دانلود کتاب صوتی آقایان علیه آقایان با صدای اشکان عقیلی‌پور + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی آقایان علیه آقایان

دانلود و خرید کتاب صوتی آقایان علیه آقایان

معرفی کتاب صوتی آقایان علیه آقایان

کتاب صوتی آقایان علیه آقایان نوشتهٔ صفورا رهبری است. گویندگی این کتاب تاریخ صوتی را اشکان عقیلی پور انجام داده و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است. مافیای دربار با مشروطه‌خواهِ عاشق وطن چه کرد؟

درباره کتاب صوتی آقایان علیه آقایان

کتاب صوتی آقایان علیه آقایان یک ماجرای تاریخی را شرح داده است؛ روایتی از زندگی پدری میهن‌دوست و چنان شفاف که حتی خاطراتش از مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و... را در مجلهٔ «خواندنیها» در اواخر دهه‌ی ۱۳۳۰ و اوایل دههٔ ۱۳۴۰ منتشر کرده؛ نیز روایتی از پسری چنان پیچیده در رازآلودگی که هیچ‌کس حاضر نیست دربارهٔ او و زندگی و سرنوشتش حتی جمله‌ای بگوید! نام این پدر «الکساندر آقایان» بود؛ پدری که در ماجراجویی کم از پسرش (فلیکس) نداشت. «فلیکس آقایان» واقعاً که بود و چرا نشانی از پدر نداشت و چرا میان این دو این اندازه تفاوت بوده است؟ ماجرای کتاب «آقایان علیه آقایان» از خاطرات «حسین فردوست» به‌عنوان یار غار محمدرضا پهلوی، از کودکی تا پایان سلطنت آغاز شده است؛ خاطراتی که بسیاری به آن استناد می‌کنند تا از وقایع دوران پهلوی دوم سخن بگویند. در این خاطرات، مردانی نیز حضور دارند؛ از جمله فلیکس آقایان، سناتور، نمایندهٔ ارامنه در سه دورهٔ مجلس شورای ملی و رئیس فدراسیون اسکی. از فلیکس اطلاعاتی موجود نیست جز حضورش در شب‌های «شاه» و همچنین در پرونده‌های قاچاق موادمخدر و رانت‌خواری. فلیکس در هیچ‌کجا هیچ ردی از خودش به جا نگذاشته است و همین راه‌پیمودنش در خفا، پرسشی می‌شود برای نوشتن کتاب صوتی آقایان علیه آقایان.

گفته شده است که هدف صفورا رهبری از مراجعه به این خاطرات، نه شرح تاریخی وقایع بلکه روشن‌کردن افکار و تحلیل‌های شخصی حسین فردوست دربارهٔ برخی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران است. الکساندر بسیاری از اتفاقات را با جزئیاتی نقل کرده که بیان آن تنها از زبان یک شاهد عینی امکان‌پذیر است؛ ازاین‌رو در کتاب صوتی «آقایان علیه آقایان» با تکیه بر روایت‌های او در مقام شاهد عینی، رویدادهایی بازتعریف شده است. «الکساندر آقایان» به‌گواهی کتاب‌های معرفی مشاهیر ایران، یکی از اولین ایرانیانی بود که برای تحصیل به اروپا رفت. او در قزوین متولد شده بود و تحصیلاتش را در تبریز شروع کرده بود و گویا از آغاز دورهٔ دبیرستان به سوئیس رفته و برای ادامهٔ تحصیل همان‌جا ماندگار شده بود. خاطرات الکساندر از ۲۳سالگی او آغاز می‌شود؛ روزی که خبر جنبش مشروطه‌خواهی در ایران به گوشش رسید. این همان روزی است که به‌زعم خودش زندگی سیاسی و اجتماعی‌اش شروع شد؛ روزی که حتی از سفر و تحصیل در اروپا هم برایش مهم‌تر است. او جزو معدود انقلابی‌های جنبش مشروطه (و حتی معدود مردم دوران خودش) بوده که دست‌به‌کار شده و زندگی خود و وقایع دورانش را روایت کرده است. الکساندر از اروپا به ایران می‌آید تا به انقلاب مشروطه بپیوندد و برای رسیدن به هدفش از هیچ کاری فروگذار نیست. وطن‌دوستی و امیدش به پیشرفت چنان شورمندانه است که بعید نیست سرسختی و بی‌پروایی جوانی هم به آن گره خورده باشد.

