دانلود و خرید کتاب خوشه های خشم ترجمه رضا اسکندری

معرفی کتاب خوشه‌های خشم

رمان خوشه‌های
خشم، نوشته‌ی جان اشتاین بک و برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر است که جریانات
رکود بزرگ اقتصادی و مهاجرت های ناشی از طوفان های بزرگ داست بول در دهه‌ی 1930 را
روایت می‌کند. خوشه‌های خشم داستان خانواده‌ای کشاورز و اهل اوکلاهاما، به نام خانواده‌ی
جود که از موطن خود دور افتاده‌اند و مجبور به سفر به غرب و کالیفرنیا شده‌اند را تعریف
می‌کند.

انتشارات مجید این اثر را با ترجمه رضا اسکندری منتشر کرده است.

درباره کتاب خوشه های خشم با ترجمه رضا اسکندری

کتاب خوشه‌های خشم رمانی بسیار خواندنی و جالب از جان اشتاین‌بک
است. این رمان درباره دوره‌ای از تاریخ آمریکا است که قحطی و ماشینیسم باعث آواره
شدن هزاران خانوار شد و داستان کتاب زندگی یکی از این خانواده‌ها را روایت می‌کند.
در سال ۱۹۶۲ جان اشتاین‌بک به خاطر آثارش و به‌خصوص به خاطر دو کتاب خوشه‌های
خشم و موش‌ها و آدم‌ها موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شود.

جان اشتاین ‌بک رمان خوشه‌های خشم را در سال
۱۹۳۹ منتشر کرد. وی برای نگارش این رمان برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر شد. این
رمان هنوز هم بعد گذشت سال‌ها جزو چهل اثر کلاسیک سده‌ی بیستم به‌شمار می‌آید.
مجله‌‌ی تایم نیز این رمان را از سال ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ در فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌زبان
جای داده‌است.

جان فورد در سال ۱۹۴۰ فیلمی با همین نام و با هنرپیشگی هنری فوندا براساس
داستان این کتاب ساخته‌است. نانالی جانسون فیلمنامه اقتباسی از این رمان را
نوشته که در مجموعه‌ای با عنوان «بهترین فیلمنامه‌های قرن بیستم» با ویرایش جان
گاسنر و دادلی نیکولز در ۱۹۴۳ منتشر شده‌است.

این کتاب توسط شاهرخ مسکوب و عبدالرحیم احمدی رضا اسکندری و عبدالحسین شریفیان
در ایران هم به فارسی ترجمه شده‌است.

داستان این کتاب داستان مهاجرت کشاورزان درمانده و نیازمند زمین به زمین‌های
حاصل‌خیز کالفرنیا است. در تمام این این داستان خشم وجود دارد، اما شور و شوقی عمیق
درون مردی وجود دارد که با ذهن و قلب خود از دانسته‌های خود با مردم صحبت می‌کند؛
بنابراین جان استاین بک در کتاب خوشه‌های خشم احساس می‌کند که آن‌ها
باید فکر، احساس و صحبت و زندگی را حس کنند. این کتاب یک تصویر مبهم و لحظه‌ای از
تاریخی است که در حال به‌وجود آمدن است. خوشه‌های خشم یک کتاب معمولی نیست.
بلکه این کتاب برای افرادی است که دارای وجدان اجتماعی بیدار هستند و یا برای
افرادی که خواهان رویارویی با بخشی از زندگی در آمریکایی هستند قربانی متمایز و
تبعیض شده است.

در کتاب خوشه‌های خشم،
شخصیت‌های مختلفی وجود دارد اما وجود دو شخصیت بسیار بیشتر از بقیه به چشم می‌آید.
یکی از این شخصیت‌ها مادر خانواده است که به اعتقاد خیلی از منتقدین نقطه قوت رمان
نیز محسوب می‌شود. شخصیت قوی و آهنین مادر خانواده که مدام در تلاش است تا همه
کمبودها را جبران کند و اجازه ندهد اعضای خانواده از هم جدا شوند می‌تواند شما را
آن‌قدر جذب داستان کند که نتوانید حتی آن را زمین بگذارید. مادر خانواده کسی است که
اگر نبود رنج و مشقت همه ده برابر میشد. دیگر شخصیت قابل توجه در این رمان توم
است. فردی خانواده‌دوست و در عین حال کسی که در جستجوی عدالت است. توم همه تلاش
خود را برای خدمت به خانواده می‌کند تا به خانواده خدمت کند، آن‌ها را از حاشیه‌ها
و دردسر دور کند اما هنگامی که با ناعدالتی روبه‌رو می‌شود کنترل خود را از دست می‌دهد
و فوران می‌کند.

چرا باید کتاب خوشه‌های
خشم را مطالعه کنیم؟

خوشه‌های خشم را بخوانید و ببینید
وقتی مردم با هم همکاری نکنند و در کنار هم نباشند چه بدبختی‌هایی بر سر آن‌ها
خواهد آمد. ببینید افراد در مقابل جامعه چه مسئولیتی دارند. این کتاب را بخوانید
تا ببینید سختی‌ها چگونه چهره واقعی آدم‌ها را آشکار می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسی
پیشنهاد می کنیم؟

خواندن این کتاب را به کسانی که به
قبل از مدرنیسم و دنیای ماشینی علاقه دارند پیشنهاد می‌کنیم و همینطور با تاریخ
آمریکا قبل از قدرت‌مند شدن نیز آشنا می‌شویم.

تکه هایی از کتاب
خوشه‌های خشم

اتومبیلهای مهاجران در کوره‌راهها
می‌خزید، به شاهراه می‌رسید و در جاده بزرگ، به سوی مغرب راه می‌افتاد. اتومبیلها
سپیده‌دم مانند ساسها به جانب باختر می‌گریختند. و تا پشت روز به خاک می‌رسید و
تاریکی غافلگیرشان می‌کرد، گرد هم می‌آمدند و در گوشه برکه‌ای دور هم می‌لولیدند.
مهاجران حس می‌کردند که از دست رفته و متلاشی شده‌اند، چون همه از جایی می‌آمدند
که بینوایی و اندوه بر آن فرمان می‌راند – آنجا که تحقیر شکست را تحمل کرده بودند – و چون همه به جانب کشور تازه و شگفتی می‌رفتند، دور هم جمع
می‌شدند، با یکدیگر حرف می‌زدند، زندگی‌شان، خوارکی‌شان و آنچه از سرزمین جدید
انتظار داشتند، همه را با هم تقسیم می‌کردند.

معرفی نویسنده
عکس جان اشتاین‌بک
جان اشتاین‌بک

جان ارنست استاین‌بک که در ایران با نام جان اشتاین بک نیز شناخته می‌شود، نویسنده‌ای آمریکایی است که در ۲۷ فوریه سال ۱۹۰۲ در کالیفرنیا متولد شده و در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸ به علت بیماری قلبی چشم از جهان فروبست.

مهرداد
۱۳۹۸/۰۵/۲۶

این کتاب داستانِ درد و رنجِ کشاورزانِ بیکارشده‌ی آمریکا به‌دنبال رشد صنعتی و شروعِ به‌کارگیریِ ماشین‌آلات کشاورزیه، که هم‌داستانِ تمامِ مردمانِ فقیر و طردشده از جامعه هستند. مردمی که اشتیاق و بنیه‌ی کافی برای کار و تلاش رو دارند، اما هیچکس

- بیشتر
سرگشته
۱۳۹۹/۰۱/۰۹

یه رمان عالی و پخته تصویر بسیار مناسبی از فرهنگ و جامعه آمریکا در ذهنتون شکل میگیره. درسته این کتاب مربوط به قرن بیستم هست ولی این شاهکار ادبی میشه گفت نمونه کم نظیری از واقعیت های تلخ زندگی بشر مدرن رو

- بیشتر
نسیم رحیمی
۱۳۹۹/۰۵/۰۴

بدون شک یکی از بهترین آثار هست که تفاوت فقیر و غنی رو به این زیبایی بیان کرده. تمام کشورها این روند صنعتی شدن رو در دوره ای پشت سر گذاشتند و این سختی ها رو گذروندند. واسم جالب بود

- بیشتر
parya namvar
۱۳۹۹/۰۸/۲۱

ترجمه عالی داشت .

Rey
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

از عالی یک چیزی بالاتر چه چیزی بهتر از کتابی که درد مردم رو فریاد بزنه و تاثیر زیادی در تغییر وضع زندگی اونها داشته باشه؟ بعد از صنعتی شدن کشاورزی تو آمریکا، یک خانواده ی کشاور تصمیم گرفتن به غرب برن

- بیشتر
رامین
۱۴۰۲/۱۱/۰۶

این کتاب یه داستان خطیه فوق العاده داره با یه خانواده که نمونه کوچک یه جامعه ی رو به زوال رو داره شدیدا توصیه میکنم مطالعش کنید این کتاب تمام عواطف و احساسات شما رو حداقل یکبار درگیر میکنه

مهرشاد پورحاجی
۱۴۰۰/۰۳/۲۴

این رمان واقعا عالی

ali b
۱۳۹۹/۰۹/۰۱

داستان جذاب و گیرایی داره و تا آخر مخاطب و نگه میداره و پایان عجیب و عالیی داره و ترجمه هم بنظرم بهترین ترجمه این کتاب همینه

خوب بود
۱۳۹۹/۱۲/۰۴

کتابی جذاب وخواندنی که به راحتی خواننده را باخود همراه میکند

مهدی حسنی
۱۴۰۲/۱۱/۰۷

با سلام .داستان زیبا.کتابی گیرا و پر مفهوم فقط اینکه با احترام به مترجم ، ترجمه آقای شریفیان یخورده روان تر بود

