کتاب شکار و تاریکی
معرفی کتاب شکار و تاریکی
کتاب شکار و تاریکی نوشتهٔ ادو گاوا رانپو و ترجمهٔ محمود گودرزی است و انتشارات چترنگ آن را منتشر کرده است. قهرمان این داستان، خود ادوگاوا رانپو در جایگاه نویسندهای است که داستانهای پلیسی مینویسد. وقتی او با زنی جذاب به نام شیزوکو روبهرو میشود، به یک کارآگاه تبدیل میشود.
درباره کتاب شکار و تاریکی
در شکار و تاریکی، درام ظریفی که ابریشم و خون را به هم گره میزند، راوی، خودِ رانپو، که مسحور زیبایی همسر مقتول شده است، علاقهمند میشود معمای قتلی را که یک نویسندهٔ دیگر رمانهای پلیسی مرتکب شده است حل کند. او مطیع و فرمانبر آن زن دلفریب شده است؛ چطور او را نبخشیم که در دام شیزوکوی زیبا افتاده است، شیزوکویی که به طیب خاطر اجازه میدهد شلاقش بزنند؟
راوی در آینهٔ نتیجهگیری استادانهٔ نویسندگی خود گم میشود، بیآنکه راه خروج این هزارتوی افسونگر و چسبناک را پیدا کند؛ هزارتویی که در آن هوسها و جنایت در یک نیاز زیباشناختی واحد به هم میپیوندند.
این داستان مثل رمانهای دیگر رانپو با منطقی استوار، فراز و نشیبهای زیرکانه و نمایش سلیقههایی بیمارگونه و وسواسآمیز پیش میرود. ادوگاوا رانپو در کنار امضایش مینوشت: «دنیای مرئی وهم است. واقعیت در رؤیاهای شبانه است.» ما هم خوش داریم از خود آلنپو نقلقول کنیم که نوشته است: «نتوانستم چیزی را دوست داشته باشم جز آنجا که مرگ، نفَس خود را با نفَس زیبایی میآمیزد».
خواندن کتاب شکار و تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای معمایی و جنایی پیشنهاد میکنیم.
درباره ادوگاوا رانپو
ادوگاوا رانپو (۱۸۹۴ تا ۱۹۶۵) با نام اصلی هیرائی تارو، بنیانگذار ادبیات پلیسی در ژاپن است. او از سال ۱۹۲۲ به سبک نویسندگان محبوبش ادگار آلنپو و کانون دویل کتاب مینویسد و خیلی سریع با نام مستعاری که ادای دِینی است به پو، به شهرت میرسد.
او بهرغم تمایل افسانهوارش به گریختن از چنگ ناشران، نویسندهای پرکار است؛ چهلوچهار داستان کوتاه، سیویک رمان و از بعد سال ۱۹۳۵ همان مقدار داستان کودکان. یوکیو میشیما که به آثار او علاقهٔ بسیار داشت یکی از رمانهای رانپو به نام مارمولک سیاه را به شکل نمایشنامه درآورد و در آن نقش بازی کرد.
بخشی از کتاب شکار و تاریکی
«اغلب دربارهٔ ماهیت شغلم از خودم سؤال میکنم.
معتقدم اصولاً دو نوع نویسندهٔ رمانهای پلیسی وجود دارد: آنهایی که طرفدار «مجرم» هستند و آنهایی که طرفدار «بازرس» اند. گروه اول، با اینکه میتوانند داستانی کوتاه و فشرده را پیش ببرند، سعادت خود را تنها در توصیف بیرحمی بیمارگونهٔ جنایتکار مییابند. برعکس، گروه دوم هیچ اهمیتی به این مسئله نمیدهند؛ در نگاه آنها فقط ظرافت اقدامات عقلانی بازرس اهمیت دارد.
شوندِی اوئه، مردی که در بطن قصهٔ من قرار خواهد داشت، نویسندهای است که به مکتب نخست تعلق دارد؛ اما من، خودم را بیشتر نمایندهٔ گروه دوم میدانم.
بله، من نقل قصههای جنایی را شغل خودم کردهام، اما الزاماً به این معنی نیست که علاقهٔ خاصی به شر داشته باشم. نتیجهگیریهای کموبیش علمیِ بازرس است که برای من جاذبه دارد و میتوان گفت کسی اخلاقمدارتر از من وجود ندارد. در ضمن بیشک همین ویژگی من بود که در ابتدا باعث شد ناخواسته درگیر این ماجرا شوم. اگر احترام کورکورانهٔ من به ارزشهای اخلاقی کمتر میبود و اگر به جرم و جنایت تمایل میداشتم، در چاه خوفناک تردید و حسرت امروز خود غرق نمیشدم. برعکس، چهبسا ازدواج میکردم و در کنار همسر زیبایم، با استفاده از ثروتش روزهایی آکنده از سعادت را سپری میکردم.
چندین ماه گذشته است بیآنکه کسی به این راز پی ببرد. واقعیت زندهٔ حوادث فراموش شده و تنها در ذهن من باقی مانده است. به همین دلیل هوس کردم وقایع را روی کاغذ ثبت کنم، خاصه اینکه مواد لازم برای نوشتن یک رمان خوب هم در آن موجود است.»
حجم
۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
لطفا در بینهایت قرارش بدین
مبهوت کننده و جذاب هر صفحه از کتاب یه غافلگیری داره
لطفاً در بی نهایت بذارید.
دیگه خیلی پایان باز بود من دوست نداشتمش😑
برای خوندنش شک نکنید غافلگیری هاش عالیه اندازه ی یه فیلم سینمایی معمایی سرگرم کنندست.
اولین کتابی بود که از این نویسنده خوندم و راضی کننده بود، از قلمش خوشم اومد و مایلم باقی کتابهاش رو بخونم. داستان شروع جالبی داشت، در ادامه داستان استدلالهایی توسط راوی بیان شد که میتونستی به استناد آنها به
کتاب مختصر و خوبی بود با پایانی جذاب
این نویسنده قلم خوبی داره، واقعا مجذوب کننده است
اولین کتابی بود که من از این نویسنده میخوندم. خیلی زود حدس زدم ماجرا چیه اما با اینکه ترجمه کمی برام سختخوان بود تا پایان توی یک جلسه خوندمش. چیزی که برام جالب بود این بود که حتی در پایان هم
طرح قصه جذاب و شیوه روایت قصه هم جالب و خواندنی بود. بر خلاف جریان غالب اثار پلیسی ، عدم قطعیت تامل برانگیز پست مدرنیستی دارد. ترجمه هم قابل قبول بود.