کتاب ناکجاآباد
معرفی کتاب ناکجاآباد
کتاب ناکجاآباد نوشتهٔ جعفر مدرس صادقی در نشر مرکز چاپ شده است. از دیگر رمانهای مدرس صادقی میتوان به گاوخونی، بالون مهتاب، سفر کسرا، کله اسب، شریک جرم، عرض حال، شاهکلید، من تا صبح بیدارم و آب و خاک اشاره کرد. همچنین او تعدادی داستان کوتاه دارد که قسمت دیگران و داستانهای دیگر، دوازده داستان، کنار دریا، مرخصی و آزادی و آنطرف خیابان، از آن جملهاند.
درباره کتاب ناکجاآباد
در این داستان نیز به رسم سایر آثار جعفر مدرس صادقی، با فضاهایی فانتزی و وهمآلود مواجهیم. شخصیتهای داستان از جنبههای مختلفی به هم وصل میشوند و بر سرنوشت هم اثر میگذارند. آسیه که داستان ناکجاآباد بر محور زندگی او میچرخد، دختری است که در باغی بزرگ که بیشباهت به قصری قدیمی نیست، همراه مادرش زندگی میکند. سپس با اردشیر آشنا میشویم که پسر صاحب باغ است و دلبستهٔ آسیه میشود. پیرمردی به نام دارا و زنی ناشناس به نام روشنک تغییراتی در زندگی یکنواخت آسیه بهوجود میآورند. پیش از این آسیه بیشتر اوقاتش را در تنهایی در آن باغ بزرگ سپری میکرد. هرچند خود او نیز در تلاش بود تا بتواند زندگیاش را تغییر دهد و از آن باغ بیرون برود، اما اتفاقاتی این تغییرات را سریعتر پیش برد.
کتاب ناکجاآباد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به افرادی که به داستانی عاشقانه با فضایی وهمآلود علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
درباره جعفر مدرس صادقی
جعفر مدرس صادقی در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. او نویسنده، مترجم و ویراستار ایرانی است که تحصیلات دبیرستانیاش را در اصفهان به پایان رساند و سال ۱۳۵۱ برای ادامهٔ تحصیل به تهران رفت. مدرس صادقی از ٢٣سالگی وارد مطبوعات شد و کارش را با گزارشنویسی در روزنامهٔ اطلاعات آغاز کرد. او سپس از سال ١٣۵٣ به «آیندگان» رفت و در سرویس فرهنگی به کار ترجمه، معرفی و نقد کتاب پرداخت. این نویسندهٔ ایرانی با انتشار رمان «گاوخونی» به شهرت رسید. این رمان سال ۱۹۹۶ به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد؛ همچنین به زبانهای عربی و کردی نیز ترجمه شده است. بهروز افخمی نیز سال ١٣٨٣ فیلمی بر اساس آن ساخت که یک سال بعد در بخش «۲ هفته با کارگردانان» جشنوارهٔ فیلم کن به نمایش درآمد. از رمانهای دیگر مدرس صادقی که به انگلیسی ترجمه شده «کلهٔ اسب» است. داستان «بالون مهتا» یکی دیگر از آثار مکتوب اوست. او رسالهای هم به نام «اندر آداب نوشتار» را هم نوشته است.
جعفر مدرس صادقی سال ١٣٩٣ در گفتوگویی از سانسور گلایه کرد و گفت که سانسور باید بهطور کامل برداشته شود؛ چه پیش از چاپ چه پس از چاپ و نویسنده خودش باید پاسخگوی آن چیزی باشد که به چاپ میرساند.
بخشی از کتاب ناکجاآباد
«شما اینجا تنها اید؟»
«آره. فقط من و دارا ایم. چهطور مگه؟»
«من پیش از آمدنم، رفتم سری به همون سرداب دیشبی بزنم. همونجا که دیشب خوابیدم...»
«خزانه؟»
«بله. همونجا. یک نفر اونجا بود.»
«گفتم که. گاهی بعضیها گذارشان به این طرفها میافته. شاید سردش بوده، رفته اون تو.»
«اونجا که از همهجا سردتره.»
«پس شاید گرمش بوده.»
«شما اینجا گرما و سرما ندارید؟»
«نه. برای تازهواردها داریم. ما هم روزهای اوّل سردمان میشد، ولی بعد از مدّتی نه سرما میفهمیدیم، نه گرما. نه گرسنگی میفهمیم، نه تشنگی. نه خواب داریم، نه بیداری. همیشه بیداریم. نمیدونم. شاید هم همیشه خواب باشیم. اینجا آدم از خواب و خوراک و پوشاک بینیازه. از همهچی بینیازه. بذار خیالتو راحت کنم. بهشت روی زمین همینجاست.»
حجم
۱۷۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۱۷۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه