دانلود و خرید کتاب برای من غمگین نشوید چارلز بوکوفسکی ترجمه سینا کمال‌آبادی
تصویر جلد کتاب برای من غمگین نشوید

کتاب برای من غمگین نشوید

انتشارات:کارگاه اتفاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۵۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برای من غمگین نشوید

«برای من غمگین نشوید» اشعار چارلز بوکوفسکی (۱۹۹۴-۱۹۲۰)، با ترجمه سینا کمال‌آبادی از شاعر و داستان‌نویس آمریکایی است. در یکی از سروده‌های بوکوفسکی به نام «کفش‌های جِین» می‌خوانیم: کفش‌هایم داخل گنجه شبیه زنبق‌های سفید فراموش شده‌اند. حالا کفش‌هایم تنها مانده‌اند مثل سگ‌هایی که در خیابان‌های دورافتاده پرسه می‌زنند و نامه‌ای به دستم می‌رسد از زنی در بیمارستان می‌گوید: «عشق، عشق» اما جواب نامه‌اش را نمی‌دهم. من از خودم هم سر در نمی‌آورم. برایم عکس‌هایی می‌فرستد که در بیمارستان گرفته است و من شب‌های دیگری را به خاطر می‌آورم که او روبه‌مرگ نبود و کفش‌هایش با پاشنه‌های مثل خنجر داخل گنجه کنار کفش‌های من نشسته بودند. همهٔ آن شب‌های سنگین به ما دروغ می‌گفتند همهٔ آن شب‌ها
معرفی نویسنده
عکس چارلز بوکوفسکی
چارلز بوکوفسکی
آمریکایی | تولد ۱۹۲۰ - درگذشت ۱۹۹۴

هاینریش چارلز بوکوفسکی، شاعر و داستان‌نویس آمریکایی متولد آلمان بود. از او اغلب به عنوان نویسنده تأثیرگذارِ معاصر نام برده می‌شود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفته است. هنری چارلز بوکوفسکی دو سال بعد از پایان جنگ جهانی اول در آلمان متولد شد؛ در سال ۱۹۲۰، از مادری آلمانی و پدری آمریکایی و سرباز. پدر و مادر او، هنری صدایش می‌کردند.

PARNIAN
۱۳۹۸/۱۲/۲۳

بوکوفسکی عزیز مردم هر چه میخواهند بگویند،بگویند آنقدر خاص و رها مینویسی که آرزو میکنم کاش توی لعنتی بیشتر زنده میماندی تا بیشتر ازت میخواندم... ♡

محمد شریعتی
۱۳۹۸/۱۱/۱۶

مجموعه کوچکی از اشعار چارلز بوکوفسکی با محوریت مرگ البته نگاه بوکوفسکی به مرگ، نگاهیه که بیان میکنه زندگی فعلی تفاوتی با مرگ و پوچی نداره...! بعضی از اشعارش واقعا قابل تامل بودند...

Mohammad
۱۴۰۱/۰۵/۲۵

(۵-۲۶-[۱۰۲]) اشعاری که در این مجموعه اومده بیشترشون در مورد تنهایی و مرگه؛ من فکر میکنم واکنش شاعر در مواجهه با جهان ابزورد باعث شکل گیری چنین بینشی شده، در واقع این اندوه ریشه در دل نهیلیسم داره.

Mathilda
۱۳۹۸/۰۳/۰۹

رنج و خشم خاصی توی کلامش هس که شاید وقتی بخونید ببینید شما هم از درون حسش میکردید من پسندیدم اکثرش رو. خصوصا "ما، از گونه دایناسورها!".

Sina
۱۴۰۰/۱۱/۱۲

نگاه عمیق این مرد به تاریکی‌های درون آدمی همیشه شگفت‌زده‌م کرده. جالب‌تر اینکه این دید رو نه با کلمات پر طمطراق که با جملات و تصاویر ساده بیان می‌کنه. در دید من ساده بیان کردن بسیار سخت‌تر از پیچیده گفتنه.

