کتاب اعتراف
۴٫۲
(۱۱۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب اعتراف
«اعتراف» نوشته لئو تولستوی(۱۹۱۰-۱۸۲۸)، اندیشمند و نویسنده روس است. تولستوی این کتاب را درباره تاملات خود و از زبان خود نگاشته است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مرا با اعتقادات ارتدوکس غسل تعمید و پرورش دادند. در کودکی و نوجوانی با این اصول آموزش دیدم. اما در هیجده سالگی وقتی پس از دو سال از دانشگاه بیرون آمدم دیگر هیچ اعتقادی به آموختههایم نداشتم.
وقتی در مورد خاطرات مختلف خود قضاوت میکردم به این نتیجه میرسیدم که هرگز به آنچه آموخته بودم جداً اعتقاد نداشتم بلکه به آنچه بزرگترهایم گفته بودند اعتماد کرده بودم، اما این اعتماد هم خیلی سست و بیثبات بود.
به یاد دارم هنگامیکه یازده ساله بودم یکی از پسران دبیرستان به نام والودیا۱ که مدتهاست از این جهان رخت بربسته، روز یکشنبه به دیدار ما آمد و در مورد آخرین کشف خود در مدرسه صحبت کرد. او کشف کرده بود که خدایی وجود ندارد و آنچه به ما میآموزند ساخته ذهن بشر است. این اتفاق مربوط به سال ۱۸۳۸ بود. به خاطر دارم که برادران بزرگترم به این اخبار علاقه شدیدی نشان میدادند و حتی به من اجازه دادند که در این مباحث شرکت کنم. همه ما خیلی هیجانزده بودیم و این اخبار را بسیار مجذوبکننده و کاملاً ممکن میدانستیم.
همچنین به یاد دارم هنگامیکه برادرم دیمیتری، که آن زمان دانشجو بود، ناگهان شخصیتی مذهبی یافت در تمام مراسم مذهبی شرکت کرد و روزه گرفت و زندگی پاک و اخلاقی خود را شروع کرد، مورد تمسخر من و برادران بزرگترم قرار گرفت و نمیدانم چرا لقب نوح را برایش انتخاب کردیم.
همه می میرند
مهدی سحابی
سیذارتاهرمان هسه
مائده های زمینیآندره ژید
خداحافظ گاری کوپررومن گاری
کافکا در ساحلگیتا گرکانی
اعترافلئو تولستوی
بارون درختنشینایتالو کالوینو
مرشد و مارگریتامیخائیل بولگاکف
ضیافتافلاطون
سقوطآلبر کامو
ناطور دشت (ناتور دشت)جی. دی. سلینجر
دربارهی معنی زندگیویل دورانت
ابلهفئودور داستایفسکی
دنیای سوفییوستاین گاآردر
پیرمرد و دریاارنست همینگوی
هویتمیلان کوندرا
یادداشت های زیرزمینیفئودور داستایفسکی
مواجهه با مرگبراین مگی
چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کسفردریش نیچه
حجم
۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
بسیار عالی بود داستان زندگی تولستوی از ایمان سستش در کودکی ، بی ایمانی او در جوانی ، شک و ایجاد پرسش هایی در مورد هدف زندگی اش ، جستجو و تحقیق برای یافتن خدا و معنای زندگی ، بازگشت او
(۴-۲۲-[۶۳]) "چه هستم، چرا زندگی میکنم و معنای زندگی چیست؟" شاید این نخستین و مهم ترین پرسشیه که انسان متفکر از خودش پرسیده و قدمتش به اندازه ی عمر بشریت باشه؛ تولستوی همچون هر انسان خردمند دیگری بعد از آگاهی از این
کتاب اعتراف، درونی نوشتهای تولستوی از وضعیت جهان بینی و درونی اوست. او میخواهد به سوالات مهمی که همه ما درگیر آن هستیم و گاها آگاهانه یا ناخودآگاه آن را واپس میزنیم پاسخ بگوید و آن پرسش این است که
🔸جوانی تولستوی وقتی شانزده سال داشتم از خواندن دعا دست کشیدم و رفتن به کلیسا و روزه گرفتن را به دست فراموشی سپردم. دیگر هیچ اعتقادی به آنچه که در کودکی فراگرفته بودم نداشتم. اما به چیزی ایمان داشتم که نمیتوانستم
نمیدونم چیشد ولیکن یهو طاقچه خودش منو عضو کتابخونه کرد(یاد دوران دبیرستان افتادم که هر سال الکی به منم کنار شاگردا اولا و المپیادی ها جایزه میدادن،دوستامم میپرسیدن چرا آخه؟خیلی شیک میگفتم چون بچه خوبیم عزیزان شما نیز چون من
ترجمه ی کتاب خیلی خوب و روان هست و از همون سطور اول مشخصه این کتاب در مورد شک و بعد به یقین رسیدن نویسنده ی بزرگ لئو تولستوی هست. کلید رسیدن به یقین تفکره چیزی که تولستوی رو به یقین رسوند
قبلا تمشک را از این نویسنده بزرگ خوانده بودم و تا حدودی با نحوه زندگی و اعتقاداتش آشنایی داشتم. او با وجود تمکن مالی، ساده زیستی را در زندگی خود انتخاب میکند و از دنیای مادیات کناره میگیرد و مانند رعایا
کل کتاب در مورد سوال نویسنده از خودش، که معنای زندگی چیست؟ و مسیری که تولستوی برای رسیدن به جواب طی می کند. کتابی هست که خواننده رو برای خواندن تشویق میکنه، پایان کتاب خیلی جالب و واقعی بود.
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود. ماحصل کتاب
به قول سورن کیرکیگور ایمان می آورم چون عقل ندارم انسان نمی تواند با ظرف منطق به پاسخ های که حاصل احساسات فراتر از منطق هست جواب بدهد ، و در زندگی باید به درک و احساسات خود بیشتر اعتماد کند