دانلود و خرید کتاب غریبه ایان رید ترجمه کوروش سلیم زاده
تصویر جلد کتاب غریبه

کتاب غریبه

نویسنده:ایان رید
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۸از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب غریبه

کتاب غریبه نوشتهٔ ایان رید و ترجمهٔ کوروش سلیم زاده است. نشر چشمه این رمان معاصر کانادایی در سبک علمی - تخیلی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب غریبه

کتاب غریبه حاوی دومین رمان نویسندهٔ کانادایی، ایان رید است که اولین‌بار انتشارات معتبر سایمون و شوستر در اوت ۲۰۱۸ در ایالات متحده آن را به‌عنوان تریلری روان‌شناختی و ترسناک با پس‌زمینهٔ علمی - تخیلی منتشر کرد. این نویسنده، از اثر حاضر با عنوان «داستانی تعلیقی با مایه‌های فلسفی» یاد کرده است. این رمان که در آینده‌ای نزدیک اتفاق میفتد، دربارهٔ زن و شوهری است که در مزرعه‌ای دورافتاده سکونت دارند و زندگیشان با آمدن فردی ناآشنا دچار آشوب می‌شود. رمان «غریبه» در سال ۲۰۱۸ نامزد دریافت جایزهٔ برام استوکر از انجمن نویسندگان داستان‌های ترسناک برای «دستاورد برتر در یک رمان» شد. غریبه کتابی است که به‌سختی می‌توان آن را در ژانری خاص قرار داد؛ اثری ترسناک/ علمی ـ تخیلی/ دیستوپیایی/ پارانویید/ هیجان‌انگیز و اعتیادآور است که در آن به هر رویدادی باید به دیدهٔ تردید نگریست. کاوش ایان رید در رابطهٔ میان شخصیت‌های داستان آن را به جهانی پر از سؤالات و احتمالات تبدیل می‌کند. رمان «غریبه» با محدودکردن نقطهٔ دید ما به شخصیت اصلی، عمدهٔ قدرتش را نه از چیزهایی که ارائه می‌کند بلکه از آن چیزهایی می‌گیرد که پنهان می‌کند و از قلم می‌اندازد.

خواندن کتاب غریبه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر کانادا و قالب رمان علمی - تخیلی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب غریبه

«چه کسی را بیاورند تو؟ چه کسی آن بیرون است؟

مرد دیگری وارد می‌شود. با دیدنش نَفَسم بند می‌آید. احساسی را که در این لحظه دارم، تابه‌حال در عمرم تجربه نکرده‌ام؛ سردرگمی آمیخته با دلشوره که به‌سرعت به وحشت و هراس تبدیل می‌شود. نمی‌توانم آن‌چه را با چشم‌های خودم می‌بینم باور کنم. مرد در آستانهٔ درِ ورودی می‌ایستد و نگاهم می‌کند.

غیرممکن است. نمی‌تواند واقعیت داشته باشد. حتماً دارم خواب می‌بینم. اما نه، بیدارم. اشتباه نمی‌کنم. او این‌جاست و خیلی هم واقعی به نظر می‌رسد. اصلاً هم تصنعی و ساختگی نیست. از هر جهت زنده و جان‌دار به نظر می‌رسد. در خانه‌ام ایستاده. این خودِ من هستم که در آستانهٔ درِ خانه‌ام ایستاده‌ام و به خودم نگاه می‌کنم.

جایگزین. جایگزین من. دارم سعی می‌کنم بفهمم حضورش این‌جا چه معنایی برای من دارد. پس ترنس دروغ نمی‌گفت. او نمی‌خواست جای من را بگیرد. نسخه‌بدل من، همان‌طور که قبلاً گفته بود، درست مقابلم ایستاده.

هر کار می‌کنم نمی‌توانم چشم از جایگزینم بردارم. احساس می‌کنم در خلأ شناورم. نمی‌توانم صحبت کنم.

ترنس می‌گوید «جونیور، می‌دونم الآن چه احساسی داری، اما ازت می‌خوام آرامشت رو حفظ کنی. به من نگاه کن. حواست به من باشه. خواهش می‌کنم، آروم باش.»

ترنس حالا دارد مستقیماً با نمایشگرش صحبت می‌کند. نمی‌توانم صدایش را بشنوم. اهمیتی هم به حرف‌هایش نمی‌دهم. او دیگر برایم اهمیتی ندارد. چیزی که چندقدمی‌ام ایستاده از هر نظرِ ممکن شبیه من است. امکان ندارد از این واقعی‌تر و انسانی‌تر بتواند باشد. سرم را پایین می‌آورم و به دست‌هایم نگاه می‌کنم. به رگ‌هایی که از زیر پوستم بیرون زده‌اند، به خطوط کف دستم، به اثر انگشت‌هایم. مگر غیر از این است که اثر انگشت و خطوط کف دستِ هر کسی فقط منحصر به خودِ اوست. و این‌ها تنها به من تعلق دارند. تنها به من. پس چه‌طور امکان دارد از وجود من موبه‌مو یک نسخه‌بدل وجود داشته باشد. امکان ندارد.»

کاربر 5435346
۱۴۰۲/۰۹/۲۷

کتاب بسیار خوش خوان با نثری روان است با ترجمه فوق العاده آقای سلیم زاده مثل کتاب قبلی همین نویسنده داستان زندگی زوجی است که با شنیدن خبری زندگیشان وارد چالشی سخت و غریب می‌شود نویسنده به خوبی تونسته مشکلات و چالش های

- بیشتر
sama.bagheri
۱۴۰۲/۱۱/۲۰

کتاب رو دوست داشتم. ترجمه هم خیلی عالیه. البته در حین‌ مطالعه کتاب ممکنه ازروند مکالمات و اتفاقات کمی خسته بشید، ولی ارزش خوندن داره و اتفاقا وقتی در آخر حقیقت ماجرا برملا می شود همین مکالمات که غیرضروری به

- بیشتر
rezahasibi
۱۴۰۳/۰۲/۱۰

داستان خیالی، جالب بود اما بنظر من که فیلم های شبیه داستان این کتاب دیده‌ام داستان کشدار شده بود

کاربر 8695366
۱۴۰۳/۰۴/۰۷

آنکه برای همیشه می رود باید مراقب باشد همراه خود چه چیزی می برد !)♡

رؤيا عطارزاده اصل
۱۴۰۳/۰۱/۱۲

شگفت‌زده‌ام از شیوه‌ی روایت و مشخصا این کتاب رو از کتاب قبلی نویسنده بیشتر دوست داشتم! خیلی لذت بردم و هنوز مبهوتم که چطور نویسنده ما رو درگیر می‌کنه و تا آخر دنبال شخصیت‌ها می‌کشونه... قطعا این کتاب ارزش خوندن داره!

کاربر 8071638
۱۴۰۳/۰۹/۱۲

عالی👌

آرمان بدخشان
۱۴۰۳/۰۵/۰۳

یه کتاب شدیداً واقع‌گرایانه و ایده‌ای خلاقانه و پایان‌بندی مناسب!(هرچند می‌تونست قصه رو جمع‌وجور تر بنا کنه...)

Z.B
۱۴۰۳/۰۴/۲۶

داستان واقعا کشدار و کسل کننده بود. تمام محتوا صرف مکالمه ‌ها و جزییات اضافه شده بود البته که اواخر داستان میشد فهمید بیهود هم نبوده ولی میشد خیلی خلاصه تر از این باشه در کل برخلاف سایر نظرات برای من جذاب

- بیشتر
کاربر 8691895
۱۴۰۳/۰۳/۲۳

عالی بود

setareh
۱۴۰۳/۰۱/۱۳

کتاب خوب و جذابی بود، ترجمه هم خوب بود

نمی‌خواهم خلوت خودم را هم از دست بدهم، دوست دارم این‌جا در تنهایی خودم شاهد گذر زمان باشم.
rezahasibi
من به‌سختی می‌توانم نوعی از زیبایی را تصور کنم که در آن نشانه‌ای از غم و اندوه وجود نداشته باشد.
niloufar.dh
آن که برای همیشه می‌رود باید مراقب باشد چه چیزی با خود می‌برد. لئونورا کرینگتون، شیپور شنوا
rezahasibi
تجربه به‌م ثابت کرده اگه قراره کاری انجام بشه، حالا به هر نحوی که شده، تا پولی وسط نباشه هیچ اتفاقی نمی‌افته.
rezahasibi
من هم مثل خیلی‌های دیگر آدمی هستم نفرت‌انگیز، ازهم‌پاشیده و معیوب. واقعاً چه انتظاری داشتم؟ با چه معیاری فکر می‌کردم با بقیه فرق دارم؟
rezahasibi
زمان بهترین درمان دردهاست. زمان همیشه به نفع برگرداندنِ تعادل پیش می‌رود. اضطراب و دلواپسی جایش را به فراغت و آسایش می‌دهد. یک ضربهٔ روحی، حالا هر قدر هم که عمیق و تکان‌دهنده باشد، همیشه با گذشت زمان تأثیرش را از دست می‌دهد.
rezahasibi
‫معیار یک وضعیت طبیعی و بهنجار چیست؟ به گمانم اگر این را از پنجاه نفر بپرسید، پنجاه جواب متفاوت به شما خواهند داد. بدون شک تشابهاتی در جواب‌ها دیده می‌شود. اما سؤال اصلی این است که چه کسی تعیین می‌کند یک وضعیت طبیعی و بهنجار چگونه وضعیتی است. مرز نظم و بی‌نظمی کجاست؟
رؤيا عطارزاده اصل
پمادی موضعی که به بدن کمک می‌کند تا به محیط بدون اتمسفر عادت کند. عجب ایده‌ای، یک ژل؛ ژلی که کمک‌تان می‌کند تا به چیزی عادت کنید. آن‌قدر عجیب و انتزاعی است که واقعاً نمی‌توانم حتی تصورش را بکنم.
Sepehr Danaiefar
هِن هیچ نمی‌دانست چه تأثیری از خودش به جا می‌گذارد. یک جورهایی بی‌خیال رفتار می‌کرد. این همان نیرویی بود که من را به سویش می‌کشید. از همان اولین دیدار.
Sepehr Danaiefar
«نه. آدم‌ها با همدیگه می‌مونند چون این تنها چیزیه که بلدند و ازشون انتظار می‌ره. خودشون رو به آب‌وآتیش می‌زنند تا به هر قیمتی شده ازدواج‌شون رو حفظ کنند، که همدیگه رو تحمل کنند، اما چیزی که آخرسر به‌ش می‌رسند یه جور بی‌حسی روحی و روانیه. به زندگی‌شون ادامه می‌دن، اما کرخت کرختند. هر چی بیش‌تر به این موضوع فکر می‌کنم، بیش‌تر به این نتیجه می‌رسم که هیچی بدتر از این نیست که آدم زندگیش رو این‌طوری هدر بده: وفادار، اما تنها و بی‌اعتنا. چیزی غیراخلاقی‌تر از این هم داریم؟»
جان‌نگار

حجم

۲۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

حجم

۲۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
۴۴,۰۰۰
۵۰%
تومان