کتاب به انتخاب مترجم
معرفی کتاب به انتخاب مترجم
کتاب به انتخاب مترجم گلچین داستانهای کوتاه از نویسندگان بزرگ همچون مارسل پروست و برنارد مالامود، با ترجمه و گزینش احمد اخوت است و نشر افق آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب به انتخاب مترجم
کتاب به انتخاب مترجم مجموع چند داستان کوتاه برجسته و شاهکار از چند نویسندهٔ طراز اول در دنیاست. احمد اخوت این داستانها را گردآوری و ترجمه کرده و سپس برای برخی از آنها جستارهایی نوشته است. برای برخی دیگر نیز نقد و جستارهایی از نویسندگان دیگر آورده است.
داستانهای کتاب به انتخاب مترجم از این قرار هستند:
«رعایت ادب» از سروانتس/ به همراه جستار «وصیتنامهٔ کریزوستوم» از احمد اخوت
«احساسات فرزندی مادرکُش» از مارسل پروست/ به همراه جستار «قتلهای پروست» از احمد اخوت
«باد میوزد» از کاترین مانسفیلد/ به همراه جستار «فرمشکافی باد میوزد» از لینلی استیس
«خصم و داور» از شرلی جکسون/ به همراه جستار «امیلی و جفتش» از احمد اخوت
«ساکن گرینویچ» از شرلی جکسون/ به همراه جستار «ویلیجر» از احمد اخوت
«مثل چیزی که مادر درست میکرد» از شرلی جکسون/ به همراه جستار «اشغال» از احمد اخوت
«خوب شناختمت» از ریچارد باوش/ به همراه جستار «ناگفتههای خوب شناختمت» از احمد اخوت
«تیغ» از ولادیمیر ناباکف/ به همراه جستار «صورتتراشی» از احمد اخوت/ و به همراه جستار «ملاقات ناباکف با کافکا» از احمد اخوت
«تجدید دیدار» از جان چیور/به همراه جستار «فراخوانی جان چیور» از احمد اخوت/ و به همراه جستار «گمشدگان» از احمد اخوت
«داستایوسکی در خرابه» از کوبو آبه/ به همراه جستار «جلد دوم» از احمد اخوت
«پیوستگی پارکها» از خولیو کورتاسار/ به همراه جستار «سلسلهٔ پارکها» از احمد اخوت
«گرگوار» از نادین گوردیمر/ به همراه جستار «گرگوار تنها» از احمد اخوت
«دختر» از جامائیکا کینکائید/ به همراه جستار «مادر و دختر» از احمد اخوت
«گلها» از آلیس واکر/ به همراه جستار «مقدمهای بر داستان گلها» از ادوارد جونز
«شاخص آربوس» از لور سیگال
«لنگه جوراب» از لیدیا دیویس / به همراه جستار «جاماندهها» از احمد اخوت
«کرم پروانه» از لیدیا دیویس/ به همراه جستار «کرم پروانهٔ لیدیا دیویس» از احمد اخوت
«جوراب» از تیم اوبرین
«گور گمشده» از برنارد مالامود
«باغوحش ویرجینیا وولف» از ژوستین هانکینز/ به همراه جستار «آوازخوانی پرندگان به یونانی» از احمد اخوت
«گزیدهٔ مکالمههای تلفنی ایگور استراوینسکی» از یان فریزیر
«رستوران دلتنگی» از سوزان اورلئان
«از چشمان خود او» از یییون لی/ به همراه جستار «عشق نمایش» از احمد اخوت
«کلمبوس، اوهایو» از جین ناکس/ به همراه جستار «عکس پسزمینه» از احمد اخوت
«رمز» از جین ناکس/ به همراه جستار «تداعیهای اشتباه» از احمد اخوت
«شروع کرده به آزار» از جیمز لاسدون
«رؤیا» از اُ. هنری / به همراه جستار «داستان ناتمام» از احمد اخوت
خواندن کتاب به انتخاب مترجم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره احمد اخوت
احمد اخوت متولد ۱۳۳۰ در اصفهان، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی است. او مدرک دکترای زبانشناسی و نشانهشناسی دارد. اخوت از یاران حلقهٔ ادبی جنگ اصفهان بوده و اکنون از مترجمان شاخص ایران است.
