کتاب رومولا

کتاب رومولا نوشته‌ی جورج الیوت با ترجمه‌ی رضا رضایی، اثری برجسته در حوزه رمان تاریخی است که نشر نی آن را منتشر کرده است. این رمان با زیرعنوان «حکایت یأس و امید» به زندگی و تحولات اجتماعی و سیاسی فلورانس در دوره رنسانس می‌پردازد و از جمله آثار شاخص نویسنده به‌شمار می‌رود. جورج الیوت، نام مستعار مری ان ایوانز، یکی از مهم‌ترین رمان‌نویسان قرن نوزدهم است که با نگاهی ژرف و روان‌شناسانه به شخصیت‌ها و رویدادها، داستانی پرکشش و غنی را خلق کرده است. ترجمه‌ی این اثر توسط رضا رضایی انجام شده و مترجم تلاش کرده است تا فضای تاریخی و زبانی خاص رمان را به فارسی منتقل کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رومولا

رومولا، رمانی تاریخی از جورج الیوت، داستانی را در بستر فلورانس قرن پانزدهم روایت می‌کند؛ دوره‌ای که هم‌زمان با اوج رنسانس و تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگ در ایتالیا است. این رمان با تمرکز بر شخصیت رومولا، زنی جوان و آرمان‌گرا، به فرازونشیب‌های زندگی فردی و جمعی در دل بحران‌های سیاسی، تغییر حکومت و انقلاب می‌پردازد. جورج الیوت در این اثر، علاوه‌بر خلق شخصیت‌های خیالی، از شخصیت‌های واقعی تاریخی مانند نیکولو ماکیاولی و ساوونارولا نیز بهره برده است و آن‌ها را در بستر داستانی پرحادثه و پرتنش قرار داده است. ساختار کتاب شامل سه دفتر و ۷۲ فصل است که در ۱۴ بخش تنظیم شده و با سرآغاز و سرانجام تکمیل می‌شود. رمان با نثری غنی و پرجزئیات، تصویری زنده از جامعه، سیاست، دین و فرهنگ فلورانس ارائه می‌دهد و خواننده را با لایه‌های مختلف زندگی در آن دوران آشنا می‌کند. جورج الیوت برای نگارش این اثر مطالعات تاریخی گسترده‌ای انجام داده و حتی به فلورانس سفر کرده است تا فضای داستان را هرچه واقعی‌تر و ملموس‌تر بازآفرینی کند. این رمان نه‌تنها روایتی از گذشته است، بلکه به‌نوعی بازتاب دغدغه‌های اجتماعی و اخلاقی نویسنده در زمان خودش نیز به‌شمار می‌آید.

خلاصه داستان رومولا

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان رومولا در ۹ آوریل ۱۴۹۲، درست پس از مرگ لورنتسو دِ مدیچی، در فلورانس آغاز می‌شود؛ شهری که درگیر تحولات سیاسی و اجتماعی عمیقی است. در این بستر پرتلاطم، شخصیت اصلی داستان، رومولا، دختری اصیل و شجاع، با بحران‌های شخصی و اجتماعی روبه‌رو می‌شود. او در خانواده‌ای دانش‌دوست و اهل فرهنگ رشد یافته و با آرمان‌هایی بزرگ وارد عرصه زندگی می‌شود. ورود یک غریبه‌ی یونانی به فلورانس، که گذشته‌ای پررمزوراز دارد، نقطه عطفی در روایت است و سرنوشت رومولا را به مسیرهای تازه‌ای می‌کشاند. در کنار رومولا، شخصیت‌هایی مانند پدرش، دوستان و چهره‌های تاریخی همچون ساوونارولا و ماکیاولی، هرکدام نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند. رمان با توصیف دقیق فضای شهری، بازارها، آرایشگاه‌ها و زندگی روزمره مردم، تصویری زنده از فلورانس رنسانس ارائه می‌دهد. در این میان، رومولا با تجربه‌ی یأس، امید، سرخوردگی و بیداری فکری و اخلاقی، به بلوغ و آگاهی تازه‌ای می‌رسد و در بحبوحه بحران‌ها، سلامت اخلاقی خود را حفظ می‌کند. روایت داستان، همزمان با دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی، به جست‌وجوی معنای زندگی، ایمان، وظیفه و ایثار می‌پردازد و خواننده را با چالش‌های درونی و بیرونی شخصیت‌ها همراه می‌کند.