فقط یه‌چیز تو این دنیاست که من ازش مطمئنم، اونم اینه که هیشکی حق نداره با زندگی بقیه بازی کنه. هر کاری خواست با زندگی خودش بکنه. می‌تونه کمکشون کنه؛ اما حق نداره بهشون بگه چه‌کار کنن و چه‌کار نکنن.»
نسیم رحیمی
اگه محتاج کمک شدی، همیشه باید بری سراغ مردم فقیر. فقط اونا هستن که دست آدمو می‌گیرن... فقط اونا.»
نسیم رحیمی
بیش‌تر موعظه‌ها درباره‌ی آدمای فقیر بیچاره‌ست. می‌گه که اگه هیچی ندارین، اشکالی نداره، فقط دست رو دست بذارین و ککتون نگزه. عوضش وقتی رفتین اون دنیا، بهتون تو بشقابای طلایی بستنی می‌دن
parya namvar
هر اعتصاب ـهرچند کوچک و ناچیزــ گواه بر این است که گام‌ها درحال برداشته‌شدن هستند.
نسیم رحیمی
«موضوع این نیست که می‌تونیم یا نه؟ موضوع اینه که می‌خوایم یا نه؟ اگه بنا به تونستن باشه، خب... هیچ کاری نمی‌تونیم بکنیم
نسیم رحیمی
در نظر یه مرد، زندگی با جهش پیش می‌ره... بچه‌ای به‌دنیا می‌آد و آدمی می‌میره، این یه جهشه. صاحب مزرعه می‌شه و مزرعه‌شو از دست می‌ده و اینم یه جهشه؛ ولی زن، زندگی رو مثل یه جریان می‌بینه، مثل یه نهر با گردابای کوچیک، آبشارای کوچیک؛ ولی رودخونه به‌هرحال راهشو می‌ره. یه زن به تمام زندگی به‌همین چشم نگاه می‌کنه. قرار نیست با مردن ما همه‌چیز تموم بشه. زندگی آدما ادامه داره... ممکنه یه‌کمی تغییر کنه؛ اما به مسیرش ادامه می‌ده.»
کاربر ۱۴۲۹۴۸۱
وقتی کسی هنوز بهت حمله نکرده، لازم نکرده گارد بگیری
Sara
وقتی چیزی زیادی خوبه، من ترس برم می‌داره
Sara
«به‌هرحال، شما باید کاری رو که ازتون ساخته‌ست انجام بدین. تنها چیزی که باید بهش توجه داشته باشین، اینه که هر دو قدمی که به جلو برمی‌دارین، ممکنه یه‌قدم بیاین عقب؛ اما محاله دو قدم بیاین عقب.
نسیم رحیمی
عضله‌ها برای کارکردن و مغزها برای خلق‌کردن بالاتر از نیازهای ابتدایی انسان درد می‌کشند.
نسیم رحیمی
جود پرسید: «و اون چیه؟» کیسی با خجالت به او نگاه کرد. ــ فقط یه‌وقت حرفم بهت برنخوره‌ها، باشه؟ جود گفت: «من تا وقتی با مشت نخوابونی تو دماغم بهم برنمی‌خوره. حالا بگو نتیجه‌گیریت چی بود؟» ــ من درمورد روح‌القدس و مکتب مسیح به یه نتیجه‌ای رسیدم. به این فکر کردم که چرا همش باید آویزونِ خدا و مسیح بشیم؟ بعدش به این نتیجه رسیدم که شاید روح‌القدس، روح همهٔ مردا و زنایی باشه که بهشون عشق می‌ورزیم؛ یعنی همون روح خود انسان باشه. شاید ارواح همهٔ ما آدما، بخش کوچیکی از یه روح عظیم باشه. خلاصه همون‌جا نشستم و خوب بهش فکر کردم که یه‌دفعه... همه‌چیو فهمیدم. از ته قلبم فهمیدم که این فکر حقیقته و هنوزم که هنوزه می‌دونم که حقیقته.
Tara
در درون این مردم، خوشه‌های خشم شکل گرفته، آماس کرده و برای فصل خوشه‌چینی، مهیا می‌شود
مسعود حامدیان کیش
کاسب چاره‌ای نداره جز این‌که دروغ بگه و کلک بزنه؛ اما خودش اسم کارشو چیز دیگه‌ای می‌ذاره. اینه که اهمیت داره. اگه بخوای اون تایرو بدزدی، بهت می‌گن دزد؛ اما اون می‌خواست چهار دلارتو در ازای یه تایر خراب بدزده. اونا به این می‌گن کاسبی
Sara
من نمی‌آم. این ولایت جای خوبی نیست؛ ولی ولایت خودمه. نه... شماها برین. منم می‌مونم همین‌جا که مال همین‌جام
Sara
بذار یه چیزی رو که تو زندون یاد گرفتم بهت بگم. نباید همش به این فکر کنی که کی قراره آزاد بشی؛ وگرنه دیوونه می‌شی. باید هر روز، فقط به همون روز فکر کنی و فرداش هم به همون روز، یا مثلاً به بازی روز شنبه. این کاریه که باید بکنی. زندونیای قدیمی، همه همین کارو می‌کنن. زندونیای جوونِ تازه‌وارد، مدام دارن سرشونو می‌کوبن به در سلول. همش به این فکر می‌کنن که دورهٔ حبسشون چه‌قدر قراره طول بکشه. چرا تو هم همین کارو نمی‌کنی؟ هر روز فقط به همون روز فکر کن.
Kourosh Moradian
«چون سحرخیزی پیشه کنی، هم‌چون پرنده در اوج پیشه کن و بلندپرواز، نه چونان کرم خزنده در ذلت.»
لیلا
«آره، تو بهتره حرف بزنی. گاهی‌وقتا یه آدم غمگین می‌تونه غمو از توی دهنش بریزه بیرون. گاهی‌وقتا کسی که قصد کشتن کسی رو داره، می‌تونه میل به قتلو از دهنش بریزه بیرون و دیگه دستشو به خون آلوده نکنه. کار درستی کردی. تا وقتی می‌تونی خودتو آروم کنی، قصد جون کسی رو نکن
محسن
«آدم به محل زندگیش عادت می‌کنه، دل‌کندن ازش سخت می‌شه. آدم به یه طرز فکرم عادت می‌کنه، ول‌کردن اونم سخته
محسن
«زنا بهتر از مردا خودشونو تغییر می‌دن. زن تموم زندگیش تو دستشه. مرد تمام زندگیش تو سرشه.
نسیم رحیمی
«شکستن، از هر کسی برمی‌آد؛ ولی یه مرد نباید بشکنه.»
نسیم رحیمی

حجم

۶۰۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

حجم

۶۰۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۷۰۴ صفحه

قیمت:
۷۹,۰۰۰
۳۹,۵۰۰
۵۰%
تومان