- بیشتر
امیررضا
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

کلی آرومم میکنه شعراش و با کلماتش از جایی که هستین جدا میشین و میرین تو اون فضای خاص خود بوکوفسکی که نمیدونم چطوری باید توصیفش کنم.. سوختن در آب و غرق شدن در آتش و خونده بودم و قوی تر

- بیشتر
مسیح
۱۳۹۷/۰۷/۰۴

بوکوفسکی رو دوس دارم ، ولی شعرای این مجموعه برام جذابیتی نداشت ، بعضی از شعرای این مجموعه رو هم با ترجمه های وفادارانه تری خونده بودم واسه همین: هیچ در هیچ در هیچ👎

afsaneh_&_fatemeh
۱۳۹۹/۰۴/۲۳

فاطمه نوشت✏ فوق العاده س🍃 هرچقداززیباییش بگم براتون،بازم کم گفتم.. چقدر تامل برانگیز و خوب نوشته شده،چقدر زبانِ حال بعضی انسان هاست و فکر میکنم برای کسایی که علاقه به نوشتن دارن،کتابِ خیلی مفیدی میتونه باشه!)) 💛👀 عاشقِ افسردگی بوکوفسکی ام💋

navid
۱۳۹۹/۰۱/۲۴

بسیار خوب

m.norouzi
۱۳۹۷/۰۱/۲۹

به علت سانسور, دو ستاره کم 🙁

شاید باور نکنید اما آدم هایی پیدا می شوند که بی هیچ غمی یا اضطرابی زندگی می کنند. خوب می پوشند خوب می‌خورند خوب می‌خوابند از زندگی خانوادگی لذت می برند. گاهی غمگین می شوند ولی خم به ابرو نمی‌آورند و غالباً حالشان خوب است و موقع مردن آسان می‌میرند معمولاً در خواب. شاید باور نکنید اما چنین آدم هایی پیدا می شوند.
misbeliever
به کشوری که زندان‌هایش پر و دیوانه‌خانه‌هایش تعطیل‌اند به جایی که تودهٔ مردم از احمق‌ها قهرمانان ثروتمند می‌سازند به این‌جا پا گذاشته‌ایم میان این‌ها راه می‌رویم و زندگی می‌کنیم به‌خاطر این‌ها می‌میریم به‌خاطر این‌ها لال می‌شویم اخته می‌شویم غیرمعمولی می‌شویم عاق والدین می‌شویم به‌خاطر این‌ها این‌ها سرمان کلاه گذاشته‌اند از ما سوء استفاده کرده‌اند گند زده‌اند به ما دیوانه و بیمارمان کرده‌اند خشن شده‌ایم این‌ها ما را بی‌عاطفه کرده‌اند.
misbeliever
اهمیتی ندارد. کمی عشق یا کمی زندگی چیز چندان بدی نیست آن‌چه اهمیت دارد روی دیوارها منتظر است برای همین متولد شده‌ام متولد شده‌ام که در خیابان‌های بی رفت و آمد گل سرخ بفروشم.
Raya
امروز صورت‌های زیادی دیدم صدها صورت همه‌شان چشم و گوش و لب داشتند و دهان و چانه و پیشانی و حالا چند ساعتی می‌شود که تنها هستم و حالم بهتر شده است. این خوب است اما مشکل هم‌چنان باقی‌ست می‌دانم که دوباره باید بروم بیرون میان آن‌ها.
Mohammad
همهٔ زندگی به این ناخوشی مبتلا بوده‌ام: همیشه «این همه آدم» در اطرافم بوده است. امروز صورت‌های زیادی دیدم صدها صورت همه‌شان چشم و گوش و لب داشتند و دهان و چانه و پیشانی و حالا چند ساعتی می‌شود که تنها هستم و حالم بهتر شده است. این خوب است اما مشکل هم‌چنان باقی‌ست می‌دانم که دوباره باید بروم بیرون میان آن‌ها.
misbeliever
پرنده‌ای آبی در قلب من است که می‌خواهد بزند بیرون اما حواس من جمع است فقط می‌گذارم بعضی شب‌ها که همه خواب‌اند بیرون بیاید می‌گویم من می‌دانم تو آن‌جایی پس غصه نخور! بعد می‌گذارمش سرِ جایش اما آن‌جا کمی آواز می‌خواند به او اجازه نداده‌ام بمیرد و باهم می‌خوابیم با عهد مخفی‌مان و همین برای در آوردن اشک یک مرد کافی‌ست اما من گریه نمی‌کنم شما چطور؟