شنیدن کتاب صوتی آقایان علیه آقایان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران تاریخ معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی آقایان علیه آقایان

«پس از فتح تهران به‌دست مشروطه‌چی‌ها و استقرار حکومت مشروطه، در آذربایجان گروهی از عشایر با کمک نظامی روسیه علیه حکومت مرکزی شورش و اعلام کردند تابعیت دولت مرکزی را نمی‌پذیرند و به‌سمت تبریز به راه افتادند. دولت دید اگر تعلل کند آذربایجان از دست می‌رود. برای همین قرار شد سردار اسعد بختیاری و یپرم‌خان با قشونی از مجاهدان به‌سمت تبریز حرکت و شورش را سرکوب کنند. با توجه به حمایت روس‌ها از شورشی‌ها، قشون مجاهدان هم به اسلحه نیاز داشت. طبق قرارداد متارکهٔ جنگ که روس‌ها بعد از استعفای محمدعلی‌شاه با حکومت مشروطه امضا کرده بودند، قورخانهٔ قزاق باید در اختیار دولت قرار می‌گرفت. از همین رو، قرار شد وزارت جنگ از قزاقخانهٔ روس دو مسلسل بگیرد. اما خب این اردوکشی و گرفتن مسلسل‌ها کاملاً برخلاف میل روس‌ها بود، چون خوش نداشتند حکومت مشروطه قدرت بگیرد. یک روز عصر، یکی از صاحب‌منصبان روس با کالسکه‌اش جلوی ساختمان نظمیه آمد و وقتی مردم از سر کنجکاوی دور کالسکه جمع شدند، با شش‌لولش آن‌ها را تهدید کرد. الکساندر به دستور یپرم رفت و آن افسر روس را به درون نظمیه و اتاق یپرم دعوت کرد. افسر روس حین عبور از دالان‌های نظمیه مجاهدانی دید که کار با مسلسل‌های روسی را تمرین می‌کردند. عصبانی بود و با دیدن این صحنه‌ها عصبانی‌تر هم شد. به اتاق یپرم‌خان که رسید، با دیدن یکی از مجاهدان که مسلح روبه‌روی او ایستاده بود، به روسی دشنامی داد و به مجاهد پرخاش کرد. مجاهد هم دست به اسلحه شد. اما یپرم با خونسردی به مجاهد گفت از اتاق بیرون برود و بعد افسر روس را آرام کرد و ماجرا ختم‌به‌خیر شد. صاحب‌منصب روس آرام گرفت، اما رفتارش حسابی خشم الکساندر را برانگیخت. غروب آن روز، برای اصلاح صورت به آرایشگاه رفت و آنجا خبرنگاری را دید که برای یکی از روزنامه‌های معروف روسی کار می‌کرد. معمولاً خبرنگاران برای گرفتن خبرهای نظمیه سروقت الکساندر می‌رفتند و خبرنگار روس هم طبق عادت سراغ اخبار آن روز را گرفت. الک که هنوز عصبانی بود به‌قول خودش «بدون ملاحظه» به خبرنگار روزنامهٔ «استبدادی» روس جواب داد: «بی‌تربیتی صاحب‌منصب شما.» و بعد ماوقع را برای خبرنگار تعریف کرد. حالا نوبت خبرنگار بود. برآشفته شد و گفت: «چرا به افسر امپراتوری روسیه توهین می‌کنید؟ اگر امشب به‌حکم او شما را توقیف نکردند هیچ‌چیز من درست نیست». الکساندر از این حرف چنان به خشم آمد که بی‌اختیار ششلول خود را بیرون کشید و فریاد زد: «اکنون تو را می‌کشم تا بدانی یک ایرانی هم می‌تواند یک روس را بکشد و از شما نمی‌ترسد.» خوشبختانه یکی از حضار دستش را گرفت و خبرنگار روس هم فوراً از آنجا بیرون رفت یا به‌قول الک، فرار کرد. خانهٔ الکساندر نزدیک قزاقخانه بود و همین باعث ترسش شد. فکر کرد که درنتیجهٔ این مجادله امنیتش به خطر افتاده است و حالا هم که آن خبرنگار را تهدید کرده، اوضاع بدتر خواهد شد. چنان مشوش شد که دلش طاقت نیاورد. کف صابونی را که به ریش‌هایش زده بودند پاک کرد و سراسیمه به‌سراغ یپرم رفت و همه‌چیز را برایش تعریف کرد. در آخر هم درآمد: «اگر قزاق‌ها به من تعرض کنند، آن‌ها را خواهم زد.» یپرم خندید و گفت: «تو هنوز بچه هستی. قزاق‌ها جرئت چنین جسارتی را نخواهند داشت. ولی برای اینکه خیالت راحت باشد اگر به تو تعرضی شد، بزن. من جواب خواهم گفت.» البته همان‌طور که یپرم گفته بود، اتفاقی نیفتاد. ولی ممکن بود الک به همین راحتی سرش را به باد دهد.»

کاربر ۴۳۶۵۶۲۷
۱۴۰۳/۰۵/۰۳

کتابی با روایت جذاب و البته روشنگر

زمان

۷ ساعت و ۱۵ دقیقه

حجم

۹۹۷٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۱۵ دقیقه

حجم

۹۹۷٫۷ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۲۶,۰۰۰
۶۳,۰۰۰
۵۰%
تومان