بریدههایی از کتاب پدرکشی
۳٫۷
(۶۳)
کسی که عاشق است حتی لحظهای به معنای کائنات شک نمیکند.
parva
هدفِ غاییِ رقص نمایشِ جسم است. همهٔ ما سالها با این سوءبرداشت زیستهایم که هر شخصی صاحبِ یک بدن است. اکثرِ ما این بدن را تصرف نکردهایم یا آنقدر بد آن را به کار گرفتهایم که بیشتر شبیه است به تمسخر و اتلافِ جسم. مثل آن کاخهایی که در ایتالیا با معماری شگفتانگیزِ روم باستان به جای تبدیل شدن به اماکنی برای لذت و خوشگذرانی، پُر شدهاند از دفاترِ شرکتهای بینالمللی معروف. هیچکس مانند رقصنده ساکنِ تمامیتِ جسم خود نیست.
pejmannavi
انسانهای خردمند معتقدند که همهچیز بیمعناست، اما آدمهای عاشق دانایی و معرفتی بسیار ژرفتر از خردمندان دارند. کسی که عاشق است حتی لحظهای به معنای کائنات شک نمیکند.
Reza.golshan
نمیتوانست منکر آن شود که آن زن جوان با چند کلمه حرف و جزئیات اندکی که از کردار و رفتارش نشان داده بود، احساس آرامشی به او بخشیده بود که کاساندرا طی چهارده سال همزیستی در یک خانه نتوانسته بود به او القا کند.
El Santo
من هنوز هم کریستینا رو میخوام! تصمیم داری دیدن من رو براش قدغن کنی؟»
«من چیزی رو برای اون قدغن نمیکنم؛ چون من مالک اون نیستم.
هانی
زیباییاش هم آزاردهنده و پُرزرقوبرق نبود. همین پُرزرقوبرق نبودنِ زیباییاش بود که موجب شد جو خیلی دیر زیبایی کریستینا را ببیند؛ اما وقتی متوجه شد که کریستینا چهقدر زیباست، بیشازپیش تحتتأثیر او قرار گرفت.
Sadegh Mehrabi
وقتی قرار باشد کسی بهتنهایی زندگی خودش را اداره کند، هزار دلار در ماه پول زیادی نیست. آن مبلغ فقط پولی بود که کاساندرا بابت وجدانش به عنوان یک مادر پرداخت میکرد، وجدانی که چندان قیمتی هم نداشت.
El Santo
انسانهای خردمند معتقدند که همهچیز بیمعناست، اما آدمهای عاشق دانایی و معرفتی بسیار ژرفتر از خردمندان دارند. کسی که عاشق است حتی لحظهای به معنای کائنات شک نمیکند.
El Santo
در آن لحظه میدید آن آزمونِ تا آن حد بامفهوم و ارزشمند در حقیقت چهقدر پوچ و خالی از هر معنایی بوده است. و این بیش از هر چیز دیگری او را میآزرد.
El Santo
«بههرحال شعبده کردن یعنی حقهبازی و تقلب.»
«باهات موافق نیستم. یک فرق مهم و اساسی بین شعبدهبازی و حقهبازی هست: در شعبده واقعیت به نفعِ مخاطب و با هدف خوشایند بودن برای بیننده و ایجاد نوعی تردیدِ رهاییبخش تغییر شکل میده. اما در تقلب واقعیت برای آسیب رسوندن
به طرف مقابل و به قصد دزدیدن پولش تغییر میکنه.»
«اگه موضوع فقط پوله که...»
«موضوع خیلی مهمتر از پوله. شعبدهباز مخاطبش رو دوست داره و براش ارزش قایله، اما یه متقلب در حقیقت از طرف مقابل دزدی میکنه و اون رو تحقیر میکنه.»
pejmannavi
انسانهای خردمند معتقدند که همهچیز بیمعناست، اما آدمهای عاشق دانایی و معرفتی بسیار ژرفتر از خردمندان دارند. کسی که عاشق است حتی لحظهای به معنای کائنات شک نمیکند.