Raya
از انتظار از معلق بودن از تنگنا خسته‌ام بگذارید بمب‌ها منفجر شوند شما ملت‌های ترسوی دماغو شما غول‌های بی‌وجدان تمامش کنید! تمامش کنید! تمامش کنید! و به سیاره‌ها و ایستگاه‌های فضایی‌تان فرار کنید و آن‌جا را هم به گند بکشید.
misbeliever
جایی میان قلب هست که هرگز پر نمی‌شود یک فضای خالی و حتی در بهترین لحظه‌ها و عالی‌ترین زمان‌ها می‌دانیم که هست بیشتر از همیشه می‌دانیم که هست جایی میان قلب هست که هرگز پر نمی‌شود و ما در همان فضا انتظار می‌کشیم و انتظار می‌کشیم.
m.norouzi
پرنده‌ای آبی در قلب من است که می‌خواهد بزند بیرون اما به او سخت می‌گیرم می‌گویم همان‌جا بمان نمی‌گذارم کسی تو را ببیند.
AmirHossein
نظام آموزشی‌مان می‌گوید همهٔ ما می‌توانیم برنده باشیم. اما دربارهٔ فاضلاب‌ها و خودکشی‌ها چیزی نمی‌گوید. یا دربارهٔ وحشت آدمی که تنهاست و در گوشه‌ای از دنیا درد می‌کشد
farzanepoursoleiman
چند روز بیهودهٔ دیگر روزهای مجروح روزهای تبخیر شده. چند روز بر باد رفتهٔ دیگر روزهای عاطل و باطل روزهای کتک‌خورده پاره پاره. مسأله این‌جاست که روزها جمع می‌شوند و می‌شوند زندگی
Raya
از انتظار از معلق بودن از تنگنا خسته‌ام بگذارید بمب‌ها منفجر شوند
آیلین :):
امروز صورت‌های زیادی دیدم صدها صورت همه‌شان چشم و گوش و لب داشتند و دهان و چانه و پیشانی و حالا چند ساعتی می‌شود که تنها هستم و حالم بهتر شده است. این خوب است اما مشکل هم‌چنان باقی‌ست می‌دانم که دوباره باید بروم بیرون میان آن‌ها.
afsaneh_&_fatemeh
چه خوب می‌شود اگر کنار ماشین‌تحریر بمیرم به‌جای این‌که پشتم را گذاشته باشم روی لگن سفت بیمارستان.
Mohammad
جایی میان قلب هست که هرگز پر نمی‌شود و ما در همان فضا انتظار می‌کشیم و انتظار می‌کشیم.
Dandy
عشق یعنی رقصیدن عشقت با یک غریبه عشق یعنی پیرزنی که یک کف دست نان می‌دزدد عشق یعنی کلمه‌ای که زیاد و زیاد و پیش از موعد به زبان می‌آید.
مریم!
هیچ کمکی از کسی ساخته نیست. فقط خودم هستم، تنها و منتظر، نفس می‌کشم فکر می‌کنم چیزی نیست که به آدم شهامت بدهد. این‌جا اصلاً چیزی نیست.
Friba
تحمل مرگ خودمان آسان است؛ مرگ دیگران! رسیدن مرگ دیگران است که نمی‌توانیم تحملش کنیم.
" بامِ آسمون "
و کسی از من می‌پرسد ــ بوکوفسکی ساعت چنده؟ و می‌گویم: ــ سه و شانزده دقیقه و نیم احساس می‌کنم گناهکار و منفور و بی‌مصرفم احساس می‌کنم دیوانه‌ام بعدازظهرها خوابم می‌گیرد.
Raya
شاید باور نکنید اما آدم هایی پیدا می شوند که بی هیچ غمی یا اضطرابی زندگی می کنند. خوب می پوشند خوب می‌خورند خوب می‌خوابند از زندگی خانوادگی لذت می برند.
.

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۸۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان