کتاب اویدیپوس
معرفی کتاب اویدیپوس
کتاب اویدیپوس نوشتهٔ لوسییوس آنییوس سنکا و ترجمهٔ مصطفی اسلامیه است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک نمایشنامهٔ پنچپردهای تراژیک و کلاسیک. این اثر دهمین کتاب از مجموعهٔ «جاماندهها» از این نشر است.
درباره کتاب اویدیپوس
کتاب اویدیپوس نمایشنامهای به قلم لوسییوس آنییوس سنکا (ادیب سیاستمدار یونان باستان) است. در سال ۱۹۶۷ تئاتر ملی انگلستان، قردادی به امضا میرساند که اجرایی از ترجمهٔ تراژدی اودیپوس اثر سنکا توسط «دیوید ترنر» به روی صحنه رود. «تد هیوز» که از سال ۱۹۸۴ تا پایان عمر یعنی سال ۱۹۸۹، ملقب به «ملکالشعرای انگلستان» بوده بازنویسی اثر سنکا را آغاز میکند و با رجوع به متن اصلی لاتینی و ترجمههای عصر الیزابتی حدود قرن شانزدهم، به برگردانی شاعرانه و دور از ترجمههای کلاسیک و به فراخور مقتضیات صحنهٔ امروز به چالش با متن سنکا برمیآید. تراژدیهای سِنِکا پرشور هستند. او در آثارش آدمهایی را بازمینمایند که خود را از چهارچوب رفتاری و عاطفی معمولی، فراتر میکشند. در آنها شور همواره در برابر عقل قرار میگیرد و شور است که برتری مییابد.
«اویدیپوس» (پادشاه تِبِس)، «یوکاستا» (همسر او)، «کرئون» (برادر یوکاستا)، «تیرِسیاس» (پیشگوی نابینا)، «مانتو» (دختر تیرسیاس)، «پیرمرد» (کورنِتی)، «فورباس» (چوپان)، پیک و همسرایان شخصیتهای این نمایشنامهٔ کلاسیک هستند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب اویدیپوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اویدیپوس
«همهچیز با نالههای ما همنوا گشته است.
دروازههای هفت توی دوزخ دهان گشودهاند،
الاهگان انتقام، به خشم آمده، آتش میدمند، کرانههای فِلکتون لبریز شده است، و سیلِ استوکس سوی سیدون روان گشته.
طاعون سیاه، دهانِ دریدهٔ آزمندش را گشوده،
بالهای تیرهٔ ترسناکش را برافراشته است. قایقرانِ چابک را که بر رودِ طاغی، گنجینهها بر قایقِ جادار میبرد، خسته از راندنِ هماره و آوردنِ تودههای نوبهنو،
توانی بر بازوان نمانده تا دیرک برافرازد.
راست میگویند که کلبِ جبار از آهنین زنجیر دوزخیاش گسیخته، به جهان آدمی گریخته، زمین به غرش درآمده؛ راست میگویند که ارواح، حجیمتر از حجم حیاتیشان، در جنگلها پرسه میزنند؛
و درختان تبس دوباره از برگهاشان برف تهی میکنند.
راست است که رود دیرکه از خون دو برابر گشته؛
تازیهای آمفیون در سکوت شب زوزه میکشند.
وای از این نوین چهرهٔ مرگ که مهیبتر از مرگ است!
اندامهای رخوتناک را کرختی میپیوندد، سیماها برافروخته میگردد.
پوست را موجی از لکهها میپوشاند، و آتشی مذاب چهار ستون اندام را میسوزاند.
گونهها از خون سرخگون میشود، چشمها میفسرد، گوشها به سرسام میافتد، سوراخهای بینی تیر میکشد و از آنها خون سیاه میچکد، رگهای ورم کرده میپُکد.
چه بسا شکمهاشان به ناله و خروش افتد؛ و باد سرخ بر اندامهاشان خوره بیندازد.
آنگاه است که به سنگهای سرد دست میبرند.
اگر پرستارشان بمیرد و آنان را رها گذارد، به بیرون یورش میبرند تا از زلال چشمه بنوشند.
اکنون همگانشان پیش محراب سر بر خاک نهادهاند و
آرزوی مرگ میکنند. تنها آرزویی که خدایان برمیآورند.
همگان به زیارتکدهها میشتابیم، نه به این امید که خدایان به پیشکشهامان خشنود گردند،
بل به این بیم که شاید ولعِ ملکوتیشان را بیارامیم.»
حجم
۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۸۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه