کتاب آرایش دشمن
معرفی کتاب آرایش دشمن
کتاب آرایش دشمن نوشتهٔ املی نوتومب و ترجمهٔ مارال دیداری است. نشر چشمه این رمان کوتاه بلژیکی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی داستان دو قاتل است.
درباره کتاب آرایش دشمن
کتاب آرایش دشمن حاوی دهمین رمان املی نوتومب است که در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شد. این رمان را دیالوگمحور و کوتاه توصیف کردهاند که اقتباسهای نمایشی موفقی هم از آن شده است. این رمان برابر است با یک مکالمهٔ طولانی که در ۲۴ مارس ۱۹۹۹ میلادی و در سالن انتظار فرودگاه پاریس انجام میشود. گفتوگو میان مرد و دشمنش است؛ دشمنی جانی، دشمنی غریبهآشنا. این اثر حاوی داستان گناه و جرم و جنایت است و داستان عشق و جنون و نفسانیت و داستان پیدا و پنهان و داستان دو قاتل؛ یکی در پی انکار جرمش و دیگری در پی اثبات آن. این رمان کوتاه را بخوانید.
خواندن کتاب آرایش دشمن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بلژیک و قالب رمان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره املی نوتومب
املی نوتومب در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد. او یک نویسندهٔ فرانسویزبانِ اهلِ بلژیک است که اغلب دوران کودکی خود را بهعلت شغل کنسولگری پدر، در کشور ژاپن سپری کرده است. زندگی در ژاپن، هم بر جهانبینی این نویسنده و هم بر آثار ادبیاش، تأثیری آشکار و انکارناپذیر داشته است. از میان آثار مکتوب این نویسنده میتوان به کتابهای «آرایش دشمن»، «سفر زمستانی»، «زندگینامهٔ گرسنگی»، «آنتهکریستا»، «کشتیهای هوایی»، «نه حوا، نه آدم»، «متافیزیک تیوبها»، «ریش آبی»، «نامهای بیجنسیت»، «شکلی از زندگی»، «سوءقصد»، «ردای یونانی» و زندگینامهٔ داستانی «اولین خون» اشاره کرد.
بخشی از کتاب آرایش دشمن
««هنوز هم فکر میکنید که میخواهم شما را بازی بدهم، من دارم نشانتان میدهم مسیر طبیعی زندگی و آرایش تقدیرتان چگونه خواهد بود. میبینید که من گناهکارم. همهٔ مجرمها احساس گناه ندارند اما آنهایی که دارند، جز آن نمیتوانند به چیز دیگری فکر کنند. گناهکار مثل آبی که راهیِ دریا شود و آدم زخمخوردهای که پی انتقام برود، به سمت مجازات گناهش پیش میرود. ژروم آنگوست، اگر انتقام نگیرید، آدم ناقصی باقی خواهید ماند و عهدهدار گزینشتان نخواهید شد و با سرنوشت خود روبهرو نمیشوید.»
«هر کس به حرفهای شما گوش کند خیال میکند اینطور رفتار کردهاید فقط برای اینکه روزی مجازات شوید.»
«این هم هست.»
«ابلهانه است.»
«هر کس گیر همان جنایتکاری میافتد که لیاقتش را دارد.»
«نمیشد شما هم یکی از آن وحشیهای بیوجدانی بودید که آدم میکُشند اما بعدش نمیآیند ساعتها توجیه کنند و توضیح دهند؟»
«ترجیح میدادید یکی از همان وحشیها به همسرتان تجاوز میکرد و به قتلش میرساند؟»
«ترجیح میدادم نه به او تجاوز میکردند و نه کُشته میشد. اما حالا که شده، بله، یک وحشی نفهم را به دیوانهای مثل شما ترجیح میدادم.»
«تکرار میکنم ژروم آنگوست عزیز، هرکس گیر همان جنایتکاری میافتد که لیاقتش را دارد.»
«یعنی چی؟ لیاقت همسر من این بوده؟! این چیزی که میگویید غیرقابلتحمل است!»
«همسرتان نه، خود شما!»
«دیگر بدتر! پس چرا به جای من سروقت او رفتهاند؟»
«از این “اند” شما خیلی خندهام میگیرد.»
«خندهتان میگیرد؟ این دیگر نور علی نور است! چرا مثل احمقها میخندید؟ چیز خندهداری هم این وسط پیدا کردهاید؟»
«خیلی خب، آرام باشید.»
«مگر میشود آرام بود؟ دیگر نمیتوانم تحملتان کنم!»
«پس مرا بکُشید. من را میبرید توی توالت و سرم را میکوبید به دیوار و دیگر دربارهاش حرفی نمیزنیم.»
«این خدمت را در حق شما نمیکنم. میروم تا پلیس خبر کنم، آقا. مطمئنم که راهی برای گیر انداختن شما پیدا میکنند. ده سال پیش خبری از آزمایشهای تشخیص هویت نبود ولی الآن چرا. یقین دارم که شما تار مویی، مژهای، چیزی در محل ارتکاب جرم باقی گذاشتهاید. همین کافی خواهد بود.»
«فکر خوبی است. بروید دنبال پلیس. فکر میکنید وقتی برمیگردید من اینجا باشم؟»
«شما هم همراه من میآیید.»
«تصور میکنید من مایلم همراهتان بیایم؟»
«به شما دستور میدهم بیایید.»
«چه جالب. با چه شیوهٔ اعمال زوری مجبورم میکنید؟»»
حجم
۱۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۱۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
نظرات کاربران
من زیاد کتاب های داستانی مطالعه نمی کنم اما این کتاب رو یک روزه خواندم. داستانش جذاب و آخرش تعجب برانگیز بود. پیشنهاد می کنم مطالعه کنید
گفتگویی به ظاهر عجیب که پایانی غافلگیر کننده و دور از انتظار دارد. من یک روزه خوندمش.
داستانی به شدت جذاب و پرکشش
کتابی به شدت جذاب و میخکوب کننده واقعا بعد از تموم کردنش آدمو به فکر میبره و تو شوکش میمونید فوق العاده بود
رویارویی دو مرد در فرودگاه. دیالوگ های پشبرندهی داستان
روایت بسیار جذاب و خواندنی. به شدت از خواندنش لذت بردم. ترجمه هم عالی واقعا.