بریدههایی از کتاب اعتراف
۴٫۲
(۱۱۳)
«بسیار خوب، فرض کن تو مشهورتر از گوگول، پوشکین، شکسپیر و مولیر و معروفتر از تمام شاعران دنیا شدهای، چه فایده؟»
Mohammad
جهان به اراده و خواست کسی کار میکند که هستی ما و هستی هر آنچه در دنیا وجود دارد در دست اوست.
Hossein shiravand
پس این همه هیاهو برای چیست؟
Zahra.kazemi6
هر کجا زندگی هست
ایمان نیز هست.
میـمْ.سَتّـ'ارے
تنها هنگامی میتوانید به زندگی ادامه دهید که سرمست از زندگی باشید.
m_oghab
سقراط در بستر مرگ میگوید: «هر چقدر از زندگی دورتر شویم به حقیقت نزدیکتر میشویم. ما که عاشقانه در جستجوی حقیقتیم چرا برای زندگی و زنده ماندن تلاش میکنیم؟ میخواهیم از قید جسم و رنجهای جسمانی رها شویم، پس چرا هنگام فرا رسیدن مرگ شاد نیستیم؟»
Mohammad
دینی که برای کسب مال دنیا باشد ایمان نیست.
حامد
مبانی مذهبی که در کودکی آموخته بودم به تدریج رنگ باخت، این در مورد دیگران نیز صدق میکند با این تفاوت که به علت مطالعه و تعمق زیاد در کودکی خیلی زودتر ایمان خود را از دست دادم. وقتی شانزده سال داشتم از خواندن دعا دست کشیدم و رفتن به کلیسا و روزه گرفتن را به دست فراموشی سپردم. دیگر هیچ اعتقادی به آنچه که در کودکی فرا گرفته بودم نداشتم. اما به چیزی ایمان داشتم که نمیتوانستم بگویم چیست. به خدا ایمان داشتم یا دستکم میتوانم بگویم وجود او را انکار نمیکردم. اما نمیدانستم چهگونه خدایی است. مسیح و آموزشهایش را رد نمیکردم، اما نمیتوانستم بگویم از دستوراتش چه آموختهام.
Dexter
تلاش میکردم تا خود را از نظر هوش و خرد به کمال برسانم به همین دلیل در هر زمینهای مطالعه میکرردم. سعی کردم ارادهام را قوی کنم، قوانینی برای خود تعیین و از آن پیروی کردم. خود را از نظر جسمی به کمال رساندم، با انجام انواع ورزشها تواناییها و قدرتم را افزایش دادم و با تحمل سختیها صبر و تحملم را بالا بردم. از نظر من همهی اینها میتوانست تکامل فردی باشد. البته ابتدا هدفم رسیدن به کمال اخلاقی بود، اما بعد به صورت اعتقاد به کمال، در کلی جلوهگر شد. دوست داشتم از نظر خودم بهتر باشم، یا از نظر خدا و در حقیقت از دیدگاه مردم دیگر. به زودی تمایل بهتر از دیگران بودن به صورت آرزوی قویتر، معروفتر، مهمتر و ثروتمندتر از دیگران شدن درآمد.
Dexter
وقتی در مورد خاطرات مختلف خود قضاوت میکردم به این نتیجه میرسیدم که هرگز به آنچه آموخته بودم جداً اعتقاد نداشتم بلکه به آنچه بزرگترهایم گفته بودند اعتماد کرده بودم، اما این اعتماد هم خیلی سست و بیثبات بود.
Zoe
مثل همهی دیوانگان میپنداشتم که همه جز خودم دیوانه هستند.
فرزانه
هر حاکمی خود را دارای بهترین حکومت جهان میشناسد و هر مذهبی خود را والاترین مذاهب تلقی میکند و معتقد است که دیگران راه راست را نیافتهاند. آنان معتقد بودند که فقط خودشان به حقیقت دست یافتهاند.
:)
سقراط در بستر مرگ میگوید: «هر چقدر از زندگی دورتر شویم به حقیقت نزدیکتر میشویم. ما که عاشقانه در جستجوی حقیقتیم چرا برای زندگی و زنده ماندن تلاش میکنیم؟ میخواهیم از قید جسم و رنجهای جسمانی رها شویم، پس چرا هنگام فرا رسیدن مرگ شاد نیستیم؟»
Mahsa Bi
سقوط من در مورد ایمان و اعتقاداتم همانگونه عادی و مانند همه افرادی که سابقهای چون من دارند اتفاق افتاد. به نظر من اکثریت جوانان گرفتار این ماجرا میشوند
میـمْ.سَتّـ'ارے
هر بار تلاش میکردم درونیترین آرزوهایم را به نمایش بگذارم ـ آرزوی اینکه از نظر اخلاقی خوب باشم ـ مورد تحقیر و تمسخر قرار میگرفتم. اما هرگاه تسلیم آرزوهای پست و حقیر میشدم مورد تشویق و تحسین واقع میشدم.
znhosein
تنها حاصل علم انسان رسیدن به پوچی زندگی است.
.
عجیب است، اما حالا میفهمم. توجه اصلی و واقعی ما به دست آوردن پول و شهرت بیشتر و تنها راه رسیدن به این هدف نوشتن کتابها و مجلات بیشتر بود. این بود کاری که ما میکردیم. اما برای انجام این کار بیهوده باید ایمان میآوردیم که افراد بسیار مهمی هستیم. لازم بود برای توجیه این کار خود بحثهایی نیز داشته باشیم. توجیه ما برای این کار، چنین بود: هر آنچه وجود دارد دارای دلیل منطقی و عقلانی است و باید تکامل یابد و کمال موجودات از طریق آگاهی حاصل میشود. آگاهی نیز بستگی به توزیع کتابها و مجلات دارد.
1984
سؤالی که در سن پنجاه سالگی مرا به مرز خودکشی کشانده بود سادهترین پرسش است که در روح و جان هر انسانی از یک کودک نادان تا پیرمرد عاقل نهفته است. بدون این سؤال زندگی غیرممکن است، این را به تجربه دریافته بودم. سؤال این است: آنچه که امروز یا فردا انجام میدهم چه نتیجهای دارد؟ حاصل عمر من چیست؟
sajjadquote
امروزه نیز مانند گذشته، افرادی که ادعا میکنند پایبند کیش ارتدوکس هستند معمولاً آدمهای کوتهفکر، خشن و بیبندوباری هستند که میخواهند خود را مهم جلوه دهند. در حالیکه در میان افرادی که ادعا میکنند پایبند اعتقادات مذهبی نیستند صداقت، هوش، درستی، خوشاخلاقی و پایبندی به اخلاقیات بیشتر دیده میشود. اصول مذهبی در مدرسه تدریس میشود،
Dexter
آقای باهوش و درستکاری به نام آقای «س» ماجرای از دست دادن ایمان و اعتقاداتش را اینطور برایم تعریف کرد: «در سن بیست و شش سالگی، هنگامیکه برای شکار رفته بودیم موقع استراحت شبانه طبق عادت کودکی زانو زدم تا دعای عصرم را بخوانم. پس از پایان دعا کردن و هنگامیکه برای استراحت آماده میشدم برادرم پرسید: «هنوز هم دعا میکنی؟» هیچ حرف دیگری بین ما رد و بدل نشد. اما از همان روز دعا و کلیسا رفتن را کنار گذاشتم.» پس از آن ماجرا آقای «س» به مدت سی سال به کلیسا نرفت، دیگر دعا نخواند و در مراسم مذهبی شرکت نکرد. البته دلیل بازگشت او از اعتقاداتش این نبود که افکار برادرش را پذیرفته و در آن سهیم شده یا موضوع را برای خود تجزیه و تحلیل کرده است، بلکه گفتهی برادرش چون ضربهی کوچکی بر دیواری که خود در حال فروپاشی بود، عمل کرد.
Dexter
هر کسی با اصولی زندگی میکند. اکنون میتوان گفت که امکان ندارد بتوانیم از زندگی یا رفتار یک فرد قضاوت کنیم که آیا فردی معتقد است یا نه. امروزه نیز مانند گذشته، افرادی که ادعا میکنند پایبند کیش ارتدوکس هستند معمولاً آدمهای کوتهفکر، خشن و بیبندوباری هستند که میخواهند خود را مهم جلوه دهند. در حالیکه در میان افرادی که ادعا میکنند پایبند اعتقادات مذهبی نیستند صداقت، هوش، درستی، خوشاخلاقی و پایبندی به اخلاقیات بیشتر دیده میشود.
Prometheus
امروزه نیز چون زمانهای گذشته، مذهبی که به زور آموخته شده در طول زندگی به تدریج ضعیف میشود و فرد از اصولی که در کودکی فرا گرفته جدا شده و در مقابل آن قرار میگیرد، به تدریج این اعتقادات بدون بر جای گذاشتن هیچ نشانهای از زندگی فرد بیرون میرود.
میـمْ.سَتّـ'ارے
آنچه که امروز یا فردا انجام میدهم چه نتیجهای دارد؟ حاصل عمر من چیست؟
.
به این نتیجه رسیدم که ایمان فقط اعتقاد به ناشناختهها و نادیدهها و ارتباط انسان با خدا نیست بلکه درک مفهوم واقعی زندگی است
pejman
اگر چیزی میخواستم از پیش میدانستم که با به دست آوردن آن به هیچ نتیجهی مطلوبی نخواهم رسید.
اگر جادوگری میآمد و میگفت میتواند تمام آرزوهایم را برآورده سازد نمیدانستم چه بگویم و چه بخواهم. اگر در لحظات سرخوشیام هنوز طبق عادت گذشته آرزویی میکردم در لحظاتی که جدی میشدم خوب میدانستم که توهمی بیش نبوده
هادی محمودی
همه چیز با شک کامل شروع میشود
Anonymous
به زودی تمام کارهایم، هر آنچه کردهام به دست فراموشی سپرده میشود و دیگر چیزی از من باقی نمیماند. پس این همه هیاهو برای چیست؟ آدمی چگونه میتواند به زیستن ادامه دهد و این را نفهمد؟ عجیب است!
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
جهان به اراده و خواست کسی کار میکند که هستی ما و هستی هر آنچه در دنیا وجود دارد در دست اوست. برای اینکه موفق به درک و شناخت این اراده شویم باید آنچه را از ما میخواهد انجام دهیم. اگر بر طبق اراده او عمل نکنم هرگز نخواهم دانست که او از من، از همه ما و از کل جهان چه میخواهد.
Dexter
امروزه نیز چون زمانهای گذشته، مذهبی که به زور آموخته شده در طول زندگی به تدریج ضعیف میشود و فرد از اصولی که در کودکی فرا گرفته جدا شده و در مقابل آن قرار میگیرد، به تدریج این اعتقادات بدون بر جای گذاشتن هیچ نشانهای از زندگی فرد بیرون میرود.
Gisoo
مهمترین موضوع این بود که سؤال شخصی خودم یعنی «من و آرزوهایم چه خواهیم شد؟» کاملاً بیپاسخ مانده بود. میفهمیدم که همه علوم جالب و جذاب هستند، اما هیچیک برای سؤالات مربوط به زندگی پاسخ روشنی ندارند.
Dexter
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان