کتاب موشها و آدمها
نویسنده:جان اشتاینبک
مترجم:مهدی افشار
انتشارات:انتشارات به سخن
دستهبندی:
امتیاز:
از ۱۱۶ رأیخواندن نظرات
۳٫۹
(۱۱۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب موشها و آدمها
«موشها و آدمها» رمانی از جان اشتاینبک، نویسنده توانای آمریکایی، برنده نوبل ۱۹۶۲ و خالق «خوشههای خشم» است.
جرج میلتون و لنی اسمال دو دوستاند که با مهتری در آخوری روزگار میگذرانند. آرزوی همیشگی آنها این است که روزی بتوانند خودشان جایی را بخرند و در آن خرگوش پرورش دهند. لنی خیلی با هوش نیست اما مهربان است و از بچگی عاشق چیزهای نرم و نوازش آنها بوده است؛ او زور بازوی زیادی هم دارد و به همین خاطر مدام دچار دردسر میشود؛ تا این که یک روز ناخواسته هنگام نوازش موهای زن پسر ارباب، او را میکشد و از ترس فرار میکند:
«من ناز کردن یه چیز نازو دوست دارم. یه بار تو یه نمایشگاه تعدادی خرگوش با موهای بلند دیدم که خیلی ناز بودن، قبول داری؟ من حتا گاهی وقتا موشارو ناز میکنم، اما اینکارو وقتی میکنم که یه چیز ناز دیگه پیدا نکنم.
زن کورلی کمی از او فاصله گرفت و گفت: فکر میکنم تو مشنگی و یه کمی خُلی.
لنی مشتاقانه و با شور و هیجان توضیح داد: نه، خُل نیستم. جورج میگه من خُل نیستم. من دوست دارم چیزای نازو با انگشتام ناز کنم، چیزای نرمو ناز کنم.
زن کورلی اندکی آرامش یافت و نسبت به او مطمئنتر شد و گفت: خُب، کی دوست نداره؟ همه این کارو دوست دارن. من از دست زدن به مخمل و ابریشم خوشم مییاد. دوست داری مخمل رو ناز کنی؟»
کورلی، پسر ارباب با افرادش به دنبال یافتن لنی راهی میشوند. جرج هم مجبور میشود برخلاف سوگندی که برای حمایت از دوستش خورده با آنان همراه شود.
مبنای این داستان اشتاینبک، آموختههای او درباره زندگی مردان بیخانمان و دربدری آنها در پی کاگری در اصطبلها است.
در «موشها و آدمها» همه به نوعی تنها هستند و دنیای آرزوهایشان را تبدیل به پناهگاهی برای فرار از این تنهایی کردهاند. این داستان به خوبی استثمار بیچارگان و تهیدستان به دست ثروتمندان را نشان میدهد.
حجم
۱۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
یکی از بهترین و تلخ ترین رمان های عمرم!واقعا درداور و درعین حال بی نظیر بود.البته من صوتیشو گوش دادم.شاید داستان ادم هایی باشه که کودک درونشون،سادگی،لطافت و صداقتشون رو با دستای خودشون می کشن...
خیلی خوب بود دوست داشتم، فقط نکته عجیب اینکه نمیدونم چرا مترجم در قسمت مقدمه کل کتاب رو بصورت خلاصه بیان کرده و آخر داستان رو لو داده، واقعا عجیبه.
کتاب ۲۶۸ از کتابخانه همگانی، داستان خوبی بود با شخصیت هایی که حتما خودمان بارها با مصادیقش برخورد کردیم در جامعه و اطرافیانمان. با تجربه ای که در این مدت داشتم ، مقدمه مترجم را در انتها مطالعه کردم و دیدم که
کتاب خوبیه به شرطی که قبلش توضیحاتش رو نخونید🙄🤦🏻♀️ نمیفهمم چرا داستان رو در معرفی کتاب لو دادید! دربارهی این ترجمه نظری ندارم چون من ترجمهی سروش حبیبی رو خوندم که ترجمهی روانی بود و دوستش داشتم
وقتی کتاب تموم شد خیلی حالم گرفته شد. بعضی جاهاش دقیقا مث زندگی خودم بود. ک چقد باهمسرم تلاش کردیم خونه بخریم و هی وام جور میکردیم قیمت خونه ها نجومی بالا رفت. حتی با فروختن طلاها و وام اینا
یه داستان کوتاه و بسیار جذاب تاثیر گذار من که از خوندنش لذت بردم😍😍
به نظرم داستان باید به۲بخش تقسیم بشه ۱_از فصل یک تا پنج ۲_فصل شیش آخرش فوق العاده است
سلام داستان کتاب موش ها و آدم ها حکایت انسان های تنهایی بود که اگر چه از تنهایی در عذاب بودن اما اون رو انتخاب کرده بودن، چرا که اگر انتخابشون نبود پول درنمیاوردن تا طبق گفته خودشون برن شهر
اولین اثری از استاینبک میخوندم. متن روان، داستان کوتاه ولی کافی. و راحت و جذاب برای خوانش. و به خاطر پایانش، تاثیرگذاریش دو برابر شد. فضاسازی عالی. داستانی از تنهاییها، رویاها و تلاشهایی برای رسیدن بهشون.
داستان در مورد دو تا رفیق و همراه با شخصیتهای متفاوت هست ک بخاطر اتفاقهایی ک توسط یکی از اونها رقم میخوره، دنبال کار از این طرف به اون طرف، در حالِ حرکت هستن و به امیدِ این فکر ک