مهدی افروز منش
مهدی افروزمنش را بیشتر روزنامهخوانها و دنبالکنندههای وقایع اجتماعی میشناختند، تا اینکه او تصمیم گرفت وارد دنیای داستاننویسی شود و اتفاقا هم به خوبی توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشد. کتابهای او از دل جامعه و اتفاقات واقعی بیرون آمده بودند و آنقدر محبوبیت پیدا کردند که خیلی زود به چاپهای بعدی رسیدند. از طرفی دیگر ساخته شدن سریال یاغی و آورده شدن نام کتابی به نام سالتو در تیتراژ به عنوان منبع اقتباس فیلمنامه باعث شد که توجه طیف زیادی از مخاطبهای طرفدار فیلم و سریال به سمت این کتاب جلب و سیل مخاطبان به سمت خریدن و خواندن این کتاب سرازیر شود. سالتو یکی از رمانهای مهدی افروزمنش است و نشر چشمه در سالهای اخیر منتشر کرده و این روزها به چاپ یازدهم خود رسیده است.
زندگی شخصی و حرفهای مهدی افروزمنش
مهدی افروزمنش متولد سال ۱۳۵۷ است. افروزمنش زندگی خانوادگی آرامی دارد و به همراه همسر و تنها فرزند پسرش زندگی میکند. بنابراین اطلاعات خانوادگی بیشتری از او به بیرون درز نکرده است.
کسانی که تشنهی وقایع اجتماعی ایران بودند، او و گزارشهایش را به خوبی به یاد دارند. او در کارنامهی کاری و حرفهای خود علاوه بر روزنامهنگاری در سمتهای سردبیری هم فعالیتهای شاخص و برجستهای داشته؛ مثل نشریهی «تهرانشهر»، «بهار»، «اعتماد»، «شرق»، «شهروند» و... حضور او در سمت سردبیر آشنا با جامعه باعث شد تا نقش پررنگ و پراهمیت سردبیری و همچنین شورای سردبیری بر اهالی نشر و روزنامه عیانتر شود.
مهدی افروزمنش و مهارت او در گزارشنویسی زبانزد بود تا اینکه در جشنوارهی مطبوعات کشور در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۵ به عنوان گزارشنویس برتر ایران معرفی و از او تقدیر شد. عمر روزنامهنگاری و گزارشنویسی در مطبوعات برای او یک دههی دیگر هم دوام آورد و نهایتا در دههی نود شمسی (۱۳۹۰ به بعد) شروع به نوشتن داستانهای کوتاه و رمان کرد.
آثار مهدی افروزمنش
اولین تجربهی مهدی افروزمنش در وادی داستان و داستاننویسی مربوط میشود به داستان بلند تاول که در سال ۱۳۹۳ به عنوان بهترین داستان جایزهای موسوم به جایزهی ادبی هفت اقلیم معرفی شد. این جایزه در آن زمان به شکل مسابقهای برای علاقهمندان مبتدی در داستاننویسی طراحی شده بود و افراد اول تا سوم مبلغی را به عنوان جایزه دریافت میکردند.
کتاب اول مهدی افروزمنش، تاول، در سالهای ۱۳۷۰ در محلهی فلاح تهران اتفاق میافتد که به درگیریها و دعواهای وقت و بیوقت اهالی آن شهرت دارد. راوی داستان پسری نوجوان به نام امید است و داستان درگیری پلیس و قاچاقچیهای محل، نحوهی تحقیقات پلیس و غیره را برای مخاطب به سادگی و روانی تعریف میکند.
دومین رمان نوشتهی مهدی افروزمنش همان رمان محبوب سالتو است که از آن فیلمنامهی سریال یاغی گرتهبرداری شده است. این رمان درمورد پسری کشتیگیر است که روحیهای جسور و بدنی چالاک دارد. او که در پایین شهر تهران زندگی میکند، حالا فرصتی پیدا کرده تا جایگاه خودش را به عنوان یک قهرمان جوان تثبیت کند. این رمان به شکلی هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینی پیش میرود و مخاطب خود را تا انتها با خود همراه نگه می دارد. سالتو را نشر چشمه منتشر کرده و تا امروز آن را یازده بار تجدید چاپ کرده است.
کتاب بعدی مهدی افروزمنش یک مجموعه داستان است که باران در مترو نام دارد. این کتاب هم در شهر تهران اما در فضاهای متنوعیتری میگذرد، داستانهایی را با موضوع خشونت روایت میکند و به شکلی خلاقانه و نو به این موضوع میپردازد.
چهارمین رمان منتشرشده از مهدی افروزمنش کتابی است به نام پشت خط. نویسنده مجددا محلهی منحصر به فرد فلاح تهران را برای داستانش انتخاب کرده و این بار داستان در دههی شصت و در بحبوحهی جنگ میگذرد. افروزمنش در دل داستانش تلاش کرده تا تاریخ و پیشینهای جذاب را از این محله به مخاطب ارائه بدهد و این محله را بیشتر به خوانندگان معرفی کند.