
کتاب در باب حکمت زندگی
معرفی کتاب در باب حکمت زندگی
کتاب الکترونیکی «در باب حکمت زندگی» نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و با ترجمهٔ وحیدهالسادات ناصری قمصری، توسط نشر سفیر قلم منتشر شده است. این اثر در دستهٔ فلسفه و اخلاق قرار میگیرد و به بررسی هنر زیستن و راههای رسیدن به سعادت و خوشبختی میپردازد. شوپنهاور در این کتاب با نگاهی انتقادی و تحلیلی، مفاهیم بنیادین زندگی، خوشبختی، دارایی، شخصیت و جایگاه انسان را واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در باب حکمت زندگی
«در باب حکمت زندگی» اثری فلسفی و ناداستان است که به قلم آرتور شوپنهاور، فیلسوف نامآشنای آلمانی، نگاشته شده است. این کتاب ساختاری موضوعمحور دارد و به جای روایت داستان یا ماجرایی خطی، مجموعهای از تأملات و اندیشهها دربارهٔ معنای زندگی، خوشبختی و هنر زیستن را ارائه میدهد. شوپنهاور در این اثر، با تکیهبر تجربه و تحلیل فلسفی، به بررسی عواملی میپردازد که بر سعادت انسان تأثیرگذارند؛ از جمله شخصیت، دارایی، موقعیت اجتماعی و رابطه با دیگران. کتاب بهگونهای تنظیم شده که هر فصل به یکی از جنبههای مهم زندگی انسان اختصاص یافته است و خواننده را به تأمل دربارهٔ ارزشها و اولویتهای زندگی دعوت میکند. این اثر در قالبی تحلیلی و گاه انتقادی، به پرسشهای بنیادین دربارهٔ خوشبختی و رضایت از زندگی میپردازد و جایگاه انسان را در میان نیروهای درونی و بیرونی بررسی میکند.
خلاصه کتاب در باب حکمت زندگی
کتاب «در باب حکمت زندگی» با رویکردی فلسفی، به بررسی هنر زیستن و عوامل مؤثر بر سعادت انسان میپردازد. شوپنهاور در مقدمهٔ کتاب، مفهوم حکمت زندگی را بهعنوان نظریهای برای هدایت زندگی به سوی شادی و موفقیت معرفی میکند و تأکید دارد که این فلسفه، بیش از هر چیز به ما میآموزد چگونه زندگی را به شکلی معنادار و رضایتبخش سپری کنیم. در ادامه، نویسنده سه عامل اصلی را که بر خوشبختی انسان تأثیر میگذارند، مطرح میکند: آنچه انسان هست (شخصیت و ویژگیهای ذاتی)، آنچه انسان دارد (دارایی و ثروت)، و آنچه انسان از خود نشان میدهد (جایگاه و شهرت اجتماعی). شوپنهاور معتقد است که مهمترین عامل در سعادت انسان، شخصیت و فردیت اوست؛ زیرا این ویژگیها، برخلاف ثروت یا شهرت، همواره با فرد باقی میمانند و کمتر دستخوش تغییرات بیرونی میشوند. در بخشهای بعدی، کتاب به نقش سلامتی، خلقوخو، و تواناییهای ذهنی در ایجاد شادی و رضایت میپردازد و نشان میدهد که چگونه افراد با غنای درونی و ذهنی، حتی در شرایط دشوار نیز میتوانند احساس خوشبختی کنند. شوپنهاور همچنین به تفاوت میان لذتهای ذهنی و جسمی اشاره میکند و بر اهمیت پرورش استعدادها و حفظ سلامتی تأکید دارد. در فصلهای دیگر، نویسنده به موضوعاتی مانند تأثیر دارایی و ثروت بر خوشبختی، نقش شهرت و جایگاه اجتماعی، و همچنین پندها و اندرزهای عملی برای داشتن زندگی بهتر میپردازد. او با تحلیل نیازهای انسانی، مرز میان نیازهای واقعی و تجملات را مشخص میکند و هشدار میدهد که وابستگی بیش از حد به ثروت یا شهرت، به جای سعادت، اغلب به نارضایتی و بیحوصلگی میانجامد. در نهایت، شوپنهاور با نگاهی انتقادی به جامعه و ارزشهای رایج، خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای واقعی خوشبختی و هنر زیستن دعوت میکند و بر اهمیت خودشناسی و استقلال فردی در مسیر سعادت تأکید دارد.
