کتاب ایلیاد
معرفی کتاب ایلیاد
کتاب ایلیاد یکی از ماندگارترین حماسههای کهن جهان نوشتهٔ هومر است که با ترجمهٔ میرجلالالدین کزازی به فارسی سره در انتشارات مرکز منتشر شده است.
درباره ایلیاد
کتاب ایلیاد، داستان جنگی ۱۰ساله که میان یونانیان و ترواییان است. در این اثر کهن حماسهٔ دلاوریها و پهلوانانیهای دو قوم و گنجینهای از افسانهها و اساطیر باستانی را میخوانید است. این حماسه، در کنار اُدیسه و انهاید مشهورترین و مهمترین اساطیر جهان یونانی - رومی هستند.
داستان درباره جنگ تروا است، یکی از مشهورترین جنگهای اسطورهای جهان. داستان سالها قبل آغاز میشود جایی که ۳ خدا هرا؛ ملکه خدایان، آتنا؛ خدای خرد و آفرودیت؛ خدای عشق و زیبایی بر سر سیبی که بر آن نوشته شده است برای زیباترین به اختلاف میخورند. هرکدام از این ایزدبانوان ادعا میکند از دیگری زیباتر است و قضاوت میان آنان ممکن نیست. خدایان میترسند دخالت کنند و ۳ خدا به زمین میآیند تا از یک موجود فانی بخواهند قضاوت کند. دیدن صورت خدایان ممکن نیست پس هر یک وعدهای به پاریس میدهند. هرا وعدهٔ ثروت و فرمانروایی بر آسیا را به او میدهد، آتنا وعدهٔ میدهد او را برندهٔ تمام جنگها و خردمندترین مردمان خواهد کرد و آفرودیت به او وعدهٔ زیباترین زن جهان را میدهد و پاریس او را انتخاب میکند.
در حماسهٔ ایلیاد سالها بعد پاریس شاهزاده شهر تروا هلن زیباترین زن جهان را از همسرش میدزدد و با خود به شهر تروا میبرد. این دزدی آغاز جنگ خونین تروا است.
خواندن کتاب ایلیاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شاهکارهای ادبی دنیا پیشنهاد میکنیم.
درباره هومر
هومِر یا همر شاعر و حماسهسرا مشهور یونانی است. تخمین میزنند که در قرن هشتم یا هفتم پیش از میلاد مسیح در یونان زندگی میکرده است. تنها آثار بهجامانده از این شاعر نابینا، دو گلچین شعر به نامهای ایلیاد و ادیسه است. تمام آنچه که ما امروز دربارهٔ تاریخ و افسانههای یونان باستان میدانیم از موضوعهای همین شعرها الهام گرفته شده است. ایلیاد و ادیسه اشعاری داستانیاند هرکدام در صدها صفحه قصهٔ ایزدان و پهلوانان یونانی را روایت میکنند. موضوع اصلی ایلیاد داستان جنگ تروا است. ایلیاد علاوه بر قهرمانان جنگاوری چون آشیل، آیاس، هکتور، اودیسئوس و بسیاری از ایزدان کوه المپ و مسئولیتهای متعدد، عادات و ضعفهای اخلاقی آنان را توصیف میکند. اُدیسه، دربارهٔ سرگذشت ده سال سفر و ماجراهایی را که اودیسئوس قهرمان یونان، هنگام بازگشت از جنگ تروا به خانهاش است که بهخاطر کینهجویی پوسایدون خدای دریا سرگردان است و با خطرهای بسیاری روبهرو میشود.
بخشی از کتاب ایلیاد
«دیگر خدایان و آدمیانی که بر ارابه میجنگند شب را، سراسر، آرمیدند. امّا خواب شکستناپذیر به هیچ روی زئوس را در نمیربود. او، در درون خویش، میکاوید تا شیوههای برکشیدن و سرافرازی بخشیدن آشیل را بیابد و راههای از میان بردن آخاییان را، در شماری بسیار، در نزدیکی کشتیهایشان. سرانجام، این رای و عزم بود که در چشم او بهترین نمود: فرستادن رؤیای زیانبار به شتاب به نزد آگاممنون آترهای. آنگاه که این رؤیا را فراخواند، با وی بدین گفتههای روشن و روان سخن گفت:
ــ ای رؤیای زیانبار! رهسپار شو و به سوی کشتیهای سبکپوی آخاییان برو. به خرگاه آگاممنون آترهای درآی و بیهیچ فزود و کاست آنچه رامیخواهم بر او بگزار و با او در میان بِنِهْ. او را بفرمای که آخاییان فزونْگیسوی را بانبوه زیناوند گرداند؛ زیرا اکنون میتواند بر شهر ترواییان که گذرگاههایی فراخ دارد، دست یابد و چیره شود. نامیرایانی که در کاشانههای المپ میزیند دیگر ناهمرای و ناهمداستان نیستند. هِرا از آنان یاری آخاییان را درخواسته است و دل همگنان را بر خود نرم گردانیده است: پس روزگار سوگ و شیون ترواییان به زودی فرا خواهد رسید.
او بدین سان سخن گفت و خدای رؤیا بیدرنگ، پس از شنیدن پیام، روی به راه نهاد. سخت زود، به کشتیهای سبکپوی آخاییان رسید و به نزد آگاممنون آترهای رفت. او را دید که در خرگاهش آرمیده است. خواب نوشین از هر سوی او را فرو گرفته بود. رؤیای زیانبار بر تارکش درایستاد، همانند نستورپورِ نِلِه که آگاممنون درمیانه تمامی «ریشْسپیدان» و دیرینگان او را بزرگ میداشت و میستود. باری، رؤیای مینوی، در چهره و پیکر نستور، این سخنان را با او گفت:
ــ ای پورِ آتره دمان و دلیر، آن جنگاورِ چیره بر اسبان! میآرمی؟ آنکس که درانجمن رایزنی بر مسندِ اندرز مینشیند، سالاری که سپاهیان بهاو سپردهآمدهاند و خارْخارها و نگرانیهای بسیار برای اواندوخته شدهاند و چشم به راه اویند، سراسر شب را نمیباید بیارامد. پس، اکنون، زود به من گوش فراده. من پیغاماور زئوسم که هر چند ازتو دور است، نیک غم تو را میخورد و دل بر تو میسوزد. او میفرمایدت که آخاییان فزونْگیسوی را بانبوه زیناوند گردانی؛ زیرا اینک میتوانی بر شهر ترواییان که گذرگاههایی فراخ دارد، دست یابی و چیرگی جویی. نامیرایانی که در کاشانههای المپ میزیند، دیگر ناهمرای و ناهمداستان نیستند. هِرا یاری آخاییان را از آنان درخواسته است و دل همگنان را بر خود نرم گردانیده است: پس روزگارِ سوگ و شیون ترواییان به زودی فراخواهد رسید؛ شیون و سوگی که زئوس به سوی آنان خواهد فرستاد. امّا آنچه تو را بایسته است این است: این هشداررا نیک دریاد خویش نگاه دار؛ چنان باد که فراموشی تو را فرو نگیرد، آنگاه که خواب شیرین تو را واخواهد نهاد!»
حجم
۶۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۶۵۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
نظرات کاربران
میرجلالالدین کزازی در ترجمه هاشون سعی دارن کلمات فارسی رو استفاده کنن به همین علت خوندن ترجمه های ایشون سخت هست و دقیقا همین دلیلی هست که ایشون از بهترین مترجم ها هستن اگه دوست دارید به دایر لغاتتون اضافه
یکی از بهترین ترجمه های این اثر مهم هست
احساس میکنم ادبیات خیلی سختی برای ترجمه به کار رفته و واقعا واسه فرد عادی که مطالعات زیادی تو حیطه ادبیات فارسی نداره، فهمش مشکل و گاهی حتی غیرممکن میشه.
یکی باید ترجمه کزازی رو دوباره به فارسی معاصر ترجمه کنه. این ترجمه برای مردمان هم عصر فردوسی اون هم تحصیل کرده هاشون فقط قابل فهمه.