با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب بنام عشق؛ نامه‌هایی از بوناپارت، بتهوون، بایرون، بورخس

نویسنده:کاوه میرعباسی ، فرناز تیمورازوف

انتشارات:انتشارات کتاب‌سرای نیک

دسته‌بندی:

امتیاز:

۲.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

۲٫۸

(۶)

خواندن نظرات

معرفی کتاب بنام عشق؛ نامه‌هایی از بوناپارت، بتهوون، بایرون، بورخس

«به نام عشق» با گردآوری و سرپرستی کاوه میرعباسی، نامه‌های عاشقانه‌ی ناپلئون بوناپارت، بتهوون، لرد بایرون و بورخس را همچون اسراری مگو برای شما فاش می‌کند. خواندن نامه‌های ناپلئون بوناپارت، امپراطور و رهبر سیاسی نظامی پرآوازه فرانسه به محبوبش، تصویر دیگری از ناپلئون به تصویر می‌کشد. همچنین گشت و گذار در دنیای رمانتیک لرد بایرون شاعر نام‌دار انگلیسی، بتهوون، غول مکتب رمانتیسیسم موسیقی کلاسیک غرب یا خورخه لوئیس بورخس اسرارآمیز با روحیات پیچیده‌اش کنجکاوی آدم را برمی‌انگیزد و این بیت حافظ را به ذهن متبادر می‌کند که: یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

نظرات کاربران

مشاهده همه (۳)

hanieh

۱۳۹۷/۱۰/۲۲

نشان دار کردم ک بعدا حتما بخونم ،ناپلئون ژوزفین ،دزیره و..چنان مجذوبم کرده هرچی مربوط ایناست دوست دارم بخونم وبیشتر کشفشون کنم😊🍀

yazdaan

۱۳۹۹/۱۲/۲۲

شناختِ رهبران،انسان های کبیر،هنرمندان از طریق معشوقه هایشان! درست مثل ما انسان هایی ساده که نیاز به محبت،عشق،توجه؛رابطه جنسی، دارند. و ما چقدر از آنها در ذهنمان بت ساختیم. ما بدون زنان بزرگ،مردان کوچکیم. نادر ابراهیمی_ابن مشغله

ایران آزاد

۱۴۰۳/۰۹/۰۷

یه سری جملات آبدوغ‌خیاری کسالت‌بار... نه ارزش ادبی دارن نه چیزی به آدم اضافه می‌کنن... شاید تا حدی ارزش تاریخی داشته باشن برای محققین. بعد این چه عنوان مسخره‌ایه؟ موییه‌ی انتشاراتی که «هکسره» رو رعایت نمی‌کنه و «به نام» رو «ب‌نام»

- بیشتر

بریده‌هایی از کتاب

مشاهده همه (۴)

در نامه‌ی مورخ ۲۳ و ۲۶ وانتوز، مرا «شما» خطاب کردی. خودت «شما» هستی! آه! دریغا، چگونه توانستی این نامه را بنویسی؟ چقدر خشک و سرد بود. و در آن چهار روز فاصله بین ۲۳ ـ ۲۶ ماه چه کار می‌کردی که نامه‌ای برای شوهرت ننوشتی؟ ...

yazdaan

آیا چیزی در زمین یا آسمان وجود دارد که بتواند مرا همان‌قدر خوشنود سازد که تصاحب تو خوشنودم ساخت؟

yazdaan

«وقتی از زندگی سیر می‌شوم، دستم را روی سینه‌ام می‌گذارم؛ جایی که عکست را همواره همراه با خود روی قلبم دارم. نگاهش می‌کنم و عشق، شادی واقعی را به ارمغان می‌آورد، و همه چیز جز لحظاتی که دور از تو سپری می‌شود، خوشایند است.»

s.h

انسان‌ها مرا کسل می‌کنند. بایستی از آن‌ها بیزار باشم: آن‌ها مرا از عشقم جدا

yazdaan

چهره‌ات شبیه نخستین روزهای جمهوریت بود