دانلود و خرید کتاب زنان تروا و توئستس لوکیوس آنائیوس سنکا ترجمه عبدالله کوثری
تصویر جلد کتاب زنان تروا و توئستس

کتاب زنان تروا و توئستس

انتشارات:نشر نی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زنان تروا و توئستس

کتاب زنان تروا و توئستس نوشتۀ لوکیوس آنائیوس سنکا با ترجمۀ عبدالله کوثری در نشر نی به چاپ رسیده است. این کتاب، نمایشنامه‌ای تاریخی و تراژدی است. این تراژدی اشعار ناب دارد و بیانگر رنج زنان تروایی پس از شکست و ویران شدن این شهر است.

درباره کتاب زنان تروا و توئستس

نمایشنامۀ زنان تروا، تراژدی رنج‌هایی است که بعد از شکست تروا و ویرانی آن بر سر زنان تروا آمد. تراژدی‌نویسان پیش از سنکا هم در یونان و هم در رم به این داستان پرداخته‌اند. از آنجا که این نوشته‌ها در دست نیست، میزان تأثیر آن‌ها بر سنکا مشخص نیست؛ اما دو تراژدی از ائوریپیدس به نام‌های هکوبه و زنان تروا برجا مانده است و سنکا در نوشتن این تراژدی، از کتاب ائوریپیدس بهره برده است.

هکوبه، بیوۀ پریام پادشاه تروا، در دو پردۀ اول و پنجم شخصیت اصلی است. اندوه این زن که مادر و مادربزرگ دو قربانی است وحدتی به کل طرح نمایشنامه می‌دهد. نمایشنامۀ سنکا، مانند زنان تروا نوشتۀ ائوریپیدس که آن را کمی بعد از محاصره و فتح مِلوس به دست آتنیان نوشت، ادعانامه‌ای بسیار مؤثر علیه شقاوت و بیهودگی جنگ است. هکوبه در این نمایشنامه کنایه‌های تلخ و گزنده‌ای دارد.

زنان تروا بهترین تراژدی سنکا و دارای اشعار ناب است. از ویژگی‌های ممتاز این تراژدی تصویری است که سنکا از آگاممنون و پوروس و تقابل این دو ترسیم می‌کند. مجادلۀ میان این دو سرشار از گفته‌های گزنده و طعنه‌آمیز است و به روشن شدن تصویر دو طرف کمک می‌کند. یکی دیگر از صحنه‌های مؤثر و جالب این نمایشنامه، رودرویی آندرو ماخه و اولیس یا اودوسئوس است که شاید موفق‌ترین صحنه در تمام آثار سنکا باشد. مادر آستیاناکس برای نجات فرزند از دست یونانیان او را در گورخانه پدرش هکتور پنهان می‌کند. اولیس که داستان کشته شدن طفل را از زبان مادرش باور نکرد هشدار می‌دهد که گورخانه را ویران خواهد کرد. قساوت نهفته در خواستۀ اولیس و سردرگمی مادر و سرانجام تسلیم کردن کودکش به کشندگان او، قدرت تراژیک بی‌نظیر دارد.

خواندن کتاب زنان تروا و توئستس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران ادبیات نمایشی به‌ویژه تراژدی‌های تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لوکیوس آنائیوس سنکا

لوکیوس آنائیوس سنکا در حدود ۴ پیش از میلاد در اسپانیا زاده شد و او را از سنین کودکی به رم بردند. سنکا آداب سخنوری را نزد چند استاد آموخت و مدتی نیز حرفۀ وکالت داشت. پدرش با نوشتن دو کتاب  در آیین سخنوری آوازه‌ای به هم رسانده بود. لوکیوس آنائیوس سنکا در حدود ۳۳ بعد از میلاد با همسر نخستش ازدواج کرد و در این زمان در کار آموزش سخنوری و در مقام خطیب به چنان جایگاهی رسیده بود که حسادت امپراتور کالیگولا را برانگیخت و اگر از خشم امپراتور جان به در برد از این روی بود که به امپراتور گفتند این مرد بیمار است و به زودی خواهد مرد. سنکا با گذشت زمان به ادبیات و فلسفه روی آورد. او تا ۴۱ بعد از میلاد جایگاهی والا در محافل نزدیک به امپراتور داشت. در این سال به‌سبب شایعه‌ای در مورد روابط عاشقانه با جولیا، دختر گرمانیکوس، برادر امپراتور کلادیوس، به فرمان امپراتور به کروسیکا تبعید شد. این شایعه را مسالینا همسر امپراتور بر سر زبان‌ها انداخته بود.

در ۴۹ بعد از میلاد، آگریپینا که بعد از اعدام مسالینا، همسر امپراتور شده بود سنکا را به رم فراخواند تا معلم پسر خردسال او، نرون، گردد. پس از مرگ کلادیوس در ۵۴، نرون امپراتور شد. آن متانت و حکومت متعادلی که در پنج سال اول زمامداری نرون سبب شهرت او شد، بیشتر وامدار آموزش‌های دو معلم امپراتور، یعنی سنکا و بوروس، فرماندۀ گارد امپراتوری بود. در ۵۹ آگریپینا به قتل رسید و ۳ سال بعد اوکتاویا، همسر نرون، به فرمان او تبعید شد. سنکا دریافت که دیگر نمی‌تواند تأثیری بر امپراتور بگذارد و او را از کرده‌های ناروا بازدارد. پس از کارهای حکومت کناره گرفت و به آموختن فلسفه روی آورد. بسیاری از رسائل مهم را در همین زمان نوشت. در سال ۶۵ متهم به شرکت در توطئۀ پیسو بر ضد نرون شد و به فرمان امپراتور خودکشی کرد.

تعداد ۱۰ تراژدی به نام سنکا ثبت شده است. همۀ این آثار را صاحب‌نظران اصیل می‌شمرند؛ مگر اوکتاویا، نمایشنامه‌ای تاریخی که گمان می‌رود بعدها نوشته شده باشد. ۹ تراژدی دیگر، دربارۀ شخصیت‌ها و اساطیر یونان است. در اینکه این تراژدی‌ها نوشتۀ سنکاست، چندان تردیدی روا نیست؛ زیرا این نوشته‌ها هم در مضامین فلسفی و هم در سبک طنزآلود و گزنده‌شان شباهت بسیار به رسائل فلسفی او دارند. زمان نوشته شدن این تراژدی‌ها معلوم نیست، برخی صاحب‌نظران دوران تبعید یا زمانی زودتر از آن را نام می‌برند و برخی دیگر معتقدند تراژدی‌ها بعد از به قدرت رسیدن نرون در سال ۵۴ نوشته شده است.

بخشی از کتاب زنان تروا و توئستس

«ساحل دریا، ویرانه‌های دودخیز تروا در پشت سر.

(هکوبه با همسرایان که گروهی از زنان تروا هستند وارد می‌شود)

هکوبه: از آدمیان هر آن کس که دل به شوکت شاهی گرم می‌دارد

و در تالارهای شاهوار خود سرمست از قدرت می‌خرامد

آن کس که از بادهای هوسکار تقدیر بیمی‌ش نیست

و دل به شادی اکنون خوش کرده است

گو بیاید و بر تقدیر من و تو، ای تروا، بنگرد.

که آینه‌دار تقدیر هرگز بدین هشیاری

ناپایداری تکیه‌گاه شاهان را آشکار نکرده است

که اینک، بنگر، دستِ همان تقدیر

تخت‌گاه سرفراز آسیا را که ساخته دست‌هایی ایزدی بود

چنین ویران و وانهاده رها کرده‌ست.

پادشاهان جنگاور از بسیار سرزمین‌ها به یاری‌اش شتافتند

از آنجا که تانائیس امواج فسرده‌اش را بر آبراه هفتگانه می‌ریزد

و از آن سرزمین دور که روز نوخاسته را درود می‌فرستد

آنجا که دجله خیزاب‌های نیمگرمش را با دریای سرخگون درهم می‌آمیزد

و آنجا که آمازون‌ها رو در روی سکاهای بیابانگرد

باکرگان خود را صف در صف بر کرانه پونتوس آرایش می‌دهند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۱۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان