کتاب آمیخته به بوی ادویهها
معرفی کتاب آمیخته به بوی ادویهها
کتاب آمیخته به بوی ادویهها نوشته مریم منوچهری است که توسط نشر ثالث منتشر شده است. این کتاب مجموعهای داستان روایت آدمهای مختلفی است که هرکدام به نوعی درگیر مسائل زندگی هستند.
درباره کتاب آمیخته به بوی ادویهها
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام ارتباطی با جنوب کشور پیدا میکنند. در بخشی از کتاب داستان با لهجه جنوبی روایت میشود که به شیرینی داستان و ساخت فضای آن منطقه در ذهن مخاطب کمک کرده است. در کتاب آمیخته به بوی ادویهها پرداختن به جزئیات یکی از ویژگیهای بارز است که باعث میشود خواننده از ابتدا تا انتها داستانها را دنبال کند و با شخصیتها و دغدغهها و رنجها و شادیها و خندههایش همراه شود. کتاب زبانی روان و خوشخوان دارد و در هر داستان سبکی جدید را پیش میگیرد.
خواندن کتاب آمیخته به بوی ادویهها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی فارسی پیشنهاد میکنیم مخصوصا کسانی که ادبیات جنوب را دوست دارند.
بخشهایی از کتاب آمیخته به بوی ادویهها
نیمخیز شد روی مبل و پرسید: «تو از همهٔ کاراش خبر داشتی؟» گفتم: «شاید پاش لغزیده و افتاده.» گفت: «خدا کنه. ولی پلیس گفت خودکشی بوده.» بعد با لکنت و کمرویی ادامه داد: «با کسی ارتباط نداشت؟» نگاهش کردم و از زیر دلم شروع کردم لرزیدن. از خودم تعجب میکردم. نمیتوانستم تصمیم بگیرم برای چه چیزی خودش را کشته باشد، بهتر است. زن دیگری؟ اگر زن دیگری هم توی این شهر باشد که عزادار عبد نشسته باشد گوشهای، من باید چه حالی داشته باشم؟
من عاشق عبد بودم. سی ساله بودم که عاشقش شدم. پنج سال پیش. سربالایی گیشا را آرامآرام میرفتم بالا و برف میبارید. آخرهای پاییز بود که عاشقش شدم. خانهام توی یکی از کوچههای فرعی گیشا بود. صبح زود میخواستم بروم سر کار که چشممان افتاد به هم.
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
نظرات کاربران
آمیخته به بوی ادویه ها کتابی با داستان های کوتاه، پر از بوی ماهی، ادویه، شرجی و گرمای جنوب. با هر داستانش قلبم فشرده شد و اشک ریختم برای دل تنگی های شخصیت هاش. احساس می کردم اتفاقاتی که برای اون ها
مریم منوچهری قصهگوی خوبی است و الحق هم داستانهایش استخواندار است. کوتاه و شسته رفته حرفش را میزند و تمام. به عنوان آدمی از شمال غربیترین نقطه ایران زمین، هیچ وقت شانس آن را نداشتهام که به جنوب کشورم سفر
کتاب ۲۹۰ از کتابخانه همگانی، مجموعه ۸ داستان کوتاه خوب و خواندنی که البته مطالعه آن برای هموطنان جنوبی لذت بیشتری دارد. در قسمت مشخصات طاقچه ، نوشته شده (( رمان )) که درست نیست.
کتاب مجموعه داستانی است که اکثر روایت های آن در جنوب می گذرد و یا به نحوی با جنوب ایران ارتباط دارد. سادگی و پاکی اهل جنوب را میتوان در آن دید. برای من جذاب و گیرا بود و خیلی
اگه جنوبی هستید یا علاقه مند جنوب و جنوبیها حتما بخونیدش.
قصه های مختلف از آدمهای مختلف که وجهه اشتراکشون سرزمینشون هست. داستان پردازی خوب شخصیت پردازی خوب روایت خیلی خیلی خوب... با خوندن این داستانها دلم خواست به جنوب سفر کنم 😍😍😍😍
یکی از بهترین کتابهایی بود که از نویسنده های جوان ایرانی این روزها خوندم، توصیه میکنم حتما ساعتی غرق در جادو قلم نویسنده بشین و از حزن جنوبی و زیبای کتاب لذت ببرین
دو سه تا داستان ابتدایی خیلی به دل نمی نشت . اما بقیه ی داستان ها مثل لنج ابو فواد لذت بخش بودند . خواندنش به آدم این حس را القا می کند که باید در اسرع وقت با یک
چقدر این کتاب بی نظیر و درست و حسابی نوشته شده و چقدر تعابیر زیبا و وصف های بی نظیر و درجه یکی از تک تک جزئیات مثل عشق ، زندگی ، غم ، شادی ،اندوه و ....داره ..خانم منوچهری
چقدر لطیفه داستانها 🥺 اشک توی چشم آدم جمع میشه.. بخصوص داستان دوم “ آمیخته با بوی ادوبهها 🥺 چقدر عشق لطیفی درجریان بود، حتی با وجود ماجده.. داستان آمیخته با بوی ادویهها رو خواستید بخونید، متوجه باشید یه قسمتایی نامه