Ali Samouti
انسانهای خردمند معتقدند که همهچیز بیمعناست، اما آدمهای عاشق دانایی و معرفتی بسیار ژرفتر از خردمندان دارند.
آ سید مهدی
انسانهای خردمند معتقدند که همهچیز بیمعناست، اما آدمهای عاشق دانایی و معرفتی بسیار ژرفتر از خردمندان دارند. کسی که عاشق است حتی لحظهای به معنای کائنات شک نمیکند.
pejmannavi
«بههرحال شعبده کردن یعنی حقهبازی و تقلب.»
«باهات موافق نیستم. یک فرق مهم و اساسی بین شعبدهبازی و حقهبازی هست: در شعبده واقعیت به نفعِ مخاطب و با هدف خوشایند بودن برای بیننده و ایجاد نوعی تردیدِ رهاییبخش تغییر شکل میده. اما در تقلب واقعیت برای آسیب رسوندن
به طرف مقابل و به قصد دزدیدن پولش تغییر میکنه.»
Fahime9716
«ثباتْ خلافِ طبیعت است؛ خلافِ زندگی است. تنها مُردگاناند که به طور قطع باثبات هستند.»
آلدوس هاکسلی
Ali Samouti
آیا آموختن روشهایی برای تبدیل شدن به یک عاشقِ خوب و شایسته خود نشانهای برای اثباتِ عشق نیست؟ چه زیبایی و جذابیتی نهفته است در هدیه کردنِ اشتیاقهای ابلهانهٔ یک عاشق ناشی و مبتدی به معشوقِ برگزیدهاش؟
Ali Samouti
«هدف شعبده کردن اینه که دیگری رو وادار کنی به واقعیت شک کنه.»
parva
«هدف شعبده کردن اینه که دیگری رو وادار کنی به واقعیت شک کنه.»
شراره
«بهت قول میدم که دیگه این کار رو تکرار نکنم.»
«تو دروغگویی و حرفت رو باور نمیکنم.»
«به هر چیزی که برام مقدسه قسم میخورم که بار آخر بود.»
«چه چیزی برات مقدسه؟»
«تو!»
مری و راه های نرفته اش
«کار دیگهای نمیتونم انجام بدم. بچههایی که پدرشون رو نمیشناسن از این موضوع رنج میبرن. اما رنجی بزرگتر از اون در دنیا هست: رنج پدری که فرزندش نمیشناسدش.»
سپس به من پشت کرد. دیگر نمیخواست حرف بزند.
در مورد بعضی از فرزندان گاهی گفته میشود که رفتار و خلقوخویشان را از والدینشان به ارث بردهاند. اما گاهی این روند برعکس میشود. ممکن است یک پدر بهتدریج به پسرش شبیه شود: نورمان دیوانه شده بود.
و من مبهوتِ صبر ترسناکِ آن مرد بودم.
maha
بچههایی که پدرشون رو نمیشناسن از این موضوع رنج میبرن. اما رنجی بزرگتر از اون در دنیا هست: رنج پدری که فرزندش نمیشناسدش.
pejmannavi
از جو پرسید «واسه چی میخوای شعبدهباز بشی؟»
سکوت. جو مبهوت و ساکت نگاهش کرد.
«واسه اینکه به همه نشون بدی از همه بهتری؟»
و ادامه داد «واسه اینکه ستاره بشی؟»
سکوتی معنادار. نورمان گفت «اصلاً هدفِ شعبده کردن چیه؟»
بعد از کمی سکوت خودش به سؤالش پاسخ داد.
«هدف شعبده کردن اینه که دیگری رو وادار کنی به واقعیت شک کنه.»
Mostafa F
این یک قاعدهٔ عمومی است: بین دو هنرمند با استعداد و نبوغِ یکسان، هنرمندِ زن در قیاس با هنرمند مردِ همتراز با او، همیشه اطمینان و شوقِ بیشتر و کاملتری در مخاطب ایجاد میکند. این قانون پایه و اساسِ تحریفاتی را که طی هزارهها زنستیزی به آنها خو گرفتهایم، متزلزل میکند؛ اما بههرحال نمیشود با این قاعده و اصل اولیه مخالفت کرد.
Bahareh Sh
هنر رقصندههای آتش هرگز در خدمت ایجادِ لذت مبتذلِ انجام کاری بینهایت دشوار نیست. در پیوند دادن این دو الاهه ــ رقص و آتش ــ منطقی عمیق نهفته است؛ احساسی که تماشای یک رقصندهٔ بزرگ آتش در انسان ایجاد میکند شبیه است به احساس تماشای کُندهای در حال سوختن: آتش میرقصد و رقصنده میسوزد. این درست همان حرکت و همان جنبوجوش است، آشفته و درعینحال هماهنگ. نبردِ بیفاتحِ دیونیزوس و آپولون، توالیِ خطر و مهارت، دیوانگی و خِرد، میل و کمال.
Ali Samouti
اکثرِ ما این بدن را تصرف نکردهایم یا آنقدر بد آن را به کار گرفتهایم که بیشتر شبیه است به تمسخر و اتلافِ جسم. مثل آن کاخهایی که در ایتالیا با معماری شگفتانگیزِ روم باستان به جای تبدیل شدن به اماکنی برای لذت و خوشگذرانی، پُر شدهاند از دفاترِ شرکتهای بینالمللی معروف. هیچکس مانند رقصنده ساکنِ تمامیتِ جسم خود نیست.
Ali Samouti
«بههرحال شعبده کردن یعنی حقهبازی و تقلب.»
«باهات موافق نیستم. یک فرق مهم و اساسی بین شعبدهبازی و حقهبازی هست: در شعبده واقعیت به نفعِ مخاطب و با هدف خوشایند بودن برای بیننده و ایجاد نوعی تردیدِ رهاییبخش تغییر شکل میده. اما در تقلب واقعیت برای آسیب رسوندن
به طرف مقابل و به قصد دزدیدن پولش تغییر میکنه.»
شراره
ویژگی اصلی شهر رینو که سبب شهرت جهانی آن شده مسئلهٔ طلاق است؛ موضوعی که موجب میشود تعداد گلفروشهای این شهر بسیار کم باشد: بههرحال تعداد کسانی که به آن مرتبه از مدنیت رسیده باشند که به همسر سابق خود گل هدیه بدهند چندان زیاد نیست.
مروارید ابراهیمیان
«ثباتْ خلافِ طبیعت است؛ خلافِ زندگی است. تنها مُردگاناند که به طور قطع باثبات هستند.»
آلدوس هاکسلی
من
هدفِ غاییِ رقص نمایشِ جسم است. همهٔ ما سالها با این سوءبرداشت زیستهایم که هر شخصی صاحبِ یک بدن است. اکثرِ ما این بدن را تصرف نکردهایم یا آنقدر بد آن را به کار گرفتهایم که بیشتر شبیه است به تمسخر و اتلافِ جسم. مثل آن کاخهایی که در ایتالیا با معماری شگفتانگیزِ روم باستان به جای تبدیل شدن به اماکنی برای لذت و خوشگذرانی، پُر شدهاند از دفاترِ شرکتهای بینالمللی معروف. هیچکس مانند رقصنده ساکنِ تمامیتِ جسم خود نیست.
من
«هدف شعبده کردن اینه که دیگری رو وادار کنی به واقعیت شک کنه.»
جو سرش را تکان داد.
نورمان در ادامه گفت «پس شعبده برای دیگریه، نه برای تو.»
آ سید مهدی
حجم
۱۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
حجم
۱۰۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۵ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان