کتاب لمس محمدرضا کاتب + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب لمس

کتاب لمس

انتشارات:نشر نیماژ
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب لمس

کتاب الکترونیکی «لمس» نوشتهٔ محمدرضا کاتب را نشر نیماژ منتشر کرده است. این اثر در دستهٔ رمان‌های معاصر فارسی قرار می‌گیرد و با روایتی چندلایه، به زندگی شخصیت‌هایی می‌پردازد که درگیر روابط پیچیده، اتهام، خاطرات و جست‌وجوی حقیقت هستند. داستان با محوریت شخصیت‌هایی چون صبور، هنوان، ریحانه و مناف، به بررسی مفاهیمی چون گناه، بی‌گناهی، هویت و نقش‌های اجتماعی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب لمس

«لمس» اثری داستانی از محمدرضا کاتب است که در قالب رمان، با ساختاری چندپاره و روایت‌های موازی، به زندگی شخصیت‌هایی می‌پردازد که هر یک درگیر ماجراها و دغدغه‌های خاص خود هستند. این کتاب با بهره‌گیری از زبان و نگاهی خاص، فضای تیره و پرابهامی را ترسیم می‌کند که در آن، مرز میان واقعیت و خیال، گناه و بی‌گناهی، و حقیقت و دروغ به‌سادگی قابل تشخیص نیست. روایت اصلی حول محور صبور، مردی متهم به قتل، شکل می‌گیرد که در بازجویی‌ها و بازسازی صحنهٔ جرم، ناچار است بارها و بارها روایت خود را بازگو کند و در این میان، با شخصیت‌هایی چون سرهنگ عالی و سرگرد قناتی روبه‌رو می‌شود. در کنار این خط اصلی، داستان زندگی ریحانه و مناف نیز روایت می‌شود که دغدغه‌های روزمره، روابط خانوادگی و جست‌وجوی معنا در زندگی را به تصویر می‌کشند. کتاب با ساختاری غیرخطی و استفاده از روایت‌های درونی، ذهنی و گفت‌وگوهای طولانی، فضایی می‌سازد که خواننده را به تامل دربارهٔ حقیقت، نقش‌ها و هویت وامی‌دارد. «لمس» اثری است که با پرداختن به جزئیات زندگی شخصیت‌ها، تلاش می‌کند لایه‌های پنهان روابط انسانی و تاثیر گذشته بر اکنون را آشکار کند.

خلاصه داستان لمس

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «لمس» با روایت صبور آغاز می‌شود؛ مردی که ناگهان خود را متهم به قتل دوستش، هنوان، می‌بیند. صبور که از جزئیات اتهام بی‌خبر است، به بازداشتگاه منتقل می‌شود و در اتاق بازجویی سرهنگ عالی، بارها و بارها باید روایت خود را بازگو کند. عالی با تردید و بی‌اعتمادی، هر بار از صبور می‌خواهد جزئیات بیشتری را بیان کند و او را وادار به نوشتن و بازنویسی ماجرا می‌کند. در این میان، خط‌کش اعدام و تهدید دائمی طناب دار، فضای سنگینی بر ذهن صبور حاکم می‌کند. روایت صبور از رابطه‌اش با هنوان، پولی که به او داده شده، سفر مشترک و اتفاقات منتهی به مرگ هنوان، مدام زیر سوال می‌رود و هر بار با فرضیه‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شود. در کنار این خط اصلی، داستان زندگی ریحانه و مناف نیز روایت می‌شود؛ زن و شوهری که با دغدغه‌های روزمره، خاطرات خانوادگی و جست‌وجوی معنا در زندگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. ریحانه با گذشته و نقش‌های خانوادگی‌اش درگیر است و مناف، مردی جوان‌تر، تلاش می‌کند جای خود را در زندگی و رابطه پیدا کند. روایت‌های موازی و ذهنی، مرز میان واقعیت و خیال را در هم می‌شکند و خواننده را با پرسش‌هایی دربارهٔ حقیقت، هویت و نقش‌های اجتماعی روبه‌رو می‌کند. داستان با تکرار بازجویی‌ها، بازسازی صحنهٔ جرم و جست‌وجوی حقیقت، فضایی پرتعلیق و پرابهام می‌سازد که تا پایان، پاسخ قطعی به پرسش‌های خود نمی‌دهد.

چرا باید کتاب لمس را بخوانیم؟

«لمس» با ساختاری چندلایه و روایت‌هایی درهم‌تنیده، تجربه‌ای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر فارسی را رقم می‌زند. این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون هویت، حقیقت، نقش‌های اجتماعی و تاثیر گذشته بر اکنون، خواننده را به تامل دربارهٔ زندگی و روابط انسانی وامی‌دارد. روایت‌های موازی و ذهنی، فضای پرابهام و تعلیق‌آمیزی ایجاد می‌کند که مخاطب را تا پایان با خود همراه نگه می‌دارد. برای کسانی که به رمان‌هایی با ساختار غیرخطی و شخصیت‌پردازی عمیق علاقه دارند، این اثر می‌تواند تجربه‌ای تازه و چالش‌برانگیز باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر فارسی، دوست‌داران روایت‌های چندلایه و غیرخطی و کسانی که به موضوعاتی چون هویت، حقیقت، روابط انسانی و تاثیر گذشته بر اکنون علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال تجربهٔ خواندن داستان‌هایی با فضای پرابهام و شخصیت‌پردازی پیچیده هستند، «لمس» انتخابی قابل توجه خواهد بود.

بخشی از کتاب لمس

«لمس‌شدن میان تاریکیِ صبح سفر به پیشواز چیزی می‌رفت که قرار بود غافلگیرش کند. با آن‌که می‌دانست چطور به سراغش می‌آید و چه بلایی سرش می‌آورد، اما باز غافلگیر شده بود. تو هر دستش هزار تا بازی بود. شاید آخرین بازی‌اش این بود که متهم به قتل شده بود. بهش نگفته بودند قضیه چیست. فقط گفته بودند دوشنبه صبح باید برود آگاهی منصور، اتاق بیست و یک، پیش کسی به نام سرهنگ عالی، همین. و او بی‌خبر از همه جا دوشنبه قبل از آن‌که سربازها باز راهروها را تی بکشند و سطل‌های آشغال اتاق‌ها را خالی کنند، جلو در اتاق عالی ایستاده بود. هیچ صندلی‌ای تو راهرو نبود و هر که می‌آمد باید سرپا می‌ایستاد. ساعت از هشت گذشته بود که بالاخره سر و کلهٔ عالی پیدا شده بود: لاغر و قدبلند بود و کت گَل و گشادی پوشیده بود که به تنش زار می‌زد. چشم‌های پف‌آلود و موهای به هم ریخته‌اش می‌گفت خواب مانده است. عالی وقتی می‌رفت تو اتاقش، سرسری نگاهی به چهار نفری که منتظرش بودند انداخته بود: «نوبت اول بیاید تو.» "صبور" گذاشت یکی، دو دقیقه بگذرد و عالی کمی جابه‌جا بشود و بعد در اتاقش را زد و رفت تو. خودش را معرفی کرد و گفت بهش زنگ زدند و گفتند بیاید پیش او. عالی از برگه‌دان فرمی را برداشت و همین‌طور که تندتند آن را پر می‌کرد گفته بود که "هنوان" دو روز پیش تو بیمارستان تمام کرده و صبور متهم به قتل اوست و فعلاً هم بازداشت است تا پرونده تکمیل شود. کشوی میزش را کشید بیرون و استامپ و مُهری درآورد. پای ورقه‌ای مهری زد و بلند کسی به نام "ماکویی" را صدا کرد. سرباز قد کوتاهی که ابروهای کلفت و پرپشتی داشت آمد تو و پا چسباند. عالی ورقهٔ مهر شده را به ماکویی داد و گفت صبور را ببرد تحویل بازداشتگاه بدهد. و دو دقیقه بعد، صبور دست‌بند بدست، پشت سر ماکویی، از پله‌های ساختمانی قدیمی و نمناک می‌رفت پایین. به همین راحتی بازی شروع شده بود. شاید هم خیلی وقت پیش این بازی شروع شده بود و صبور مثل همیشه دیر فهمیده بود: بی‌خود نبود هنوان به او می‌گفت: "شجرة الگیج" و قبل از سفر آخرشان مجبور شده بود برای بار دوم آن‌طور به رویش بیاورد: «حالا دیگر می‌دانم چطور عالَم را ترک می‌کنم یا هر آدمی چطور عالَمش را ترک می‌کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

حجم

۳۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۴۸ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
۷۸,۷۵۰
۲۵%
تومان