چرا باید کتاب در باب حکمت زندگی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی فلسفی و تحلیلی، به دغدغههایی میپردازد که بسیاری از انسانها در طول زندگی با آنها روبهرو هستند: چگونه میتوان به خوشبختی دست یافت؟ چه عواملی در رضایت از زندگی نقش دارند؟ و چگونه باید با فرازونشیبهای زندگی مواجه شد؟ شوپنهاور با زبانی صریح و بیپرده، مفاهیم بنیادین زندگی را به چالش میکشد و خواننده را به بازنگری در ارزشها و اولویتهایش دعوت میکند. مطالعهٔ این اثر فرصتی است برای آشنایی با دیدگاههای یکی از مهمترین فیلسوفان غرب دربارهٔ هنر زیستن و یافتن راههایی برای معنا بخشیدن به زندگی روزمره.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «در باب حکمت زندگی» برای علاقهمندان به فلسفه، اخلاق، روانشناسی و کسانی که به دنبال درک عمیقتری از معنای زندگی و سعادت هستند، مناسب است. این کتاب بهویژه برای افرادی که دغدغهٔ خودشناسی، رضایت از زندگی و مواجهه با چالشهای روزمره را دارند، مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب در باب حکمت زندگی
«در صفحات این کتاب، من در مورد حکمت زندگی به معنای متداول این اصطلاح، یعنی همان نظریهٔ هنر که زندگی را به صورتی منظم شکل میدهد و کمک میکند تا در حد امکان لذتبخش و همراه با موفقیت سپری شود، صحبت خواهم کرد. هنری را که میتوان آن را فلسفهٔ سعادت نیز بنامیم، زیرا این فلسفه به ما میآموزد که چگونه زندگی خود را به سمت زندگی شاد و سعادتمند هدایت کنیم. شاید بتوان زندگی سعادتمند را اینگونه تعریف کرد که چنانچه به صورت کاملاً عینی، یا به عبارتی دقیقتر و با تأملی پخته به آن بنگریم – زیرا خوشبختی همیشه جز دغدغههای ذهنی میباشد – قطعاً بر نیستی ارجحیت دارد. میتوان از این گفته چنین برداشت کرد که ما به خاطر خود زندگی به آن وابسته هستیم، نه به دلیل اینکه از مرگ میترسیم. علاوهبر این باز میتوان نتیجه گرفت که دلمان میخواهد زندگی بیانتها باشد و پایان پیدا نکند. حال اینکه آیا زندگی انسان با این تصور از هستی مطابقت دارد یا احتمالاً میتواند مطابقت داشته باشد، سوالی است که روش فلسفی من به آن پاسخ منفی میدهد. با این حال، در فلسفهٔ سعادت، باید به این سوال پاسخ مثبت داد و من نشان دادم که این فرضیه از اساس بر پایهٔ اشتباهی اساسی بنا شده است. بر این اساس، برای اینکه بتوانم طرحی برای زندگی سعادتمند تنظیم کنم به ناچار مجبور بودم که دیدگاه ماوراءالطبیعی و اخلاقی که حاصل نظریههایم میباشد را نادیده بگیرم و هر آنچه در اینجا خواهم گفت تا حدی بر اساس مصالحه استوار خواهد بود. تا اینجای کار یعنی همانطور که من دیدگاه رایج هرروز را در نظر میگیرم و خطایی را که در انتهای آن قرار دارد، میپذیرم. بنابراین، ارزش این اظهارات مشروط میباشد، زیرا کلمهٔ فلسفهٔ سعادتمند، خود به تنهایی یک حسن تعبیر میباشد. علاوهبر این، من هیچ گونه ادعایی به جهت کامل بودن مطالب بیان شده ندارم. به این دلیل که این موضوع پایانناپذیر است و از طرفی دیگر برای کامل کردن مطالب مجبور بودم آنچه را که دیگران قبلاً گفتهاند را مجدداً بازگویی کنم.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه