پناه بر خدا، توضیح می‌دهد چرا خوش آمدن از آن چیز غلط است. یک آدم پفیوز تمام سعی‌اش را می‌کند که تو همیشه خیال کنی گند زده‌ای. مهم نیست تو از چی حرف می‌زنی، او بهتر از تو می‌داند.»
sepid sh
هر کس هم فکر می‌کند سر از کار دنیا درمی‌آورد، احمق است.
1976
به مردم فکر کنید... «و بچه‌های کشته‌شده در جنگ... «و به تمام کشورها... «به صلح بیندیشید. «به عشقی برادرانه. «به برکت فکر کنید. «به این فکر کنید که دنیا چه بهشتی می‌شد، اگر انسان‌ها مهربان و عاقل بودند.»
sepid sh
اولین جمله اسفار باکونون چنین است: «همه راست‌هایی که می‌خواهم به شما بگویم، دروغ‌هایی بی‌شرمانه‌اند.»
فاطمه
«خنده شاید واکنشی به ناکامی‌ها باشد، درست مثل گریه. خنده مشکلی را حل نمی‌کند. همان‌طور که گریه. آدمی وقتی می‌خندد یا می‌گرید که کار دیگری از دستش برنمی‌آید... مثال فروید برای خنده سگی است که چون نمی‌تواند از دروازه‌ای رد شود تا کسی را گاز بگیرد یا با سگ دیگری دعوا کند، شروع به کندن زمین می‌کند. کندن زمین چیزی را عوض نمی‌کند، اما سگ باید کاری بکند...
فاطمه
در مورد آثار هنری، من به تئوری 'قناری در معدن زغال‌سنگ` اعتقاد دارم. قدیم‌ها معدن‌چی‌ها پرندگان را با خود به درون معدن می‌بردند تا آن‌ها وجود گاز را، قبل از این که به آدم‌ها صدمه‌ای برسد، نشان دهند. در مسئله ویتنام هنرمندان دقیقآ همین کار را کردند. آن‌ها جیک‌جیک کردند و کله‌پا شدند، اما اوضاع هیچ فرقی نکرد. برای هیچ‌کس مهم نبود. اما من همچنان فکر می‌کنم که هنرمندها را، همه هنرمندها را، باید به عنوان نوعی سیستم هشداردهنده عزیز داشت.
1976
«دکتر هوینیکر همیشه می‌گفت هر دانشمندی که نتواند برای یک بچه هشت ساله توضیح بدهد چه‌کار می‌کند، شارلاتان است.»
فاطمه
«خنده شاید واکنشی به ناکامی‌ها باشد، درست مثل گریه. خنده مشکلی را حل نمی‌کند. همان‌طور که گریه. آدمی وقتی می‌خندد یا می‌گرید که کار دیگری از دستش برنمی‌آید...
رئوف
بعد از انفجار آن بمب، بعد از این‌که مسلم شد آمریکا می‌تواند یک شهر را فقط با یک بمب نابود کند، دانشمندی به پدر گفت: «حالا دیگر علم باگناه آشنا شده است.» می‌دانید پدر چه گفت؟ او گفت: «گناه دیگر چیست؟»
فاطمه
دکتر برید گفت: «به نظرم بعدها می‌فهمید که همه تقریبآ به یک اندازه فکر می‌کنند. فقط دانشمندها یک جور در باره چیزها فکر می‌کنند، بقیه مردم جور دیگر.»
فاطمه
بزرگی به هیکل بزرگ نیست اندیشه و امیده که سمبل بزرگیست.
محمدرضا
کلمات از روی صفحه به ذهنم پریدند و آن‌جا خوش نشستند
کاربر ۱۴۴۵۵۳۶
حقیقت، دشمن مردم بود. چون خیلی تلخ بود.
Mostafa F
از آدم‌هایی که زیادی فکر می‌کردند، متنفر بود. همان لحظه به نظرم رسید که او می‌تواند نماینده شایسته‌ای برای نوع بشر باشد.
Mostafa F
چیزی از داستان روزی که برای اولین‌بار بمبی را در آلاموگوردو آزمایش کردند، شنیده‌اید؟ بعد از انفجار آن بمب، بعد از این‌که مسلم شد آمریکا می‌تواند یک شهر را فقط با یک بمب نابود کند، دانشمندی به پدر گفت: «حالا دیگر علم باگناه آشنا شده است.» می‌دانید پدر چه گفت؟ او گفت: «گناه دیگر چیست؟»
Afsaneh Habibi
«مردان و زنان چگونه انتظار دارند بدون ثبت دقیق گذشته، از اشتباهات فاحش آینده پرهیز کنند؟»
محمدرضا
«علم جادوی به درد بخوری است.»
محمدرضا
«خنده شاید واکنشی به ناکامی‌ها باشد، درست مثل گریه. خنده مشکلی را حل نمی‌کند. همان‌طور که گریه. آدمی وقتی می‌خندد یا می‌گرید که کار دیگری از دستش برنمی‌آید
fahime babaee
«بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم آیا او مرده به دنیا نیامده بود؟ هیچ‌وقت کسی را ندیدم که کم‌تر از او زندگی را دوست داشته باشد. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم بدبختی دنیا همین است: خیلی از آدم‌هایی که مقام‌های عالی دارند مثل مرده سرد و سنگی هستند.»
daneshmand74
اما فهمیدم یک دوران طلایی باید چیزی بیش‌تر از یک مرد مقدس در مسند قدرت را به مردم عرضه کند. باید یک عالم چیزهای خوب هم برای همه باشد تا بخورند. و خانه‌های قشنگی که در آن‌ها زندگی کنند و مدرسه‌های خوب، بهداشت خوب، و اوقات خوش برای همه و کار برای هر کس که بخواهد
Mostafa F

حجم

۲۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

حجم

۲۳۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

قیمت:
۱۸۷,۰۰۰
تومان