کتاب پدرکشی
معرفی کتاب پدرکشی
«پدرکشی» داستانی از اَملی نوتومب، نویسنده رمان معروف «بهداشت قاتل» است. او پس از انتشار «بهداشت قاتل» نویسندهای منحصربه فرد دانسته شد و در فروش کتابهایش و کسب جوایز ادبی موفقیت چشمگیری بهدست آورد. نوتومب در ۱۹۹۹ به خاطر رمان «بهت و لرزه» جایزهٔ بزرگ فرهنگستان فرانسه را دریافت کرد و سال ۲۰۰۸ جایزهٔ بزرگ ژیونو به مجموعهٔ آثارش اهدا شد. شرایط انسانی، نویسندگی و زندگی، محور اصلی رمانهای نوتومب هستند.
جو پسری کوچک است که با مادری بدنام زندگی میکند. او پدرش را ندیده و نمیشناسد و با مادرش رابطه خوبی ندارد اما برای خودش یک سرگرمی جالب دارد؛ شعبدهبازی و تردستی. مادر با مردهای زیادی رابطه دارد اما یک روز در شش سالگی جو، مردی همنام او به خانهشان میآید که ماندگار میشود. همچنان که جو بزرگتر میشود، روابط میان او و مرد رو به تیرگی میگذارد و یک روز در حالی که جو تازه پا به دوران نوجوانی گذاشته، مادرش از او میخواهد که خانه را ترک کند. این مسئله زندگی جو را که حالا روزبه روز در تردستی مهارت پیدا میکند تحت تاثیر قرار میدهد. او شبها در کافهها و بارها و هتلها نمایش اجرا میکند تا این که با شعبدهبازی ماهر به نام نورمان آشنا و همخانه میشود که با دوست دختر بیست و پنج سالهاش، کریستینا زندگی میکند. این آشنایی نقطه عطف زندگی جو نوجوان است که پای او را به عشقی ممنوع نیز میکشاند:
«احساسی را که جو مدتها در خود حفظ کرده و خیلی وقت بود که به نفرت بدل شده بود کریستینا به شادی بدل کرد. او یأس و محرومیت جمعشده در عضلاتِ آن پسر دلباخته را کشف کرد و از آن سربْ طلا ساخت.
جو احساس میکرد همان آتشی است که کریستینا با آن میرقصد. آن زن جو را بهقدری زیبا و خوب میرقصاند که گهگاه پسر میتوانست درک کند زن بودن چه خوشبختیِ بزرگی است. از کریستینا پرسید «تو کی هستی؟»
«من بیشمارم.»
کریستینا هیچ حدومرزی نداشت. جو نیز از تمامی مرزهای درونش عبور کرد»
امیلی نوتومب در این رمان تاثیرگذار شما را به کاوش رازی نهفته در زندگی جو وامیدارد.
حجم
۱۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۱۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
نظرات کاربران
اصلا فکر نمیکردم با داستانی ساده ولی در عین حال جذاب و تاحدی عمیق مواجه بشم. کتاب رو تصادفی انتخاب کردم و در کمتر از دو ساعت خوندم. در ابتدا بنظر میاد یک داستان کلیشه ای درباره عشق پسری کم
کتاب ۲۱۵ کتابخانه همگانی، داستان در مورد پسری است که استعداد زیادی در شعبده بازی دارد. او پدر ندارد و مادرش هم تمایلی برای زندگی با پسرش ندارد. به همین دلیل در سن نوجوانی از خانه میرود و به شاگردی یکی
جذاب، دلچسب و سر راست برای من به عنوان یک روانشناس. برای لذت بردن از پیچ اصلی داستان باید قبلاً مطالعاتی درباره عقده ادیپ و رفتار پدر و پسر داشته باشید تا لذتش براتون دو چندان و شاید صد چندان بشه
"ثبات خلاف طبیعت است؛ خلاف زندگی است!!تنها مردگان اند که به طور قطع با ثبات هستند... " فکر می کنم علت پایان بندی داستان همین چند جمله ی ابتدایی کتاب باشه که به نقل از آلدوس هاکسلی اومده، املی نوتومب به
ترجمه عالی متن قشنگ و ارام و من را به حال و هوای کودکانه برد. شک نکنید الان بخونید و بدونید دو ساعته تمومه منتظر یک اخر بدون تردید و حدس باشید و تا دو ساعت بعدش میگین چرا
۲۱. باوجود سانسورها و حذفیاتی که دست مترجم رو میبنده، مترجم به خوبی از پس ترجمه براومده. داستان درمورد عشق، بخشیدن و فراموش کردنه. و عشق مردی به پسری که مال خودش نیست رو به خوبی به تصویر کشیده؛ دیالوگهای بسیار جالبی بین
ترجمه کتاب خیلی روان وعالیه، ولی داستانش جالب نبود برای من...
با توجه به حجم کمِ کتاب، روایت روند خیلی سریعی داشت که به جذابیتش کمک میکرد. در کل کتاب جذابی بود.
نویسنده قلم خوبی داره و بدون اضافه گویی و حاشیه رفتن ، ساده و سرراست ماجرا را تعریف می کنه، ترجمه هم خوب بود اما خود داستان برای من جذابیتی نداشت.
کتاب جذابی برای من بود و دوستش داشتم ،با اینکه اخرش تقریبا باز بود و نفهمیدم چطور تموم شد ولی جذااب بود