کتاب سفر در اتاق کتابت
معرفی کتاب سفر در اتاق کتابت
کتاب سفر در اتاق کتابت، رمانی نوشتهی نویسندهی محبوب و موفق آمریکایی، پل استر است. سفر در اتاق کتابت ماجرای یک روز از زندگی پیرمردی در یک اتاق است که سعی دارد رازی را برای خودش آشکار کند.
میتوانید کتاب سفر در اتاق کتابت را با ترجمهی روان احسان نوروزی بخوانید و از یک رمان عالی لذت ببرید.
دربارهی کتاب سفر در اتاق کتابت
سفر در اتاق کتابت، ماجرای یک روز از زندگی یک پیرمرد است که در تلاش است تا رازی را برای خودش، بشکافد. پل استر در سفر در اتاق کتابت به تعریف یک روز از ماجرای زندگی پیرمرد میپردازد. او در اتاقی که نمیداند در کجا قرار دارد از خواب بیدار شده است. مشکل اصلی اینجاست که پیرمرد حتی به خاطر نمیآورد که خودش کیست و این جا چهکار میکند. البته او تلاش میکند تا بفهمد چه اتفاقی برایش افتاده است. نوشتههای مختلفی در اتاق وجود دارد و آدمهای متفاوتی نیز به اتاق رفت و آمد میکنند. هرکدام سعی میکنند به شیوهی خودشان به پیرمرد کمک کنند. چیزی که دربارهی او باید بدانیم این است که او با زندگی افراد زیادی بازی کرده است و آن ها را به ماموریت های پرخطر فرستاده. بهرحال دنیا همیشه بر یک مدار نمیچرخد. حالا او همه چیز را فراموش کرده است و ...
کتاب سفر در اتاق کتابت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به رمانهای خارجی علاقه دارید، کتاب سفر در اتاق کتابت نظرتان را به خود جلب میکند. دوستداران آثار پل استر نیز از خواندن کتاب سفر در اتاق کتابت لذت میبرند.
دربارهی پل استر
پل بنجامین استر ۳ فوریه ۱۹۴۷ در نیوجرسی در یک خانوادهی متوسط متولد شد. او تحصیلاتش را در دانشگاه کلمبیا به پایان رساند و بعد از دریافت فوق لیسانس برای زندگی به فرانسه رفت و بعد از چهارسال به آمریکا برگشت. در آمریکا با لیدیا دیویس که نویسندهی آمریکایی بود ازدواج کرد، و چندسال بعد طلاق گرفت. دوباره در سال ۱۹۸۱ با سیری هوستوت که رماننویس و روزنامهنگار بود، آشنا شد و با او ازدواج کرد. پل استر و همسرش درحال حاضر با یکدیگر در بروکلین در نیویورک آمریکا زندگی میکنند. پل استر نوشتن شعر، رمان، مقاله و نمایشنامه را در سال ۱۹۷۴ آغاز کرد و امروزه به عنوان یکی از چهرههای شاخص و سرشناس ادبیات آمریکا شناخته میشود.
بخشی از کتاب سفر در اتاق کتابت
وقتی موفق میشود از صندلی چرمی بالا برود، برای چند لحظه صندلی را عقب و جلو میکند تا اعصابش را آرام کند. با وجود تلاشهای جسمانی، میداند که از خواندن ادامهٔ نوشتهها میترسد. اینکه چرا این ترس چنین تسخیرش کرده نمیتواند بفهمد. به خود میگوید فقط کلمهاند، از کی تا حالا کلمات قدرت دارند کسی را تا سر حد مرگ بترسانند؟ با صدایی آرام و بهزحمت قابل شنیدن زمزمه میکند، نمیترسانند. بعد، برای اینکه خودش را مطمئن کند، این جمله را چندبار تکرار میکند و با تمام توان فریاد میکشد: نمیترسانند!
در کمال شگفتی، این انفجار ناگهانی صدا به او شجاعت میدهد که ادامه دهد. نفس عمیقی میکشد، چشمانش را به کلمات پیشرویش میدوزد، و دو پاراگراف زیر را میخواند:
از آنموقع تا بهحال مرا در این اتاق نگه داشتهاند. تا آنجا که دستگیرم شده، اینجا سلولی معمولی نیست، و بهنظر هم نمیرسد که بخشی از محوطهای نظامی یا خانهٔ مخصوص حبس باشد. اتاقی کوچک، چهاردیوارییی خالی که بهزحمت ۸ × ۶ متر است، و بهخاطر سادگی طراحیاش (کف خاکی، دیوارهای سنگی ضخیم) بهنظرم میآید که روزگاری برای انبار مواد غذایی استفاده میشده، شاید برای گونیهای آرد و گندم. در بالای دیوار ضلع غربی تکپنجرهای نردهدار قرار دارد، ولی آنقدر ارتفاع دارد که نمیتوانم دستم را به آن برسانم. بر حصیری در گوشهٔ اتاق میخوابم، و هر روز دو وعده غذا بهم میدهند
حجم
۱۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
حجم
۱۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۱۳۵ صفحه
نظرات کاربران
(۵-۱۴-[۹۰]) یکی از ویژگی هایی که داستان های پل استر داره و توو این چند کتابی که ازش خوندم زیاد مشهوده اینه که داستان رو در دل یه داستان دیگه قرار میده یعنی به گونه ای که کاراکترها در حال خواندن
پل استر در ایران ناشر اختصاصی دارد که بر خلاف سایر همکارانش نگاه به این نکرده اینجا قانون اجازه دزدی داده و طی مکاتبه با نویسنده حق نشر را پرداخت می کند. این کتاب هم توسط نشر افق منتشر شده. شیوه کار
خیلی قشنگ بوود
با این که داستان یه معما تو ذهن ما به وجود میاره یک جورایی میدونیم قرار نیست به جواب برسیم و با پایانش کاملا غافلگیری ای که میخواستیم رو بهمون میده. با این که ابتدای کتاب کمی حوصله میخواد چون کلا
پل آستر دیروز درگذشت.با کمال تأسف
از ابتدا تاانتهای داستان منتظر یک پایان هیجان انگیز هستیم که مثلا اینطور باشه پیر مرد دراتاق خانه اش هست به گونه ای که در راباز کند بافضای خانه روبه رو میشود و افرادی که باآن حرف میزدند دوستانی که