کتاب به کسی مربوط نیست
معرفی کتاب به کسی مربوط نیست
کتاب به کسی مربوط نیست مجموعه داستانی از جومپا لاهیری نویسندهٔ توانای اهل هندوستان است. این کتاب با ترجمهٔ گلی امامی در نشر چشمه چاپ شده است. آنچه جومپا لاهیری را از دیگران متمایز میکند، سبک نوشتاری ساده و سرشار از جزئیاتی است که در فرایند بیان دقیق زندگی شخصیتهایش، قلب را به درد میآورد.
درباره کتاب به کسی مربوط نیست
داستانهای این کتاب روایتهایی از زندگی خانوادههای مهاجر هندی است اما پیامش این نیست که مشکلات زندگی مردمان سرزمینش را در کشوری بیگانه بنمایاند؛ لاهیری در این کتاب میخواهد بگوید زندگی واژهای با معنایی یکسان در فرهنگهای گوناگون است و هر چقدر هم سالهای میان تولد و مرگ انسانها در سرزمینهای مختلف، باهم فرق داشته باشد، باز درونمایه آنها یکی است. برای نمونه در داستان نخست این کتاب درباره رابطه یک پدرو دختر میخوانید، پدر روما پس از مرگ هسرش، خودش را بازنشسته کرده و مدام در سفر است. اما او حالا برای مدتی قرار است به خانه روما و همسرش آدام در سیاتل بیاید. روما باردار است و شوهرش آدام قرار است به ماموریتی کاری برود. او از این که پدر زنش به خانه آنها میآید تا کمک روما باشد خوشحال است؛ اما روما اینطور فکر نمیکند. او با پدرش رابطهای آمیخته با رودربایستی دارد و حضورش را مسئولیتی مضاعف میداند.
کتاب به کسی مربوط نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به آثار جومپا لاهیری و ادبیات هندوستان پیشنهاد میشود.
درباره جومپا لاهیری
جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) با نام اصلی نیلانجانا سودشنا ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۷ در لندن از پدر و مادری هندی متولد شد. او نویسنده برنده جایزه ادبی پولتیزر در سال ۲۰۰۰ است و یکی از کتابهای او نیز، بعدا به فیلم تبدیل شدهاند.
خانواده او، زمانی که دخترشان سه ساله بود، به آمریکا مهاجرت کردند. پدرش کتابدار دانشگاه بود و مادرش هم علاقه بسیاری به این داشت که بچههایش با فرهنگ بنگالی آشنا شوند. این است که زندگی او در دوران کودکی با سفرهایی به هند پر شده است. این خصیصه در داستانهایش نیز بازتاب پیدا کرده است. جومپا لاهیری در کالج برنارد، مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت و در دانشگاه بوستون در رشتههای زبان انگلیسی، ادبیات خلاق و ادبیات تطبیقی فوق لیسانس گرفت. بعد هم در رشته مطالعات رنسانس مدرک دکترا گرفت. او در سال ۲۰۰۱ با آلبرتو ووروولیاس-بوش روزنامهنگار ازدواج کرد. آنها دو فرزند به نامهای اکتاویو و نور دارند و در بروکلین زندگی میکنند.
باراک اوباما، در دوران ریاست جمهوریاش در آمریکا، جومپا لاهیری و پنج نفر دیگر را به عضویت كميته هنری و علوم انسانی درآورد و کار و فعالیت در زمینههای فرهنگی و اجتماعی را بر عهده آنان سپرد.
از میان کتابهای جومپا لاهیری میتوان به مجموعه داستان مترجم دردها اشاره کرد که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد و سال بعد، جایزه ادبی پولیتزر را از آن خودش کرد. جایزه پولیتزر که به نام بنیانگذار آن جوزف پولیتزر، روزنامهنگار مجاریتبار آمریکایی، در سده نوزدهم نامگذاری شده است، معتبرترین جایزه روزنامهنگاری در آمریکا است. این جایزه از سال ۱۹۱۷ در ماه آوریل و با نظارت دانشگاه کلمبیا به روزنامهنگاران، نویسندگان، شاعران و موسیقیدانان داده میشود.
خاک غریب (مجموعه داستان)، همنام (رمان) و گودی (رمان) هم از جمله کتابهای پرفروش هستند. همنام در سال ۲۰۰۳ منتشر شد و چند سال بعد در ساخت فیلمی به همین نام مورد اقتباس قرار گرفت. کتاب به عبارت دیگر نیز مجموعهای از نوشتهها و یادداشتهای لاهیری درباره یادگرفتن زبان جدید است. او که تصمیم گرفته بود زبان ایتالیایی بخواند، در این کتاب از تجربه غرق شدن در یک زبان و فرهنگ و دنیای جدید و لذت آموختن آن نوشته است.
عموم موضوعاتی که لاهیری در داستانهایش به آنها میپردازد مهاجرت است. خانوادههایی که از هند به لندن و آمریکا مهاجرت کردهاند و این مهاجرت، تفاوت فرهنگی، دغدغههای والدین، مسائلی که با آن روبهرو میشوند، اهمیت فرهنگ کشور مبدا و تاثیر آن در زندگی فرزندانشان و ... در کتابها و آثار او بازتابی گسترده دارند.
بخشی از کتاب به کسی مربوط نیست
این روزها سفر کردن بهتنهایی، آن هم فقط با یک چمدان، چه اندازه رهاییبخش بود. هرگز به شمال غربی اقیانوس آرام نرفته بود، هرگز وسعت نفسگیر وطن منتخبش را تحسین نکرده بود. قبلاً فقط یکبار طول امریکا را پیموده بود، زمانی که همسرش بلیت سفرشان به کلکته را با خطوط هواپیمایی تایلند از طریق لوسآنجلس خریده بود، به عوض مسیر عادی از شرق که معمولاً میرفتند. هنوز به یاد میآورد، گویی آن سفر پایانی نداشت، چهار صندلی، در قسمت دخانیات مجاز و در انتهای هواپیما. در توقفشان در بانکوک، هیچیک حال و حوصلهٔ بازدید از مکانهای دیدنی را نداشتند و در عوض فقط در هتلی که توسط هواپیمایی برایشان گرفته شده بود، خوابیدند. همسرش که مشتاق دیدن بازار شناور بانکوک بود، حتی زمان شام هم خوابیده بود، و به یاد وعده غذای گرانقیمت هتل افتاد بههمراه فرزندانش رومی و روما، در آفتابخانهای رو به باغ، و تندترین غذایی که در تمام عمرش مزه کرده بود در حالیکه پشهها بیمحابا دور سر و صورت بچههایش میپلکیدند. اینکه چگونه سفر میکردند مهم نبود، سفرهایشان به هند همیشه حماسهای محسوب میشد، و هنوز هیجانی که به او دست میداد را به یاد میآورد، که آنهمه اسباب و بساط را باید میبستند و به فرودگاه میبردند، مدارک سفر را مرتب میکردند و اینکه باید خانوادهاش را به سلامت هزاران کیلومتر آنطرفتر میرساند. همسرش به عشق آن سفرها زندگی میکرد و تا زمانی که پدر و مادرش نمرده بودند بخشی از او هم برای آنها زندگی میکرد. این بود که بهرغم تمام هزینهٔ سنگین، تمام شرمندگی و خلأیی که در هر بازگشت به کلکته حس میکرد، و بهرغم اینکه هر چه بچههایش بزرگتر میشدند تمایل کمتری به این سفرها نشان میدادند، باز هم به این سفرها میرفتند.
حجم
۳۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۳۴۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
نظرات کاربران
واقعا قشنگ بود. اولین کتاب هندی بود که خوندم. درباره هندی هایی که مهاجرت کردن به امریکا
اگر زمین ناآشنا از همین نویسنده رو خونذین، دیگه این رو نخرین. این دقیقا همون کتابه با به ترجمه ضعیفتر
این دومین کتابی بود که از جومپا لاهیری خوندم و عاشق سبک نوشتنش شدم. ساده و روون و جذاب، اولش فک کردم نویسنده آقاست ولی با توصیف دقیق احساسات افراد فهمیدم خانومه😏 موضوع داستان ها بیشتر راجع به سستی روابط
داستان های روان و جذاب که ترجمه عالی ا نها را گیرا تر کرده
من به شخصه عاشق داستانهای جومپا لاهیری هستم. سادگی، انسانگرایی، توجه به جزئیات رفتاری شخصیتها، آدمهای اشنا که همیشه دور و بر خودمون میبینیم، حسهایی که همیشه در خودمون پیدا میکنیم، ولی جرات به زبدن آوردنشو نداریم، اینها همه در
حس و حال جالب و دوست داشتنی داره کتاب..
قشنگ بود❤
کتاب خیلی خوب و گیرایی بود.
ترجمه اصلاً خوب نبود و خیلی موارد ترجمه کلمه به کلمه کاملاً مشهود بود. با وجود اینکه داستانها خیلی جذاب بودند اما بخاطر ترجمه، نتونستم تا انتهای کتاب، خوندن رو ادامه بدم.
ترجمه واقعا افتضاح بود و علیرغم علاقهم به قلم جومپا لاهیری، بخاطر ترجمه بسیار بد این کتاب اصلا نتونستم تا انتها ادامه بدم خوندنش رو.