تالیفات و نقد ادبی:
دستور زبان داستان
مستعار نویسی و شبه ترجمه
من و برشت - ترجمه و تألیف
نشانهشناسی مطایبه
لطیفهها از کجا میآیند؟
پروست و من - ترجمه و تألیف
کتاب من و دیگری - ترجمه و تألیف
تا روشنایی بنویس - ترجمه و تألیف
دو بدن شاه: (تاملاتی دربارهٔ نشانهشناسی بدن و قدرت)
ای نامه
ترجمهها:
کار نویسنده
سپتامبر بی باران - نوشته ویلیام فاکنر
اطلس - نوشته خورخه لوئیس بورخس
موجودات خیالی - نوشته خورخه لوئیس بورخس
واژهنگاری چینی، رسانه شعر - نوشته ارنست فنولوزا
قصیده کافه غم - نوشته کارسون مک کولرز
آوارگان - نوشته فلانری اوکانر
اسبهای خالدار - ویلیام فاکنر
این یازده تا (مجموعه داستان) - نوشته ویلیام فاکنر - نشر ماهی
به انتخاب مترجم - نشر افق
ساعت گرینویچ - آن بیتی
صدای سوم: گزیده داستانهای نویسندگان نسل سوم آمریکا، نشر ماهی
مجموعه داستان:
برادران جمالزاده - مجموعه داستان
بخشی از کتاب به انتخاب مترجم
«هَکِت آدمی بود که ذاتاً دیر شکوفا میشد. نیمهشبی از صدای برخورد باران به پنجرهاش از خواب بیدار شد و به یاد گور زن جوانش افتاد که حالا حتماً خیس آب شده بود. این اتفاق تازهای بود زیرا سالها میگذشت که به یاد زن نیفتاده و همیشه خیالش از طرف او آسوده بود. او را در گور بیحفاظ دید که جویبارهای باران از هر طرف به سویش روان بودند و سلیا که در نوجوانی به او شوهر کرد اکنون تک و تنها ته گور خیس خفته بود. نه خیال کنید بر گورش گلهای زیادی روییده بود زیرا مگر او سوگند یاد کرده بود پیوسته مواظب مزار همسرش باشد؟
شاید این فکر به ذهنش خطور کرد بد نیست روی گور را نایلون بکشد اما هر چه در گورستان میان درختهای آبچکان و قطعههای خیس باران جستوجو کرد، نتوانست مزار زنش را پیدا کند. در خواب هر چه جستوجو کرده بود، چیزی به دست نیاورده بود و حاصلی نداشت جز آنکه خود را خیس آب کرد. گور همسرش ناپدید شده بود. حالا چطور میتوانست گور کسی را بپوشاند که جایی نبود که قاعدتاً باید باشد؟ خب سلیا است دیگر.
فردا صبح هکت عاقبت هر طور بود از بستر بیرون آمد و راهی گورستان شد. سوار مترو به سوی خیابان جامائیکا رفت، به محل قبرستانی که سلیا در آن مدفون بود. سالها میشد که به اینجا پا نگذاشته بود که البته برای کسی که وقایع گذشته را در نظر میگرفت، اصلاً موضوع تعجبآوری نبود. زندگی با سلیا اصلاً کاری پیشبینیپذیر نبود. با این همه در طول زندگی چیزهایی تغییر میکنند یا به نظر میرسید چنیناند. دلیلش هر چه بود، هکت اخیراً وقایع زندگیاش را روشنتر از قبل به یاد میآورد. شصت و پنجسالگی را که پشت سر بگذاری، بعضی چیزها که دو جهت مشخص دارند، وقتی آدم به آنها نگاه میکند و یا حساب و کتابشان را در نظر میگیرد (کاری که معمولاً هکت میکرد)، بیشتر به آن طرف سوق پیدا میکنند که تصویر بغرنجتری را ارائه میکنند.
حالا هکت هر چند تمام عمرش کمابیش با حساب و کتاب گذشت، تعداد کمی از مدارک شخصی خود را حفظ کرده است. هر چند آن روز صبح کلی در میان اوراقش گشت و چیزی پیدا نکرد که به او کمک کند محل گور سلیا را بیابد و بعد از آنکه یک ساعتی این طرف و آن طرف به سنگهای گورها نگاهی انداخت و چیزی پیدا نکرد، به نظرش آمد بهتر است جستوجو را متوقف کند و ساعتی را با خانم منشی جوان در دفتر گورستان سپری کند که بیفایده اسم او و سلیا را در رایانهاش زد و جز مشتی تاریخ و شمارهٔ گور و نمرههای قطعههای پراکندهٔ اعصابخردکن چیز دیگر به دست نیاورد.»
حجم
۴۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۴۹۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
نظرات کاربران
یک مجموعهی عالی.
عالی و فوق العاده برای علاقمندان داستان کوتاه. مثل کلاس آموزشی هم هست چون داستانهای معروف و مهم دنیا بیشتر از نظر فرم، در آن هست و بعد از هر کدام جستاری درباره آن داستان که آقای احمد اخوت نوشته