دانلود و خرید کتاب صوتی گیرنده شناخته نشد
معرفی کتاب صوتی گیرنده شناخته نشد
گیرنده شناخته نشد اولین و مهمترین کتاب کاترین کرسمن تیلور آمریکایی است. او استاد دانشگاه رشتهٔ روزنامهنگاری و نویسندگی بود که در طول حیاتش سه کتاب نوشت. این کتاب تا کنون به بیش از بیست زبان ترجمه شده است.
درباره کتاب صوتی گیرنده شناخته نشد
گیرنده شناخته نشد داستانی است که نامهنگاری دو دوست صمیمی آلمانی را روایت میکند. دو دوستی که سالهای زیادی با هم در سانفرانسیسکو زندگی کردهاند و حالا یکی از آنها به وطن بازگشته است، آن هم درست زمانی که حزب نازی و هیتلر در مسند قدرت هستند. این داستان ماجرای تحول پیوند دوستی این دو دوست بر اثر اتفاقاتی است که در آلمان نازی میافتد.
تیلور این داستان را در سال ۱۹۳۸ به پایان رساند، در حالی که جنگ جهانی دوم هنوز آغاز نشده بود و خیلی از مردم و سیاسیون دنیای غرب هیتلر را یک خطر جدی به حساب نمیآوردند و یا متوجه گستردگی خطری که جهان را تهدید میکرد نبودند. آن روزها جنبش انزواطلبی سیاسی در امریکا قدرت داشت و این طرز فکر که «آنچه در اروپا میگذرد به ما ربطی ندارد» هواداران زیادی داشت. در مورد آلمان هم نظرها معمولا خنثی بود و حتی خیلی ها هم نظر مثبت داشتند.
تیلور داستانش را نوشت تا به مردم امریکا خبر خطری بزرگ را بدهد. خطری که هزاران کیلومتر آنطرفتر با سرعتی بالا رشد میکرد.
جرقه داستان این کتاب برای تیلور از خبری چند خطی در یک روزنامه زده شد: «دانشجویان امریکایی که در آلمان درس میخوانند، در نامههایشان از جنایات نازیها میگویند. آنها در جواب دوستان ساکن امریکایشان، که هیتلر را در نامههای خود مسخره میکنند، به آنها مینویسند: «بس کنید. اینها با کسی شوخی ندارند. همین نامههای شما میتواند سر آدمی را به باد دهد.»
گیرنده شناخته نشد اول در مجلهٔ استوری منتشر شد. سردبیر مجله، خشک مغزی بود که داستان را بسیار قویتر از آن دانست که نوشتهٔ یک زن باشد و برای همین اسم کوچک نویسنده را از پایین آن حذف کرد و نام کرسمن تیلور را به جای آن گذاشت، اسمی که بانو تیلور به عنوان اعتراض تا آخر عمرش از ان استفاده کرد. استقبال از این داستان به قدری بود که مجلهٔ ریدرز دایجست، که آن زمان سه میلیون نسخه تیراژ داشت و بهندرت پیش میآمد اثری داستانی چاپ کند، تصمیم به انتشار آن گرفت. کمی بعد، در سال ۱۹۳۹، انتشارات سایمون اندشوستر گیرنده شناخته نشد را در قالب کتاب چاپ کرد.
در سال ۱۹۹۵ به مناسبت پنجاهمین سالگرد نابودی اردوگاههای مرگ، «گیرنده شناخته نشد» دوباره تجدید چاپ شد و دیده شدن دوباره این اثر، کاترین تیلور را تا سال بعد که آخرین سال زندگیاش بود، به شهرت زیادی رساند. او چند صباح باقیمانده عمرش را صرف امضا کردن کتاب و مصاحبههای مختلف کرد و در سال ۱۹۹۶ در ۹۳ سالگی از دنیا رفت.
شنیدن کتاب گیرنده شناخته نشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به داستانهای تاریخی به ویژه داستانهایی درباره جنگ جهانی علاقه دارید این کتاب را بشنوید و لذت ببرید.