چرا باید کتاب رومولا را بخوانیم؟

رومولا اثری است که با ترکیب داستان‌پردازی و پژوهش تاریخی، تصویری چندلایه از جامعه و انسان در بستر تحولات بزرگ ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به وقایع تاریخی فلورانس می‌پردازد، بلکه دغدغه‌هایی چون اخلاق، ایمان، نقش زنان، قدرت و مسئولیت را نیز به‌گونه‌ای ملموس و انسانی مطرح کرده است. شخصیت‌پردازی عمیق و روایت پرجزئیات، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند و خواننده را به تأمل درباره انتخاب‌ها و پیامدهای آن‌ها وا می‌دارد. همچنین، آشنایی با فضای رنسانس و چالش‌های فکری و اجتماعی آن دوران، فرصتی برای درک بهتر تاریخ و فرهنگ اروپاست. ترجمه‌ی دقیق و وفادار به فضای اثر نیز تجربه‌ی خواندن را غنی‌تر می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های تاریخی، دوستداران ادبیات کلاسیک، پژوهشگران حوزه تاریخ و فرهنگ رنسانس، و کسانی که به موضوعاتی مانند نقش زنان، اخلاق و تحولات اجتماعی علاقه دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتی عمیق و چندوجهی از زندگی و جامعه هستند، رومولا انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب رومولا

«بیش از سیصد و پنجاه سال پیش، در نیمه بهار سال ۱۴۹۲، فرشته صبح هنگامی که بال‌های پهنش را آهسته می‌گشود و از شرق طالع به سوی ستون‌های هرکول سفر می‌کرد و از قله‌های قفقاز به سوی پشته‌های برف‌گرفته آلپ و برهوت تاریک جزیره‌های غرب می‌خرامید، تا جایی که ما می‌دانیم زمین استوار و دریای ناپایدار را کم‌وبیش به همین شکل و شمایل می‌دید، سایه‌های بزرگ کوهستان را بر دره‌ها همان‌گونه می‌دید که امروز هم می‌بیند، و همین تپه‌های زیتون و جنگل‌های کاج و دشت‌های فراخ و سبز از غله تازه‌رسیده و رستنی‌های طراوت‌یافته از باران را می‌دید، و نیز گنبدها و مناره‌های شهرهای برپاشده در کنار رودخانه‌ها یا درآمیخته با دکل‌های جگن‌نما بر ساحل پرپیچ‌وخم دریا را در همان نقاطی که امروزه هم برپا می‌شوند. روشنایی کمرنگ مسیرش، هنگامی که به درون خانه‌ها رخنه می‌کرد، درست مانند امروز بر گرمای گلگون کودکان غنوده می‌افتاد، بیدار شدن کرخت درد و بیماری، برخاستن شتاب‌آلود کارگر ورزیده دست، خواب دیرهنگام محصل شب‌بیدار که از ستارگان یا حکیمان یا جان خویش همان معرفت نهان را می‌جست که موانع زندگی کوتاه آدمی را برمی‌انداخت و مسیر تاریکش را نمایان می‌کرد که انگار به سویی نمی‌چرخید و کمانی بود در دایره سنجش‌ناپذیر نور و جلال. بستر رودهای بزرگی که به زندگی آدمیان شکل بخشیده‌اند تغییر چندانی نیافته است، و آن رودهای دیگر، همان رودهای حیات که با افت وخیز در قلب انسان‌ها جاری‌اند، هنوز می‌تپند و سرشارند از نیازهای بزرگ و عشق‌ها و هراس‌های بزرگ.»