کتاب ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند
۳٫۷
(۳۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند
این اثر بوکوفسکی با نام عجیبش «ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند» شاید به نظر یک رمان بیاید ولی اینطور نیست. این اثر یادداشتهای سه سال آخر زندگی بوکوفسکی است. او در ۳۳ یادداشت این کتاب درباره خودش، کارهایش، گذران روزهایش، اعتیادش به الکل و همه زشتیها و زیباییهای زندگیاش نوشتهاست. بوکوفسکی شبیه هیچ نویسنده دیگری نیست. او ادعای روشنفکری ندارد و ادای آن را هم درنمیآورد. او با داستانهایش میتواند انسان را بخنداند، بگریاند یا به فکر وادارد. این اثر علاوه بر ۳۳ یادداشت، عکسهایی هم از بوکوفسکی دارد:
هرکسی فکر میکند که فقط خودش راه و چاه را بلد است. انسانهای احمق گمشده. من هم یکی از آنها هستم. این کار برای من یک سرگرمی است. فکر کنم. امیدوارم. اما یک چیزی اینجا هست، اگر در یک قاب کوتاه و یا یک نگاه سرسری به آن بنگری، وقتی که اسب من میدود و رد میشود، یک جور نشئگی خاص مرا دربرمیگیرد، به سمت بالا میروم انگار که در آسانسورم.
روزگاری، «پورتوریکو»
هانتر تامپسن
هوای عشق بارانی استریچارد براتیگان
نوری که نمی بینیمآنتونی دوئر
جاناتان مرغ دریاییریچارد باخ
باغ سنگیقاسم صنعوی
آویزان از نخچارلز بوکوفسکی
نیمی از من اینجا نیستتورج صیادپور
نفر بعدی که در بهشت ملاقات می کنیدمیچ البوم
برفهای کلیمانجاروارنست همینگوی
جاسوسپائولو کوئیلو
جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود میبردبختیار علی
داستان یک وانناظم حکمت
کاش کسی جایی منتظرم باشدآنا گاوالدا
رویای مردی مسخرهفئودور داستایفسکی
در اردوگاه محکومینفرانتس کافکا
بهار سگیپاتریک مودیانو
هرج و مرج محضوودی آلن
گریز دلپذیرآنا گاوالدا
۳۶۵ روز بدون تو
آکیرا
جایگاه تئاتر در رواندرمانگریآتنا کیانی مجاهد
بیندیشید و ثروتمند شویدناپلئون هيل
پوزیتیویسم منطقی؛ آرای هانس هانپوریا بقایی مقدم
تعمیرات تخصصی دستگاه فشار خون دیجیتال، عقربه ای و جیوه ایاحمد غفاری
موزه، پایداری و سلامتسارا الهی
قانون پنج ثانیهمل رابینز
دیاکو، گذشته پنهان (جلد اول)رضا خردمند
حلقه وینپوریا بقایی مقدم
چهار ساعت کار در هفتهتیموتی فریس
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
خوندنش برای من لذت بخش بود ، یادداشت های روزانه ی بوکوفسکی بود از اتفاقات روزمره، صداقت و دیوانگیشو دوست داشتم، یه جورایی این کتاب شناخت خوبی از خود بوکوفسکی بهتون میده، مثل این که یه مدت باهاش زندگی کنید
(۵-۳۴-[۱۱۰]) اگر آثار دیگه ش رو خونده باشید خیلی از یادداشت هاش تکرار مکرراته ولی خوندن این کتاب یک جور همراهی و قدم گذاشتن در زندگی روزمره ی نویسنده ست، دیدگاهش در مورد شعر و نویسندگی خیلی خوب بود.
در طول خوندن این کتاب حس میکنی بو کوفسکی داره باهت دردودل میکنه .بیشتر از خاطره هاش میگه قشنگ و قابل تأمل پیشنهاد میشه . . .
«مردم مرا خالی میکنند. باید از آنها دور شوم تا دوباره خودم را پر کنم.»
نشر چشمه و پیمان خاکسار تا کی میخوان به چاپ و نشر آثار سانسور شده بوکوفسکی ادامه بدن.تن بدبخت تو گور میلرزه خب
جو کتاب های بوکفسکس سمت و سویی نهلیستی دارد اما به طور کلی با مطالعه این کتاب شخصیت وی را اشنا میشوید و نگرش وی به زندگی معلوم میشود اما سانسور به دلیل فرهنگ ایرانی از بطن کتاب جذابیت ان
در مقایسه با دیگر کتابهای بوکفسکی جذابیت چندانی ندارد. هرچند که سن و سال بوکفسکی هنگام نوشتن این کتاب بیتأثیر نیست. برای مثال بوکفسکی کتاب هزارپیشه را با بوکفسکی این کتاب مقایسه کنید: هر دو در عالم اتلاف وقت و
چراغ اولو یکی روشن کنه
خوندن یادداشت های نویسنده ها معمولا برای من جذابه و این کتاب رو دوست داشتم چون هم صداقت زیادی داشت و هم نوع نگاه بوکوفسکی به آدم ها موسیقی و نویسندگی برای من جالب بود.
من از خوندنش لذت بردم. در خلال خاطراتش جملههای قشنگ زیادی میگه، خاطراتش از روزمرگیهاش هست ولی همین یکنواختی و نوع روایتی که داره برات شیرین و دلنشینه. مثلن از رابطهاش با کامپیوترش میگه و یا نه تا گربهای که