آندره ژید
آندره ژید از نویسندگانی است که اغلب افراد با یک اثر او را به یاد میآورند. یکی از مشهورترین آثار او مائدههای زمینی نام دارد، اما ژید با نگاهی ژرف آثار انسانی، اخلاقی و مشهور دیگری مثل «سرشت زنان»، «آهنگ عشق»، «سکهسازان» و... را خلق کرد. در سال ۱۹۴۷ به خاطر نوشتن آثار هنری، عمیق و روانشناسانهای که به درگیری انسان با موضوعات پیچیدهای همچون عشق و ازدواج میپرداخت، جایزهی نوبل ادبیات به این نویسندهی فرانسوی اهدا شد.
سالهای ابتدایی زندگی آندره ژید
آندره ژید در ۲۲ نوامبر ۱۸۶۹ در شهر پاریس متولد شد. او تنها فرزند یک خانوادهی مرفه از طبقهی اشراف فرانسه بود. پدر او یک حقوقدان و مادرش از متمولترین بورژواهای نورماندی بودند. آندره در فضایی تجملی، هنرفهم و البته پروتستان و مذهبی پرورش پیدا کرد. آندره در هشت سالگی به بیماری مبتلا شد که او را از رفتن به مدرسه بازداشت، اما فضای فرهیخته و دانشی خانه و خانوادهاش باعث شد که او بدون هیچ کمبودی در خانه به تحصیل بپردازد.
آندره در سال ۱۸۸۰ در حالی که فقط یازده سال داشت، پدرش را از دست داد و این موضوع باعث شد که مادرش تعلیم و تربیت آندره را به طور کامل به عهده بگیرد. سختگیری و دلسوزی شدید مادر آندره را بینهایت آشفته میکرد و چیزی نگذشت که آندره در پانزده سالگی دل به مادلین دخترخالهی خود باخت. خیلی زود با او ازدواج کرد و علیرغم آشفتگیها و درگیریهایی که آندره با خود و درونیاتش داشت، تا زمان مرگ مادلین (سال ۱۹۳۸) با او همدم بود.
شروع زندگی خودخواستهی آندره ژید
رفاه مادی و خانوادهی متمول آندره ژید باعث میشد که او از کار کردن بینیاز باشد، بنابراین آندره در سن بیستودوسالگی وقت و فراغ بال زیادی داشت تا نویسندگی را شروع کند. در همین دوران با افرادی نظیر استفان مالارمه، پییر لوئیس و پل والری دوستی نزدیکی پیدا کرد و تحت تاثیر آنها و البته با پیروی از مکتب سمبولیسم در سال ۱۸۹۱ اثری را پدید آورد به نام یادداشتهای روزانهی آندره ولتر (Les Cahiers d’Andre Walter The Notebooks of Andre Walter)
یادداشتهای روزانهی آندره ولتر، رسالهی نارسیس و سفر اورین در همان زمان هم آثاری مهم به حساب میآمدند و پنجرهای بودند که به دنیای مکتب سمبولیسم باز میشدند و افرادی که از قواعد این مکتب پیروی میکردند بسیار از آنها استقبال کردند.
آندره تا پیش از اینکه جسارت این سفر را پیدا کند، همیشه بین نظم هنرمندانه، اخلاق انسانی و البته میل شدیدش به تجربهی زندگی بدون محدودیتهایی که فرهنگ و اشرافیگری از بدو تولد به او تحمیل کرده بود، در نوسان بود و این تضاد بین نیروهای درونیاش او را آزرده میکرد. به همین دلیل جذابیت سمبولیسم برای آندره ژید خیلی زود رنگ باخت و او به دنبال فضا و دنیایی نو میگشت. آندره ژید جسارت و شجاعتی پیدا کرد تا به شاخ آفریقا سفر کند و کشور الجزایر را از نزدیک لمس کند.
مائده های زمینی و مائدههای تازه
آندره ژید در تمام عمرش در فضایی آسوده و امن زندگی کرده بود و قلم سنگینترین ابزاری بود که آندره در دستانش گرفته بود، در سال ۱۸۹۳ به تنهایی به کشوری خیلی دور با فرهنگی متفاوت سفر کرده بود. در این سفر به بیماری سختی مبتلا شد، تا حدی که تصور میکرد به انتهای زندگی خودش رسیده و با مرگ چشم در چشم است. اما او از این بیماری جان سالم به در برد. این سفر و سختیهای جانفرسایش نه تنها دنیای بیرونی بلکه دنیای درونی آندره را دگرگون کرد و باعث شد تا او با کولهباری از تجارب جدید و بدون قید و بندهای فرهنگی و طبقاتی که قبلا خود را در چنگال آنها اسیر میدید، به پاریس بازگردد و آثاری حیرتانگیز خلق کند.
به این ترتیب آثاری که از آندره ژید منتشر شد سر و شکل متفاوتتری پیدا کردند و حاوی مفاهیمی شدند که پیشتر از او شنیده نشده بود و ناگفته نماند که تجربیاتی که سفر الجزایر به او اضافه کرده بود هم در این کتابها نمود پیدا کردند.
مائدههای زمینی در سال ۱۸۹۷ منتشر شد و یکی از کتابهایی بود که ژید بعد از طغیان و سفر نوشت. این کتاب ترکیبی است از شرححال، سفرنامه و گفتگو که ساختار آن هم از شعر و هم نثر بهره میبرد. نثر این اثر شباهت به شعر دارد و شعرهایش بیشباهت به نثر نیست! چیزی است شبیه به آن شوریدگی و احوالاتی که خود نویسنده در سفرش تجربه کرده. ناگفته نماند که مائدههای زمینی رمان محسوب میشود، اما نمیتوان خودزندگینامهای را که در قلب آن شکل گرفته، نادیده گرفت.
این رمان یک بخش جدیدتر هم دارد که آندره ژید چهل سال بعد به آن اضافه کرد و پس از آن نام کتاب به مائدههای زمینی و مائدههای تازه تغییر پیدا کرد. آندره که در حال بهبودی از بیماری کشنده است، در بخش اول این اثر با نثری فاخر از تجربهاش از مزرعهای در نورماندی، محلی در جنوب ایتالیا و مکانهای مختلفی در شمال آفریقا صحبت میکند و از لطافت زندگی، غنیمت شمردن دم و کنار هم گنجاندن وقایع (چه تلخ و چه شیرین) میگوید.
بخش دوم از این رمان پختهتر شدن و بلوغ پیدا کردن نویسنده را به وضوح نشان میدهد، چرا که زمانی نوشته شد که نویسنده هفتادسالگی خود را میگذراند. مائدههای تازه بخشی است بسیار جاافتاده و فلسفیتر که خوشبینی مائدههای زمینی را تکمیل میکند و گفتههای آن را به ثمر مینشاند. بخشهایی کوتاه از این کتاب را که به خوبی میتواند یک راهنمای ارزشمند برای رسیدن به زندگی فیلسوفانه، خوشبینانه و آزاد باشد، مطالعه میکنید:
«شبیه کسی هستی که برای راهنمایی خود دنبال نوری می رود که به دست خویش دارد...به هر کجا بروی جز خدا چیزی را ملاقات نتوانی کرد... به خویش بقبولان که تنها خدا است که موقت نیست. ای کاش اهمیت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن مینگری.»
«کاش هیچ انتظاری در وجودت حتی رنگ هوس هم به خود نگیرد، بلکه تنها آمادگی برای پذیرش باشد. منتظر هر آنچه به سویت میآید، باش و جز آنچه به سویت میآید، آرزو مکن.»
«از اعتقاد دست بدار و بیاموز. آن که میکوشد تا حرف خود را به زور بقبولاند، حجت موجهی ندارد. مگذار بدینگونه گمراهت کنند. مگذار چیزی را به زور به تو بقبولانند.»
«در هر آدمی، امکانهایی شگفتانگیز هست. زمان حال، اگر گذشته در آن پرتوی از داستانی نیفکنده باشد، آکنده از آیندهها خواهد بود. اما دریغ! یک گذشته تنها یک آینده را به وجود میآورد.»
جنگ جهانی و تاثیرات آن
آندره ژید با شروع جنگ و در طول آن بحرانهای مکرر روحی را از سر گذراند، اما پس از به اتمام رسیدن آن با خود به آشتی رسید. آندره در این دوران که با خود صلح کرده بود، کتابهای مختلفی را منتشر کرد که باعث برانگیخته شدن نظرات مثبت و منفی بسیاری شد، به نقاط مختلفی از زمین (کنگو، شوروی و...) سفر کرد، اندیشههای مختلفی (کمونیسم و...) را شناخت و پس از مدتی آنها را رد کرد و کنار گذاشت، در سال ۱۹۴۷ نوبل ادبیات را دریافت کرد، پس از آن از طرف دانشگاه آکسفورد دکتری افتخاری گرفت و در سال ۱۹۵۰ در یک کتاب خودزندگینامه از احوالات، امیال و خاطرات خود پرده برداشت و سیل انتقادات فراوانی را به سمت خود روانه کرد. آندره ژید در طول زندگیاش و در تمام آثار خود به ضرورت خودآگاهی و صداقت با خود تاکید کرد و در نهایت در ۱۹ فوریه سال ۱۹۵۱ در پاریس چشم از جهان فروبست.