بخشی از کتاب صوتی گیرنده شناخته نشد
عمارت رانتسنبورگ
مونیخ، آلمان
۲۵ مارس ۱۹۳۳
آقای ماکس آیزنشتاین
گالریهای شولزهآیزنشتاین
سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، ایالات متحدهٔ امریکا
دوست عزیز و قدیمی، ماکس
لابد از تحولات جدید آلمان خبر داری و میخواهی بدانی ما که اینجاییم چه نظری داریم. راستش را بخواهی، من فکر میکنم هیتلر از بسیاری جهات برای آلمان خوب است. البته مطمئن نیستم. او عملا همهکارهٔ حکومت است. شک دارم که الان حتی هیندنبورگ هم بتواند برکنارش کند، چون او مجبور شد هیتلر را به صدراعظمی منصوب کند. این مرد شبیه صاعقه است. به استواری خطیبی توانا یا مؤمنی پرشور. اما از خودم میپرسم آیا عقلش هم کاملا سر جایش است؟ سربازان پیراهنقهوهای او رسمآ اراذل و اوباشند. شروع کردهاند به قتل و غارت، و همینطور آزار و اذیت یهودیها. اما شاید اینها مهم نباشد، چون هر نهضت بزرگی که به جوشش میآید، لایهٔ نازکی از کف هم رویش جمع میشود. دوست عزیز، به نظر من همهچیز در غلیان است، واقعاً در غلیان است. مردم همهجا به جنب وجوش افتادهاند. این را در کوچه وبازار حس میکنی. ناامیدی مثل لباسی کهنه به گوشهای پرتاب شده. مردم دیگر خودشان را در ردای شرم نمیپیچند. دوباره امیدوار شدهاند. شاید این فقر بالاخره به پایان برسد. اتفاقی در راه است، اتفاقی که نمیدانم چیست. بالاخره رهبری پیدا شده! اما با احتیاط از خودم میپرسم این رهبر ما را به کجا خواهد برد؟ ازبینرفتن ناامیدی خیلی وقتها منجر میشود به قدمگذاشتن در راههای جنونآمیز.
البته طبیعی است که من در ملأ عام هیچ شک و تردیدی ابراز نمیکنم. من حالا یک مقام رسمی هستم و برای حکومت جدید کار میکنم و مسلّم است هرجا که مینشینم از اوضاع تعریف میکنم. ما مقامهای بلندپایه، که دنبال دردسر نمیگردیم، همگی برای پیوستن به نازیها صف بستهایم.
این اسم حزب جناب آقای هیتلر است. اما صحبت صرفآ بر سر مصلحت نیست، بلکه حسی فراتر در میان است: این حس که ما آلمانیها راهمان را پیدا کردهایم. اینکه آینده به شکل موجی بزرگ به سمت ما میآید و ما هم باید بجنبیم و با این موج همراه شویم. البته میدانم که همین حالا هم همهٔ کارهای حکومت مطلوب و قابل دفاع نیست. اعضای گروه ضربت مست پیروزیاند، نشانهاش هم سرهای شکسته و دلهای خونین. اما این چیزها میگذرند؛ اگر هدف صحیح باشد، این چیزها میگذرند و از یاد میروند. تاریخ برگ زرین جدیدی رقم خواهد زد.
چیزی که از خودم میپرسم، و فقط به تو میتوانم بگویم و به هیچکس دیگر نه، این است: آیا هدفمان صحیح است؟ آیا به سوی افق روشنتری در حرکتیم؟ میدانی ماکس، از وقتی به اینجا برگشتهام، حال وروز هموطنانم را دیدهام و درک کردهام که چه عذابی کشیدهاند. چه سالهایی را پشت سر گذاشتهاند، سالهایی که قرص نانشان روزبه روز کوچکتر میشد و تنشان روزبه روز لاغرتر، و امیدشان از بین میرفت. تا خرخره در باتلاق ناامیدی فرورفته بودند.
و درست در لحظهٔ احتضار، مردی آمد و بیرونشان کشید. الان دیگر میدانند که نخواهند مُرد. آنها مثل آدمهایی هستند که از مرگ نجات پیدا کردهاند و حالا این مرد را میپرستند. هرکس دیگری هم منجیشان بود همین کار را میکردند. خدا کند کسی که اینقدر با شوروشوق از او پیروی میکنند یک رهبر واقعی باشد، نه یک رهبر قلابی. ماکس، به تو میگویم که نمیدانم. بله، نمیدانم. بااین حال امیدوارم.
زمان
۱ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۹۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱ ساعت و ۶ دقیقه
حجم
۹۱٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
داستان جذاب و گویندگی هر دو نفر فوقالعاده بود
داستان جذاب و گیرا و غیرقابل پیشبینی
یک ساعت جذاب و پایانی غیر قابل پیش بینی
کتاب کوتاه هست ، ولی بسیار تاثیر گذار که ذهن آدمو درگیر میکنه ، بازم دوست دارم بهش گوش بدم
نویسنده چه خلاقانه و با مهارت بسیار در حدود یک ساعت توانسته اوج فاجعه را به زیبایی به قلم آورد و با صداهای ناب عزیزان بر تاثیرگذاری آن باز نیز افزوده شد. سپاس
اگر اشتباه نکنم سال های دور این کتاب رو خواندم ، اگر همان باشد ، خیلیی زیباست پیشنهاد میکنم ، آخرش کاملا متعجب میشوید
عالی
نسخه صوتی این کتاب رو به همه ی علاقه مندان ادبیات داستانی و حتا دوستداران تاریخ و جامعه شناسی و سیاست توصیه میکنم. متن کتاب، ترجمه، تیم گوینده ها و حتا موزیک همه عالی بودن این داستان جذاب و دراماتیک
روایتی عالی و خلاقانه از واقعهای که تاریخ را و قرن بیستم را دچار تحولی شگرف کرد
نکته جالبی نداشت ،خیلی کوتاه بود وبدون نتیجه گیری خوب.