کتاب بچه های امروز معرکه اند
معرفی کتاب بچه های امروز معرکه اند
کتاب بچههای امروز معرکهاند نوشتهٔ عزیز نسین با ترجمهٔ داود وفایی در نشر مرکز چاپ شده است. این کتاب در ترکیه بارها به چاپ رسیده است.
درباره کتاب بچه های امروز معرکه اند
کتابی بچههای امروز معرکهاند مکاتبات دو همکلاسی به نام احمد و زینب است. عزیز نسین در این کتاب با زبان طنز به انتقاد از نظام آموزشی جامعهٔ خود و شیوههای غلط تربیتی خانوادهها میپردازد. کتاب، در عین برخورداری از جاذبه و کشش لازم، سخت عبرتآموز و پنددهنده نیز هست. همان طور که نویسنده خود معتقد است، این کتاب نهفقط برای بچهها که برای بزرگترها هم خواندنی است.
کتاب بچه های امروز معرکه اند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای اجتماعی با زبان طنز پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بچه های امروز معرکه اند
«معلممان یک روز صبح گفت قرار است بازرس به مدرسه بیاید. خیلی هیجانزده بود؛ ولی ما بیشتر از او هول شده بودیم. شنیدیم که بازرس آن روز به مدرسههای دیگری در همان حوالی رفته است. از دوستانمان در مدارس دیگر پرسیدیم که بازرس سر کلاس چه میکند و چه میپرسد. طبق گفتهٔ آنها، بازرس به هر کلاسی که میرفت اول از معلم میخواست مسئلهای بگوید تا دانشآموزان بنویسند و آن را حل کنند. بعد به معلم میگفت: «حالا یک شعر بگویید تا بنویسند.» آنگاه شعری را که بچهها نوشته بودند بررسی میکرد و پس از آن سؤالهای مشابهی از دانشآموزان میکرد. او در کلاسهای مختلف این سؤالها را کرده بود: «آمریکا در چه سالی کشف شد؟»، «چه کسی را از همه بیشتر دوست داری؟»، «استانبول را چه کسی فتح کرد؟»، «مسجد سلیمانیه را چه کسی ساخت؟»
معلممان به ما گفت دفترچهٔ جدیدی تهیه کنیم و به کلاس بیاوریم. مسئلهٔ سختی را همراه با حل آن روی تختهسیاه نوشت و از ما خواست آن را به همان شکلی که هست در دفترمان یادداشت کنیم.
شعری را هم در دفترمان نوشتیم. بعد معلممان به دفترها نگاه کرد ببیند درست نوشتهایم یا نه. اشتباههای بعضی از بچهها را اصلاح کرد و گفت:
ــ بچهها! اگر بازرس به کلاس ما بیاید، من این مسئله و شعر را به شما خواهم گفت تا بنویسید...
آنگاه گفت: حالا پاسخ چند سؤال را باید خوب یاد بگیرید تا اگر آقای بازرس آنها را از شما پرسید تندوتیز و مثل ماشین جواب بدهید...
بعد سؤال و جوابها را آنقدر تکرار کرد تا ما آنها را حفظ کردیم.
ــ آمریکا در چه سالی کشف شد؟
همه با هم داد میزدیم:
ــ ۱۴۹۲.
ــ چه کسی را از همه بیشتر دوست داری؟
چون جواب بچهها به این سؤال متفاوت بود، کلاس پر از همهمه و سروصدا میشد. بعضیها میگفتند «آتاتورک»، بعضی میگفتند «مادرم» و برخی دیگر فریاد میزدند «پدرم».
بعد معلممان سؤال سوم را میگفت:
ــ استانبول را چه کسی فتح کرد؟
بلافاصله همه جواب میدادیم:
ــ سلطان محمد فاتح.
ــ مسجد سلیمانیه را چه کسی ساخت؟
قبل از آنکه معلممان سؤالش را تمام کند پاسخی را که حفظ کرده بودیم همه با هم فریاد میکردیم:
ــ معمار سنان...
دو روز کامل این سؤال و جوابها را حفظ کردیم. معلممان مدام میگفت «مراقب باشید فراموش نکنید!»
من جوابها را پشت سر هم زیرلب تکرار میکردم:
۱۴۹۲، پدرم، سلطان محمد فاتح، معمار سنان.
۱۴۹۲، پدرم، سلطان محمد فاتح، معمار سنان.
۱۴۹۲، پدرم، سلطان محمد فاتح، معمار سنان...
چنان حفظ کرده بودم که در همهجا بیاختیار این جوابها را زیرلب زمزمه میکردم.»
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۳٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
فارغ از اسم بزرگ نویسنده و سبک ادبی و...، به نظرم خواندن این اثر برای تمام والدین و معلمین راهگشاست تا تعاملی بهتر با نسل بعدی پیدا کنن. البته با توجه به تاریخ نثر، کمی غرابت معنایی از دست رفته.