دانلود و خرید کتاب عامه‌پسند چارلز بوکوفسکی ترجمه سروش تائب‌چوبری
تصویر جلد کتاب عامه‌پسند

کتاب عامه‌پسند

معرفی کتاب عامه‌پسند

«عامه‌پسند» آخرین رمان بوکوفسکی است. او بعد از اتمام نگارش این کتاب، در نهم مارس ۱۹۴۴ در سن هفتادوسه سالگی درگذشت. این کتاب را می‌توان بهترین اثر بوکوفسکی دانست که در آن با بهره‌گیری از طنزی تلخ سعی نموده تا پوچی انسان امروزی را هرچه بیشتر نمایان کند. داستان درباره یک کاراگاه پیر به نام «نیکی بلان» است که برخلاف انتظار چندان زیرک و باهوش نیست. او چندین مشتری دارد که باید به کار همه آنها رسیدگی کند چرا که مهلت اجاره دفترش تمام شده است و به پول احتیاج دارد. نخستین مشتری او، زنی زیبا و افسونگر به نام «بانوی مرگ» است که مورد عجیبی است. او به دنبال شخصی به نام «سلین» می‌گردد؛ نویسنده‌ای فرانسوی که چند سال پیش مرده است... بوکوفسکی در زندگی و در نوشته‌هایش زشت است، بددهن است، عاشق نوشیدن است، کارهای بیهوده زیادی انجام می‌دهد و خیلی کارهای بی‌خود دیگر؛ اما با همه این‌ها، بوکفسکی خود واقعی اش را نشان می‌دهد. نگران قضاوت‌های دیگران نیست و تحت هیچ شرایطی به دنبال ظاهرسازی نیست. همین آشکار بودن حقیقی است که او را تا این اندازه جذاب می‌کند. سرگردانی و بی‌هدفی در نقش اصلی داستان «کاراگاه بلان» کاملا مشهود است و شاید انتخاب شخصیت کاراگاه به این دلیل باشد که وی دقیقا در وسط مخمصه و کنش‌های انسانی قرارگیرد تا این دشواری زندگی ناشی از اتفاقاتی که انسان‌ها برای یکدیگر رقم می زنند بیش از پیش لمس شود: «مردم دائماً انتظار می‌کشند. آنها برای زندگی کردن و مُردن منتظر می‌ماندند. در صف برای خریدِ دستمال‌توالت منتظر می‌ماندند. در صف پول، و اگر پولی نداشتند، در صف‌های طولانی‌تری منتظر می‌ماندند. صبر برای خواب و صبر برای بیدارشدن. انتظار برای ازدواج، انتظار می‌کشند تا باران بیاید و بعد منتظر می‌مانند تا باران بند بیاید، منتظر غذا می‌مانند تا آماده شود، پس از خوردن منتظرند تا سیر شوند و بعد انتظار می‌کشند تا دوباره گرسنه شوند. توی اتاقِ روان‌پزشک کنارِ باقیِ دیوانه‌ها منتظر می‌مانی و نمی‌دانی که تو هم جزوِ این روانی‌ها هستی یا نه؟»
معرفی نویسنده
عکس چارلز بوکوفسکی
چارلز بوکوفسکی
آمریکایی | تولد ۱۹۲۰ - درگذشت ۱۹۹۴

هاینریش چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان‌نویس آمریکایی متولد آلمان بود. از او اغلب به عنوان نویسنده تأثیرگذارِ معاصر نام برده می‌شود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفته است. هنری چارلز بوکوفسکی دو سال بعد از پایان جنگ جهانی اول در آلمان متولد شد؛ در سال ۱۹۲۰، از مادری آلمانی و پدری آمریکایی و سرباز. پدر و مادر او، هنری صدایش می‌کردند.

je suis jay
۱۳۹۹/۰۹/۱۴

ببینید دوستان کتاب های بوکوفسکی کلا غیرقابل ترجمه ان، چون تمام لذت و تاثیر نوشته هاش در بیان تند و کلمات عامیانه اش هستند. من فوق العاده این کتاب و کلا نوشته های بوکوفسکی رو دوس دارم. البته چون به زبان

- بیشتر
moony
۱۳۹۸/۱۰/۱۹

اولین مواجهه‌ی من با بوکوفسکی با این کتاب بود. هنوز هم دوستش دارم و خیلی ازش یاد گرفتم. بوکوفسکی همیشه به من یادآوری می‌کنه که باید سرراست بنویسم. کلمه‌ها ر در واقعی‌ترین‌ جاهاشون انتخاب کنم و سعی کنم حرفم ر

- بیشتر
Ali
۱۳۹۷/۰۸/۰۹

عامه پسند بوکفسکی لحن خاص خودش رو داشت که نویسنده در استفاده ازش زیاده روی کرده و در اخر حوصله بر و حتی اون جذابیت اولیه کتاب رو از بین میبرد.. خود داستان هم تا حدی قابل پیش بینی و

- بیشتر
عرفان
۱۳۹۷/۱۱/۱۴

داستان جالبی داشت. یه قسمت از کتاب که آدم فضایی ها میخوان واسه زندگی بیان تو زمین ولی بخاطر بد بودن آدما پشیمون میشن جالب بود. ترجمه پیمان خاکسارو خوندم که خوب بود. من همش فکر میکردم تو فضای بازی gta

- بیشتر
Kiarash768
۱۳۹۷/۱۲/۰۴

ممکنه در آخر کمی سردرگم بشید ولی این کتاب بهترین نمونه ای است که درباره آشفتگی این نسل از بشر نوشته. دمت گرم چارلز

pouya.m
۱۴۰۰/۰۴/۲۹

دوستان ترجمه کتاب بسیار ضعیفه یعنی انگار ی کودک ترجمه کرده کتابو پر از اشکال ،از همون اولش که مقدمه کتاب باشه ترجمه شده تقدیم به انسان ها ،در صورتی که اگر کمی دقت و سواد بود کتاب تقدیم شده

- بیشتر
سبحان بابائی | Sobhan Babaei
۱۳۹۸/۱۱/۲۵

چارلز بوکوفسکی ♡

Hamid_R_khani
۱۴۰۱/۰۸/۰۲

درکل کتاب خوبی بود داستان پردازیش دقیقا مطابق تصوراتم از نویسنده بود و همون لحن و سبک رو داشت میتونم بگم مترجم هم خوب ترجمه کرده بود و میشد یه سری موارد و سانسور شده اش رو حدس زد که

- بیشتر
ابراهیم
۱۳۹۹/۰۷/۰۱

من قبلا کتاب هزار پیشه رو از بوکوفسکی خونده بودم و برام خیلی جذاب بود و به همین دلیل سراغ این کتاب اومدم ولی به شدت نا امید کننده بود

حاج صادق
۱۴۰۱/۰۸/۰۳

طنز نیست اما طنز دارد. تلخ است اما گهگاه شدیدآ تو را میخنداند.سبک نگارش در عین سادگی و روانی است اما نویسنده چیزی کم نگذاشته. حتمآ بخوانید من که لذت

«جهنم چیزی است که خودت خلقش می‌کنی.»
re8za8
ترجیح دادم با خودِ مزخرفم تنها باشم؛ چون، بهتر از بودن با آدم‌های حقیری است که مدام سرِ هم کلاه می‌گذارند.
re8za8
من از آنهایی‌که فکرمی‌کنند خیلی می‌فهمند، حالم بهم می‌خوره.
پویا پانا
همیشه کسی پیدا می‌شود که روز آدم را خراب کند. البته، اگر قصد نداشته باشد کل زندگیت را خراب کند.
سپیده
دنیا جای واقعاً وحشتناکی بود. گاهی، دلم برای تمام آدم‌هایی که مجبور بودند در آن زندگی کنند می‌سوخت.
پویا پانا
همین که فکر می‌کنی همه‌چیز بی‌معناست، خودش یک جور معنابخشی به همه‌چیز است.
رئوف
تصمیم داشتم تا ظهر توی رختخواب بمانم. شاید نصفی از آدم‌ها تا آن موقع مرده باشند و نصفِ دیگر را هم هر طور بود تحمل می‌کردم
Ali Khalili
چشم‌هایم آبی و کفش‌هایم کهنه بودند و هیچ‌کس هم در این دنیا نبود که من را دوست داشته باشد. ولی، کلی کار برای انجام‌دادن داشتم.
پویا پانا
فقط می‌توانم بگویم میلیاردها زن روی این زمین زندگی می‌کنند. بعضی‌هایشان خوب‌اند، بعضی‌هایشان بیش از حد خوب‌اند، ولی گاه‌به‌گاه طبیعت تمامِ مهارتِ خود را به‌کار می‌بندد تا زنی خاص خلق کند، زنی باورنکردنی.
re8za8
چشم‌هایم آبی و کفش‌هایم کهنه بودند و هیچ‌کس هم در این دنیا نبود که من را دوست داشته باشد. ولی، کلی کار برای انجام‌دادن داشتم.
رئوف
واقعاً می‌خواستم جایی دراز بکشم و چند هفته‌ای فقط بخوابم. دیگر از این بازی خسته شده بودم. هیجان در زندگی لازم است، ولی یک‌کم.
پویا پانا
بیشتر اوقات، بهترین بخش زندگی وقت‌هایی هست که دست به سیاه و سفید نزده‌ای و نشسته‌ای و درباره‌ی زندگی فکر کرده‌ای. منظورم این است که فکر می‌کنم همه چیز بی‌معنی است. بعد به این باور می‌رسم که همه چیز خیلی هم بی‌معنا نیست. همین که فکر می‌کنی همه‌چیز بی‌معناست، خودش یک جور معنابخشی به همه‌چیز است. می‌دانی منظورم چی هست؟ بدبینیِ خوش‌بینانه.
پویا پانا
همیشه کسی پیدا می‌شود که روز آدم را خراب کند. البته، اگر قصد نداشته باشد کل زندگیت را خراب کند.
پویا پانا
انتظار کشیدن یکی از چیزهایی است که آدم را دیوانه می‌کند؟ مردم دائماً انتظار می‌کشند: آنها برای زندگی کردن و مُردن منتظر می‌ماندند. در صف برای خریدِ دستمال‌توالت منتظر می‌ماندند. در صف پول، و اگر پولی نداشتند، در صف‌های طولانی‌تری منتظر می‌ماندند. صبر برای خواب و صبر برای بیدارشدن. انتظار برای ازدواج، انتظار می‌کشند تا باران بیاید و بعد منتظر می‌مانند تا باران بند بیاید، منتظر غذا می‌مانند تا آماده شود، پس از خوردن منتظرند تا سیر شوند و بعد انتظار می‌کشند تا دوباره گرسنه شوند.
پویا پانا
ترجیح دادم با خودِ مزخرفم تنها باشم؛ چون، بهتر از بودن با آدم‌های حقیری است که مدام سرِ هم کلاه می‌گذارند. پتو را تا گردنم بالا کشیده و چشمانم را بستم.
پویا پانا
کی می‌خواهد صدودو سال عمر کند؟ جز یک احمق.
پویا پانا
تاریخ را فاتحان می‌نویسند؛ کسانی‌که دخترانِ زیبارو دوروبرشان را گرفته‌اند...
رئوف
البته، آدم‌های خوب زیادی بودند که در خیابان می‌خوابیدند. آنها آدم‌های احمقی نبودند، فقط مناسب نظامِ این دنیا نبودند. در این دنیا اگر می‌توانستی در رختخواب خودت بخوابی، شاهکار کرده بودی.
AHH
زندگی برای خطرکردن است.
re8za8
در هر صورت، دنیا جای واقعاً وحشتناکی بود. گاهی، دلم برای تمام آدم‌هایی که مجبور بودند در آن زندگی کنند می‌سوخت.
shima mousavi

حجم

۱۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان