کتاب احضار روح
معرفی کتاب احضار روح
احضار روح نام کتابی از نویسنده اکراینی، میخائیل بولگاکف است. در این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی از این نویسنده مشهور میخوانید.
درباره کتاب احضار روح
در این مجموعه به داستانهای کوتاه این نویسنده همچون بخشی از «نامه او به استالین»، «چشمانداز آینده»، «جام حیات»، «مومیایی مصری»، «احضار روح»، «گزارشهای طلایی خبرنگار»، «سرپناه روی چهار چرخ» و «زبور» را میخوایند.
بولگاکف به اصول ادبیات کلاسیک شوروی مقید بود و معتقد بود کشورش بدون بهرهگیری از ادبیات کلاسیک به رشد و شکوفایی نخواهد رسید. او در عین این که به سنتها پایبند بود، در ورود مدرنیته به ادبیات روسیه هم نقش مهمی داشت. بولگاکف در آثارش از سبکهای روایی گوناگونی استفاده میکرد و توانایی بینظیری در تبدیل کردن حقایق تلخ به طنز داشت.
خواندن کتاب احضار روح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه خارجی به ویژه دوستداران ادبیات روسیه
درباره میخائیل بولگاکف
میخائیل بولگاکف در ۱۵ مه ۱۸۹۱ در کییف اوکراین متولد شد. او در سال ۱۹۱۶ ار رشته پزشکی دانشگاه کییف فارغ التحصیل شد. و برای خدمت به یکی از روستاها فرستاده شد. کتاب یادداشتهای روزانهی یک پزشک جوان از خاطرات همین دوران نوشته شده است. در زمان جنگهای داخلی روسیه، بولگاکف به عنوان پزشک در جبههها خدمت میکرد. میخائیل بولگاکف در طول عمر خود سهبار ازدواج کرد. بسیاری همسر آخر او، یلنا شیلوفسکی را منبع الهام شخصیت مارگاریتا در کتاب مرشد و مارگاریتای او میدانند.
بولگاکف در سال ۱۹۴۰ و در حالی که تنها ۴۸ سال داشت به دلیل ابتلا به نوعی بیماری کبدی از دنیا رفت و در گورستان نوودویچی مسکو به خاک سپرده شد.
از میان کتابهای مشهور او میتوان به مرشد و مارگاریتا، قلب سگی، برف سیاه، تخممرغهای شوم و دستنوشتهها نمیمیرند اشاره کرد.
بخشی از کتاب احضار روح
چهار پرتره
صاحبخانه با حرکتی شاهانه به میز اشاره کرد و مؤدبانه گفت:
«لطفآ بفرمایید سر میز.»
منتظر تعارف بعدی نشدیم، نشستیم پشت میز و دستمال سفرههای آهارزده را که صاف و مستقیم جلوی رویمان قرار داشت باز کردیم.
چهار نفر بودیم: صاحبخانه: وکیل دعاوی سابق، پسرعمویش: باز هم وکیل دعاوی سابق، دخترخالهاش زینائیدا ایوانوونا: بیوه سابق کارمند رسمی که مدتی در سُوْنارخوز کار میکرد اما آنوقت بیکار بود، و مهمان که من بودم: ... سابق. بگذریم، چه فرقی میکند چهکاره بودم... شخصی با کارهای نامشخص.
آفتاب نخستین روزهای آوریل از پنجره میگذشت و با گیلاسهای چیده شده روی میز بازی میکرد. صاحبخانه گلوی تنگ را به آرامی گرفت و از روی میز برش داشت و گفت:
«خدا را شکر، بهار هم رسید؛ زمستان سختی را گذراندیم.»
گفتم:
«آخ نگویید! واقعآ که چه زمستانی بود!»
و یک ماهی کیلکا از توی قوطی کنسرو برداشتم، پوستش را کندم و بدن پارهپارهاش را گذاشتم روی تکهای نان که قبلا رویش کره مالیده بودم و با لبخندی تا بناگوش در رفته به زینائیدا ایوانوونا نگاه کردم و گفتم: «نوشجان.»
صاحبخانه با شرمندگی گفت:
«مثل اینکه خیلی آبکیاش کردهام؟»
من که نفس تازه کرده بودم، گفتم: «اتفاقآ میزانِ میزان است.»
ولی زینائیدا ایوانوونا گفت: «به نظر من که کمی آبکی شده.»
مردها یکصدا اعتراض کردند و بعد همگی گیلاس دوم را هم سر کشیدیم. زن خدمتکار با ظرف سوپ وارد اتاق شد. بعد از دومین گیلاس احساس لطیفی دوید توی تنم و یکباره عشق و محبت در تمام وجودم جاری شد. ناگهان احساس کردم چقدر صاحبخانه و حتی پسرعمویش را دوست دارم، که زینائیدا ایوانوونا هم با وجود سی و هشت سال سنش هنوز بدک نیست و ریش کارل مارکس هم که پرترهاش درست روبروی من و در کنار نقشه خطوط راهآهن روی دیوار آویزان بود، آنقدرها هم که همه فکر میکنند، بلند نیست.
حجم
۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
نظرات کاربران
داستان های کوتاه خواندنی که در بستر فضای سیاسی دوران کمونیستی رخ میدهند . بهیچ وجه ترسناک نیست بلکه داستانها همراه با طنز تلخ سبک خاص بولگاکف هستند
اگر با خواندن مرشد و مارگاریتا به بولگاکف علاقهمند شدهاید اصلا سراغ این کتاب نیایید. اگر هم فکر میکنید روزی ممکن است مرشد و مارگاریتا را بخوانید باز هم سراغ این کتاب نروید که ممکن است از نویسنده کلا ناامید
جالبترین قسمت کتاب، مقدمهی کتاب بود و نامهی نویسنده به استالین... داستانها چنگی به دل نمیزدند. بهترین آنها داستان پایانی بود.
داستان خوبی بود📖📖 ومن از این داستان خوشم اومد واین داستان احضار روح رو به همه توصیه میکنم که بخونین دوستان👌👍 باتشکر🤗🤗🥰
مضمون زده و شعار زده است، یعنی خیلی جاها بیشتر از اینکه داستان باشد، کنایه ی سیاسی است هیچ متن و داستانی نمی شه غیر سیاسی باشه ولی هر حرف و شعاری را باید به مقدار مناسب و در ترکیب و
عالی.
چی بگم خیلی زیاده همم زیاد ترسناک نیست ولی خوبه
ببخشید کتاب ترسناکه؟؟؟
خیلی ترسناکه اگ بخونی .....
والا هنوزامتحان نکردم ببینم واقعیت داره یان